کلمه جو
صفحه اصلی

overfeed


پر خوراندن، زیاد سوخت رساندن به، زیادمصالح ریختن در( ماشین)

انگلیسی به فارسی

overfeed


انگلیسی به انگلیسی

• feed excessively

دیکشنری تخصصی

[نساجی] تغذیه اضافی
[نساجی] تغذیه اضافی - تغذیه زیادی

جملات نمونه

1. The general view was that you can't overfeed a baby.
[ترجمه ترگمان]نظر عموم این بود که تو نمی تونی یه بچه رو نجات بدی
[ترجمه گوگل]دیدگاه عمومی این بود که شما نمی توانید یک کودک را بیش از حد تغذیه کنید

2. Just be careful not to overfeed.
[ترجمه ترگمان] فقط مراقب باش \"overfeed\" نباشه
[ترجمه گوگل]فقط مراقب باشید که بیش از حد تغذیه نکنید

3. Do not be tempted to overfeed the fish on the last day before leaving!
[ترجمه ترگمان]پیش از رفتن وسوسه نکنید که ماهی را overfeed
[ترجمه گوگل]آیا وسوسه شدن به ماهی بیش از حد خوردن در روز قبل از خروج!

4. Do not overfeed, and systematize your feeding to save the lives of your fish.
[ترجمه ترگمان]این کار را نکنید و برای صرفه جویی در زندگی ماهی خود، تغذیه خود را تغییر دهید
[ترجمه گوگل]تغذیه نکنید و تغذیه خود را منظم نکنید تا جان ماهی شما را نجات دهد

5. There is a great temptation to overfeed in the last month to ensure calf growth and nutrition.
[ترجمه ترگمان]در ماه گذشته وسوسه بزرگی برای کسب اطمینان از رشد و تغذیه گوساله وجود دارد
[ترجمه گوگل]وسوسهی بزرگ در ماه گذشته برای تغذیه گوساله وجود دارد

6. However, it is all too easy to overfeed and pollute the water and kill the babies that way.
[ترجمه ترگمان]با این حال استفاده از آب و آلوده کردن آب و کشتن نوزادان به این شکل آسان است
[ترجمه گوگل]با این حال، این امر بسیار آسان است که آب را بیش از حد تغذیه کرده و آب را آلوده و نوزادان را از بین ببرید

7. Do not overfeed, only place in the tank enough brine shrimp to match the size of the brood.
[ترجمه ترگمان]نه تنها در مخزن، برای مطابقت با اندازه حیوانات، به اندازه کافی آب نمک تشکیل دهید
[ترجمه گوگل]بیش از حد تغذیه نکنید، فقط در مخزن به اندازه کافی آبمیوه مایع قرار دهید تا با اندازه بره ها منطبق باشد

8. Children tend to overfeed treats if they don't know the limit.
[ترجمه ترگمان]کودکان اگر این حد را بدانند، تمایل دارند با آن ها رفتار کنند
[ترجمه گوگل]اگر محدودیت ها را نمی دانند، کودکان تمایل به تغذیه را دارند

9. One click, one treat : Don't overfeed the dog or click him without giving a treat.
[ترجمه ترگمان]یک کلیک، یک درمان: سگ را خاموش نکنید و یا بدون دادن یک درمان بر روی او کلیک کنید
[ترجمه گوگل]یک کلیک، یک درمان آیا سگ را بیش از حد تغذیه نکنید و یا بدون او به درمان بر روی او کلیک کنید

10. We overfeed at meal times and tend to give titbits for our furry friends.
[ترجمه ترگمان]ما به موقع غذا می خوردیم و دوست داشتیم titbits را برای دوستان furry فراهم کنیم
[ترجمه گوگل]ما در زمان غذا تغذیه می کنیم و تمایل داریم برای دوستان خزدار ما titbits بدهیم

11. Work out a treat-feeding schedule. Children tend to overfeed treats if they don't know the limit.
[ترجمه ترگمان]برنامه تغذیه با برنامه تغذیه را امتحان کنید کودکان اگر این حد را بدانند، تمایل دارند با آن ها رفتار کنند
[ترجمه گوگل]یک برنامه تغذیه ای را بسازید اگر محدودیت ها را نمی دانند، کودکان تمایل به تغذیه را دارند

12. You cannot overfeed a kitten so don't be afraid to give her too much.
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی یک بچه گربه را گول بزنی تا از این که بیش از حد او را ناراحت کنی نترس
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید بچه گربه را بیش از حد تغذیه کنید، بنابراین نگران نباشید او را بیش از حد تحمل کنید

13. Take care not to overfeed, as the uneaten food will foul the water and can quickly prove lethal to the fry.
[ترجمه ترگمان]مواظب باشید چون غذای uneaten آب را کثیف خواهد کرد و می تواند به سرعت کشنده و مهلک باشد
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که بیش از حد نوشابه نداشته باشید، زیرا غذای ناتوانی آب را فریب می دهد و می تواند به سرعت به سرخوردگی ثابت کند

14. Do not overfeed them, as this will encourage soft sappy growth.
[ترجمه ترگمان]به آن ها اجازه ندهید که شیره نرم را به خاطر رشد شیره دار تشویق کنند
[ترجمه گوگل]آنها را بیش از حد تحمل نکنید، زیرا این باعث رشد نرمی نرم می شود

پیشنهاد کاربران

بی از حد غذا دادن به کسی
past=overfed


کلمات دیگر: