پاره شده، کندن، چیدن، کشیدن، گلچین کردن، لخت کردن، ناگهان کشیدن، بصدا در اوردن
plucked
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• brave, courageous
دیکشنری تخصصی
[نساجی] نایکنواختی در فتیله و تاپس و روینگ یا نخ (غالبا به علت کشش زیاد یا سرعت زیاد )
جملات نمونه
1. a plucked chicken
مرغ پر کنده
2. he plucked a flower for his mother
گلی برای مادرش چید.
3. he plucked the book out of my hand
کتاب را از دستم قاپید.
4. she plucked the map down from the wall
نقشه را از دیوار پایین کشید.
5. the occupiers plucked down the church
اشغالگران کلیسا را خراب کردند.
6. a strong wind plucked the sails to bits
یک باد نیرومند بادبانها را از هم درید.
7. the fowls are plucked and drawn
پرهای پرندگان کنده و دل و جگر آنها بیرون آورده شده است.
8. The kid plucked at my clothes and wouldn't go away.
[ترجمه ترگمان]بچه لباس هایم را برداشت و بیرون نرفت
[ترجمه گوگل]بچه بچه ها را در لباس من گرفت و نمی رفت
[ترجمه گوگل]بچه بچه ها را در لباس من گرفت و نمی رفت
9. Political dishonesty ought to be plucked up by the roots.
[ترجمه ترگمان]عدم صداقت سیاسی باید از ریشه کنده شود
[ترجمه گوگل]ناسازگاری سیاسی باید توسط ریشه ها پدیدار شود
[ترجمه گوگل]ناسازگاری سیاسی باید توسط ریشه ها پدیدار شود
10. The boy plucked at Adam's sleeve.
[ترجمه ترگمان]پسر آستین آدام را کشید
[ترجمه گوگل]پسر بچه آستین آدم را گرفت
[ترجمه گوگل]پسر بچه آستین آدم را گرفت
11. A workman was plucked from the roof of a burning power station by a police helicopter.
[ترجمه ترگمان]یک کارگر از بام یک ایستگاه برق داغ توسط یک بالگرد اداره می شد
[ترجمه گوگل]یک کارگر توسط یک هلیکوپتر پلیس از سقف یک نیروگاه سوزان زده شد
[ترجمه گوگل]یک کارگر توسط یک هلیکوپتر پلیس از سقف یک نیروگاه سوزان زده شد
12. Some refugee children were plucked out of the country in a number of mercy missions.
[ترجمه ترگمان]برخی از کودکان پناهنده در تعدادی از ماموریت های ترحم از کشور خارج شدند
[ترجمه گوگل]بعضی از کودکان پناهنده در تعدادی از مأموریت های رحمت از کشور خارج می شوند
[ترجمه گوگل]بعضی از کودکان پناهنده در تعدادی از مأموریت های رحمت از کشور خارج می شوند
13. He plucked at her sleeve to try and get her attention.
[ترجمه ترگمان]آستین او را کشید تا سعی کند توجه او را جلب کند
[ترجمه گوگل]او در آستین او را کنده را امتحان کنید و جلب توجه او
[ترجمه گوگل]او در آستین او را کنده را امتحان کنید و جلب توجه او
14. He plucked a stalk of dried fennel.
[ترجمه ترگمان]ساقه رازیانه خشک را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او یک ساقه زعفران خشک شده را برداشت
[ترجمه گوگل]او یک ساقه زعفران خشک شده را برداشت
15. Three survivors were plucked to safety after being in the sea for 7 hours.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه هفت ساعت توی دریا بودیم، سه نفر نجات پیدا کردن
[ترجمه گوگل]پس از گذراندن 7 ساعت در دریا، سه بازمانده پس از 7 روز در معرض خطر قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]پس از گذراندن 7 ساعت در دریا، سه بازمانده پس از 7 روز در معرض خطر قرار گرفتند
کلمات دیگر: