محور چرخش
axis of rotation
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• straight line around which something turns
دیکشنری تخصصی
[شیمی] محور چرخش
[ریاضیات] محور دوران
[پلیمر] محور دوران
[ریاضیات] محور دوران
[پلیمر] محور دوران
جملات نمونه
1. Axis Of Rotation : vector expressed in a given referential.
[ترجمه ترگمان]محور چرخش: بردار در یک مرجع معین بیان شد
[ترجمه گوگل]محور چرخش: بردار بیان شده در یک ارجاع داده شده
[ترجمه گوگل]محور چرخش: بردار بیان شده در یک ارجاع داده شده
2. An approach of adding a axis of rotation to wire cut electric discharge digital control machine tool and how to use this new machine is discussed in this paper.
[ترجمه ترگمان]روشی برای افزودن یک محور چرخش به سیم با استفاده از ابزار کنترل دیجیتال تخلیه الکتریکی و چگونگی استفاده از این دستگاه جدید در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]یک رویکرد اضافه کردن یک محور چرخش به ابزار کنترل دیجیتال برقی برشی سیم و نحوه استفاده از این دستگاه جدید در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]یک رویکرد اضافه کردن یک محور چرخش به ابزار کنترل دیجیتال برقی برشی سیم و نحوه استفاده از این دستگاه جدید در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است
3. The closer an object's weight is to its axis of rotation, the faster It'spins.
[ترجمه ترگمان]هرچه وزن یک جسم به محور چرخش آن نزدیک تر باشد، چرخش سریع تر می چرخد
[ترجمه گوگل]وزن جسم نزدیکتر به محور چرخش آن است، آن سریعتر است
[ترجمه گوگل]وزن جسم نزدیکتر به محور چرخش آن است، آن سریعتر است
4. Modify the radius of the cutter axis of rotation and compensation of workpiece feeding speed precision.
[ترجمه ترگمان]اصلاح شعاع محور cutter چرخش و جبران میزان تغذیه قطعه کار
[ترجمه گوگل]تغییر شعاع محور برش چرخش و جبران دقیق سرعت تغذیه قطعه کار
[ترجمه گوگل]تغییر شعاع محور برش چرخش و جبران دقیق سرعت تغذیه قطعه کار
5. The Geographic South Pole is where Earth's axis of rotation intersects its surface.
[ترجمه ترگمان]قطب جنوب جغرافیایی جایی است که محور چرخش زمین سطح آن را قطع می کند
[ترجمه گوگل]جغرافیایی قطب جنوب جایی است که محور چرخش زمین تقاطع سطح آن است
[ترجمه گوگل]جغرافیایی قطب جنوب جایی است که محور چرخش زمین تقاطع سطح آن است
6. Locations on the earth's surface are specified in terms of the earth's axis of rotation.
[ترجمه ترگمان]نقاط روی سطح زمین از نظر محور چرخش زمین مشخص شده اند
[ترجمه گوگل]مکان های سطح زمین به واسطه محور چرخش زمین مشخص می شود
[ترجمه گوگل]مکان های سطح زمین به واسطه محور چرخش زمین مشخص می شود
7. Xuan Sefa a cone-shaped pieces of the hoist and around the center line perpendicular to the axis of rotation pipeline, completed the hoist valve action.
[ترجمه ترگمان]Xuan یک قطعه مخروطی از the و در اطراف خط مرکزی عمود بر محور لوله چرخش نصب می کند و عمل سوپاپ بالا را تکمیل می کند
[ترجمه گوگل]Xuan Sefa قطعه مخروطی از بالابر و در اطراف خط مرزی عمود بر محور خط چرخشی، عمل جرقه بالابر را تکمیل کرد
[ترجمه گوگل]Xuan Sefa قطعه مخروطی از بالابر و در اطراف خط مرزی عمود بر محور خط چرخشی، عمل جرقه بالابر را تکمیل کرد
8. For the moment of inertia, we want the square of a distance to the axis of rotation.
[ترجمه ترگمان]برای لحظه ای سکون، ما خواهان میدان فاصله به محور چرخش هستیم
[ترجمه گوگل]برای لحظه ای از اینرسی، می خواهیم مربع فاصله تا محور چرخش باشد
[ترجمه گوگل]برای لحظه ای از اینرسی، می خواهیم مربع فاصله تا محور چرخش باشد
9. The component of apparent force on a body in curvilinear motion, as observed from that body, that is directed away from the center of curvature or axis of rotation.
[ترجمه ترگمان]مولفه های نیروی ظاهری بر روی یک جسم در حرکت منحنی، همان طور که از آن بدن مشاهده می شود، به دور از مرکز انحنا یا محور چرخش هدایت می شود
[ترجمه گوگل]جزء نیروی ظاهری بر روی بدن در حرکت منحنی، همانطور که از آن بدن دیده می شود، دور از مرکز انحنای یا محور چرخش است
[ترجمه گوگل]جزء نیروی ظاهری بر روی بدن در حرکت منحنی، همانطور که از آن بدن دیده می شود، دور از مرکز انحنای یا محور چرخش است
10. This paper presents a new method for an estimation of the axis of rotation based on line element geometry and kine-matic equation.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک روش جدید برای تخمین محور چرخش براساس هندسه آلمان خط و معادله kine - matic ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله یک روش جدید برای برآورد محور چرخش بر اساس هندسه خطی و معادله kine-matic ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله یک روش جدید برای برآورد محور چرخش بر اساس هندسه خطی و معادله kine-matic ارائه می دهد
11. The invention relates to a computer tomograph, in which data from a rotor, which during operation of the computer tomograph rotates about an axis of rotation, is transferred optoelectronically.
[ترجمه ترگمان]اختراع مربوط به تصویربرداری کامپیوتری است که در آن داده های یک روتور، که در طول عملیات تصویربرداری کامپیوتری، حول محور چرخش می چرخد، optoelectronically منتقل می شود
[ترجمه گوگل]اختراع مربوط به یک توموگرافی کامپیوتری است که در آن داده های یک روتور که در طول کارکرد توموگرافی کامپیوتری در حدود محور چرخش چرخانده می شود، به صورت الکتتوکتومی منتقل می شود
[ترجمه گوگل]اختراع مربوط به یک توموگرافی کامپیوتری است که در آن داده های یک روتور که در طول کارکرد توموگرافی کامپیوتری در حدود محور چرخش چرخانده می شود، به صورت الکتتوکتومی منتقل می شود
کلمات دیگر: