کلمه جو
صفحه اصلی

seldom


معنی : بندرت، ندرتا، بسیار کم، خیلی کم
معانی دیگر : به ندرت، گهگاه، کم، کمتر

انگلیسی به فارسی

به ندرت، گهگاه، بسیار کم، خیلی کم، ندرتا


نادر


به ندرت، بندرت، ندرتا، بسیار کم، خیلی کم


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: rarely; infrequently; occasionally.
مترادف: infrequently, rarely
متضاد: often
مشابه: hardly, little, occasionally, scarcely, uncommonly

- Now that he is married, we seldom see him.
[ترجمه ترگمان] حالا که ازدواج کرده، به ندرت او را می بینیم
[ترجمه گوگل] اکنون که او ازدواج کرده، ما او را به ندرت می بینیم
- They don't subscribe to the newspaper because they seldom read it.
[ترجمه Rihana] آنها روزنامه را دنبال نمیکننند زیرا به ندرت آنرا میخوانند
[ترجمه شهان] انها روزنامه برایشان مهم نیست زیرا خیلی کم روزنامه میخوانن
[ترجمه ترگمان] آن ها به این دلیل مشترک روزنامه نیستند که به ندرت آن را می خوانند
[ترجمه گوگل] آنها به روزنامه نپیوندند زیرا آنها به ندرت آن را می خوانند

• not often, infrequently, rarely
if something seldom happens, it happens only occasionally.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] به ندرت - ندرتاً - گاهی

مترادف و متضاد

بندرت (قید)
sometimes, rarely, seldom

ندرتا (قید)
rarely, seldom, scarcely

بسیار کم (قید)
seldom

خیلی کم (قید)
seldom

infrequently


Synonyms: a few times, every now and then, from time to time, hardly, hardly ever, in a few cases, inhabitually, irregularly, little, not often, not very often, occasionally, on and off, once in a blue moon, once in a while, rarely, scarcely, scarcely ever, semioccasionally, sometimes, sporadically, uncommonly, unoften, unusually, whimsically


Antonyms: frequently, often, usually


جملات نمونه

1. i seldom go there any more
دیگر به ندرت به آنجا می روم.

2. she seldom comes here
او به ندرت اینجا می آید.

3. those who gossip seldom consider the truth
آنانکه شایعه پراکنی می کنند کمتر به واقعیت توجه دارند.

4. where there is seldom heard a discouraging word
جایی که در آن حرف یاس آور به ندرت شنیده می شود

5. where there is seldom heard a discouraging word . . .
در جایی که کمتر حرف مایوس کننده شنیده می شود . . .

6. where justice reigns strife seldom enters
آنجا که عدالت حاکم است کشمکش به ندرت راه می یابد.

7. such love as his is seldom seen
عشقی مثل عشق او کمتر دیده می شود.

8. staying in bed until noon was a luxury that she could seldom enjoy
تا ظهر در بستر ماندن لذتی بود که به ندرت از آن متمتع می شد.

9. Friends are lost by calling often and calling seldom.
[ترجمه ترگمان]دوستان با تماس گرفتن و تماس گرفتن به ندرت از بین می روند
[ترجمه گوگل]دوستان با فراخوانی اغلب تماس می گیرند و به ندرت تماس می گیرند

10. Two dogs over one bone seldom agree.
[ترجمه ترگمان]دو سگ بیشتر از یک استخوان به ندرت با هم موافق هستند
[ترجمه گوگل]دو سگ بیش از یک استخوان به ندرت موافق هستند

11. Two of a trade seldom agree.
[ترجمه ترگمان]دو مورد از یک تجارت به ندرت موافق هستند
[ترجمه گوگل]دو نفر از تجارت به ندرت موافقت می کنند

12. He that is angry is seldom at ease.
[ترجمه ترگمان]او که عصبانی است به ندرت ناراحت است
[ترجمه گوگل]او که عصبانی است، به ندرت به راحتی می ماند

13. Things are seldom what they seem.
[ترجمه ترگمان]به ندرت اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]چیزهایی که به نظر می رسد، به ندرت اتفاق می افتد

14. Who undertakes many things at once, seldom does anything well.
[ترجمه ترگمان]چه کسی همه کارها را فورا انجام می دهد، به ندرت کار خوبی انجام می دهد
[ترجمه گوگل]چه کسی چندین بار مرتبا کار می کند، به ندرت کار خوبی می کند

15. Misfortunes never [seldom] come alone [single].
[ترجمه ترگمان]Misfortunes هرگز [ به ندرت ] تنها می آیند [ تک [
[ترجمه گوگل]اشتباهات هرگز [به ندرت] به تنهایی می آیند [تک]

16. Misfortunes (or Hardships) never (or seldom) come alone (or singly).
[ترجمه ترگمان]Misfortunes (یا Hardships)هرگز (یا به ندرت)تنها می آیند (یا به طور جداگانه)
[ترجمه گوگل]بدبختی (یا سختی ها) هرگز (یا به ندرت) تنها (یا به تنهایی) می آید

17. An evil chance seldom comes alone.
[ترجمه ترگمان]یک شانس بد به ندرت اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]یک فرصت شوم به ندرت به تنهایی می آید

where there is seldom heard a discouraging word ...

در جایی که کمتر حرف مأیوس‌کننده شنیده می‌شود ...


she seldom comes here.

او به‌ندرت اینجا می‌آید.


پیشنهاد کاربران

10 درصد وقت ها .
به انگلیسی به معنی:hardly ever و rarely می باشد

به ندرت

15 درصد مواقع


rarely


کلمات دیگر: