1. a thready pulse
نبض ضعیف
2. a thready voice
صدای نازک
3. Urethral calculus: Pain in urination, thready urination, dribbling urination, or even retention of urine may appear.
[ترجمه ترگمان]درد در دفع ادرار، دفع ادرار، دفع ادرار، ادرار، ادرار، ادرار و حتی حفظ ادرار هم ممکن است ظاهر شود
[ترجمه گوگل]محاسبه یورتور درد در ادرار کردن، ادرار شدن، ادرار کردن یا حتی ادرار کردن ممکن است ظاهر شود
4. Another kind of convenient therapy also in the experiment, the thready cyst has one person in British average every 2000 people to suffer from this sickness.
[ترجمه ترگمان]یک نوع درمانی مناسب دیگر نیز در این آزمایش، کیست thready کیست یک نفر به طور متوسط در هر ۲۰۰۰ نفر دارد که از این بیماری رنج می برند
[ترجمه گوگل]نوع دیگری از درمان مناسب نیز در این آزمایش، کیست تخمدان دارای یک نفر در هر 2000 نفر انگلیسی است که از این بیماری رنج می برند
5. The pulse is differentiated in terms of depth, speed, strength, shape ( thick or thready, soft or hard) and rhythm.
[ترجمه ترگمان]پالس از لحاظ عمق، سرعت، قدرت، شکل (ضخیم یا سخت، نرم یا سخت)و ریتم از هم متمایز است
[ترجمه گوگل]پالس از لحاظ عمق، سرعت، قدرت، شکل (ضخیم یا ضخیم، نرم و سخت) و ریتم متفاوت است
6. The pulse is differentiated in terms of depth (superficial or deep), speed ( rapid or slow), strength (forceful or weak), shape ( thick or thready, soft or hard) and rhythm.
[ترجمه ترگمان]پالس از لحاظ عمق (سطحی یا عمیق)، سرعت (سریع و یا کم)، قدرت (فشار قوی یا ضعیف)، شکل (ضخیم یا سخت، نرم یا سخت)متمایز است
[ترجمه گوگل]پالس از لحاظ عمقی (سطح یا عمق)، سرعت (سریع یا آهسته)، قدرت (نیروی یا ضعیف)، شکل (ضخیم یا ضخیم، نرم و سخت) و ریتم، متفاوت است
7. Palpitation, lustreless, complexion, dizziness, blurring of vision, shortness of breath, lassitude, pale tongue with tooth prints, thready, weak or intermittent pulse.
[ترجمه ترگمان]palpitation، زرد رنگ، گیجی، گیجی، ناپدید شدن، تنگی نفس، تنگی نفس، تنگی نفس، تنگی نفس، ضعیف، ضعیف، ضعیف، ضعیف
[ترجمه گوگل]پالپیت، بی دردسر، رنگی، سرگیجه، تاری دید، ضعف تنفس، ضعف، زبان پائین با چاپ دندان، ضعف، پالس ضعیف یا متناوب است
8. Vision is declining gradually, dryness of eyes, dizziness, insomnia, poor memory, soreness and weakness of the lumbar region, red tongue and thready pulse.
[ترجمه ترگمان]بینایی به تدریج در حال کاهش است، خشکی چشم ها، سرگیجه، بی خوابی، حافظه ضعیف، درد و ضعف ناحیه کمری، زبان قرمز و ضربان قلب
[ترجمه گوگل]چشم انداز به تدریج کاهش می یابد، خشکی چشم ها، سرگیجه، بی خوابی، حافظه ضعیف، درد و ضعف ناحیه کمری، زبان قرمز و پالس ترویج می شود
9. This method can be used for apoplectics manifesting dry stool or constipation, yellowish fur, and thready and slippery pulse.
[ترجمه ترگمان]این روش را می توان برای apoplectics stool یا یبوست، خز زرد و نبض لغزنده استفاده کرد
[ترجمه گوگل]این روش را می توان برای آپولتکتیک مدفوع خشک یا یبوست، خز زرد، و پالس تیز و تیز استفاده کرد