کلمه جو
صفحه اصلی

pliable


معنی : قابل انعطاف، خم شو، خم پذیر، انحناء پذیر، نرم شدنی
معانی دیگر : زود خم شو، (آدم) نرم، سازگار، حرف شنو

انگلیسی به فارسی

خم پذیر، خم شو، انحنا پذیر، نرم شدنی، قابل انعطاف


قابل انعطاف، خم پذیر، خم شو، انحناء پذیر، نرم شدنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: pliably (adv.), pliability (n.), pliableness (n.)
(1) تعریف: easily bent; flexible; malleable.
مترادف: flexible, lithe, plastic, supple, yielding
متضاد: rigid
مشابه: ductile, limber, malleable, pliant, soft, tractable

- Knead the clay until it is pliable enough to work with.
[ترجمه ترگمان] خاک رس را knead تا آن قدر نرم باشد که بتواند با آن کار کند
[ترجمه گوگل] خاک رس را با هم مخلوط کنید تا آنکه به اندازه کافی قابل لمس باشد تا با آن کار کنید

(2) تعریف: easily influenced by others; irresolute.
مترادف: flexible, impressionable, pliant, suggestible, susceptible
متضاد: obdurate, obstinate, rigid
مشابه: docile, ductile, irresolute, malleable, passive, receptive, soft, submissive, tractable, vulnerable

- He's too pliable to be relied on.
[ترجمه ترگمان] اون خیلی انعطاف نشون میده که بهش تکیه کنه
[ترجمه گوگل] او بیش از حد قابل انعطاف است که بر آن تکیه می شود

(3) تعریف: reacting easily to changing conditions; adaptable.
مترادف: accommodative, adaptable, adjustable, elastic, flexible, supple
متضاد: rigid

- pliable policies
[ترجمه ترگمان] سیاست های قابل انعطاف
[ترجمه گوگل] سیاست های قابل انعطاف

• flexible, supple; bendable; easily influenced; easily molded or shaped
if something is pliable, it bends easily without breaking.
someone who is pliable can be easily influenced and controlled.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] قابل انحناء - خم شو - نرم خمیری

مترادف و متضاد

قابل انعطاف (صفت)
flexible, pliable

خم شو (صفت)
limber, pliant, flexible, pliable, lithe

خم پذیر (صفت)
pliable

انحناء پذیر (صفت)
pliable

نرم شدنی (صفت)
pliable

bendable, adaptable


Synonyms: compliant, docile, ductile, easily led, easy, flexible, impressionable, limber, lithe, malleable, manageable, manipulable, moldable, obedient, plastic, pliant, putty, receptive, responsive, rolling with the punches, spongy, submissive, supple, susceptible, tractable, yielding


Antonyms: inflexible, rigid, stiff, unadaptable, unbendable, unpliable, unpliant, unyielding


جملات نمونه

1. green branches are still pliable
شاخه های سبز هنوز خمپذیرند.

2. Some kinds of plastic become pliable if they're heated.
[ترجمه ترگمان]بعضی از انواع پلاستیک اگر گرم شوند قابل انعطاف شوند
[ترجمه گوگل]بعضی از انواع پلاستیکی اگر گرم شوند، قابل انعطاف هستند

3. He'd always thought of her as pliable.
[ترجمه ترگمان]او همیشه به او به عنوان pliable فکر می کرد
[ترجمه گوگل]او همیشه از او عصبانی بود

4. Senior officials would have preferred a more pliable government.
[ترجمه ترگمان]مقامات ارشد دولت قابل انعطاف بیشتری را ترجیح می دادند
[ترجمه گوگل]مقامات ارشد ترجیح می دهند یک دولت قابل انعطاف تر را انتخاب کنند

5. He wanted a sweet, pliable, obedient wife.
[ترجمه ترگمان]او همسر شیرین و pliable و مطیع و مطیع می خواست
[ترجمه گوگل]او خواهان یک زن شیرین، قابل تحمل و مطیع بود

6. The plant has long pliable stems.
[ترجمه ترگمان]گیاه ساقه های بلند نرم دارد
[ترجمه گوگل]این گیاه دارای ساقه های قابل انعطاف است

7. Replacing him with some one more pliable would be a controversial decision for any government.
[ترجمه ترگمان]جایگزینی او با یک فرد قابل انعطاف یک تصمیم بحث برانگیز برای هر دولتی است
[ترجمه گوگل]جایگزینی او با برخی دیگر قابل انعطاف خواهد بود تصمیم بحث برانگیز برای هر دولت

8. The fresh pupa, having cast off its pliable caterpillar skin, had hardened and become black-brown.
[ترجمه ترگمان]The تازه کرم ابریشم نرم آن را بیرون انداخته بودند و قهوه ای تیره شده بودند
[ترجمه گوگل]لوبیا تازه، با داشتن پوست کریستال قابل انعطاف خود را خنثی کرده، سخت شده و تبدیل به سیاه قهوه ای شده است

9. It's what makes your hair bouncy and pliable.
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که باعث می شود موهای شما خوب و نرم باشد
[ترجمه گوگل]این چیزی است که باعث می شود موهای شما موثر و قابل انعطاف باشد

10. All of the larvae are pliable, however; none is frozen solid.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، همه نوزادها pliable
[ترجمه گوگل]با این وجود همه لاروها قابل انعطاف هستند هیچ چیز جامد یخ زده نیست

11. Important legal concepts are pliable moulds, into which different creations can be poured.
[ترجمه ترگمان]مفاهیم قانونی مهم moulds انعطاف پذیر هستند که در آن ها محصولات مختلف می توانند ریخته شوند
[ترجمه گوگل]مفاهیم مهم حقوقی قالب های قابل انعطاف هستند که می توان آنها را از بین برد

12. He felt the Judge's icy fingers and the pliable rope against his neck.
[ترجمه ترگمان]انگشتان یخ سرد قاضی و طناب pliable را بر گردنش احساس کرد
[ترجمه گوگل]او انگشتان یخ قضایی و طناب قابل انعطاف را در برابر گردنش احساس کرد

13. The system helps make workers more pliable to the demands made by management.
[ترجمه ترگمان]این سیستم به کارگران کمک می کند تا انعطاف پذیری بیشتری نسبت به خواسته های مدیریت داشته باشند
[ترجمه گوگل]سیستم کمک می کند تا کارکنان را نسبت به خواسته های مدیریتی بیشتر سازگار سازند

14. Cane is pliable when wet.
[ترجمه ترگمان]عصا وقتی خیس می شود نرم است
[ترجمه گوگل]پنبه زمانی مرطوب است

15. Instead, I was a pliable, compliant inhabitant of a world of vague feelings and limited comprehension.
[ترجمه ترگمان]به جای آن، من a نرم و مطیع یک دنیای احساسات مبهم و درک محدود بودم
[ترجمه گوگل]در عوض، من یک ملت انعطاف پذیر، سازگار با جهان از احساسات مبهم و درک محدودی بودم

Green branches are still pliable.

شاخه‌های سبز هنوز خم‌پذیرند.



کلمات دیگر: