کلمه جو
صفحه اصلی

tissue paper


کاغذ زرورق، کاغذ نازک، کاغذ بسته بندی، دستمال کاغذی نازک

انگلیسی به فارسی

دستمال کاغذی نازک


دستمال کاغذی، دستمال کاغذی نازک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: very thin, almost transparent paper used esp. as a wrapping.

• wrapping paper, gift paper

دیکشنری تخصصی

[نساجی] زرورق

جملات نمونه

1. He plugged his ears with tissue paper to drown out the music.
[ترجمه حسین گیتی] او گوشش را با دستمال کاغذی پر کرد تا صدای موسیقی را نشنود
[ترجمه کارن] معلومه خنگا او گوشش را با دستمال کاغذی پر کرد تا صدای موسیقی را نشنود
[ترجمه ترگمان]گوشش را با کاغذ پاره کرد تا موسیقی را غرق کند
[ترجمه گوگل]او گوش های خود را با کاغذ بافت متصل کرد تا موسیقی را غرق کند

2. She packed the vase in tissue paper to protect it.
[ترجمه ترگمان]او گلدان را در کاغذ بافت جمع کرد تا از آن محافظت کند
[ترجمه گوگل]او گلدان را در کاغذ بافت بسته بندی کرد تا از آن حفاظت کند

3. The shop assistant wrapped the vase carefully in tissue paper.
[ترجمه ترگمان]دستیار فروشگاه گلدان را به دقت در کاغذ بافت پیچیده بود
[ترجمه گوگل]دستیار فروشگاه با دقت در بافت کاغذ را با دقت پیچید

4. The Christmas presents were wrapped in tissue paper.
[ترجمه ترگمان] هدیه کریسمس توی کاغذ پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]هدیه کریسمس در کاغذ بافت پیچیده شد

5. It had been wrapped in tissue paper, like a treasure.
[ترجمه ترگمان]مثل گنجی در کاغذ پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]آن را در کاغذ بافت پیچیده شده بود، مانند یک گنج

6. Was the fireproofing made of tissue paper?
[ترجمه ترگمان]the از کاغذ پوستی درست شده؟
[ترجمه گوگل]آیا نسوز ساخته شده از کاغذ بافت بود؟

7. It was in her hand, a bundle of tissue paper held together with Scotch tape, neatly.
[ترجمه ترگمان]در دستش بود، یک دسته کاغذ پوستی که با چسب اسکاچ به هم وصل شده بود
[ترجمه گوگل]در دست او، یک بسته نرم افزاری از کاغذ بافت همراه با نوار اسکاچ، به صورت منظم نگه داشته شد

8. Inside, buried in acid-free tissue paper, was her wedding dress.
[ترجمه ترگمان]در داخل، که در کاغذ بافت آزاد به خاک سپرده شده بود، لباس عروسی او بود
[ترجمه گوگل]در داخل، در کاغذ بافت اسید آزاد شده، لباس عروسی او بود

9. They were wrapped in coal-black tissue paper that rustled when she touched it.
[ترجمه ترگمان]ان ها در کاغذ زغال سیاه پیچیده شده بودند که وقتی آن را لمس کرد خش خش می کرد
[ترجمه گوگل]آنها در کاغذ بافت مشکی مشکی پیچ خورده بودند که هنگام لمس آن، خم شد

10. Press the stamp firmly on to the tissue paper.
[ترجمه ترگمان]مهر رو محکم فشار بده و کاغذ رو بگیر
[ترجمه گوگل]تمبر را به طور قابل توجهی روی کاغذ بافت فشار دهید

11. The tissue paper rustled in the silence as she unwrapped the gift.
[ترجمه ترگمان]همچنان که هدیه را باز می کرد، دستمال توالت در سکوت خش خش می کرد
[ترجمه گوگل]کاغذ بافت در حالی که هدیه را باز کرد، سکوت کرد

12. I Dreamed the mess under our wheels into tissue paper and drove off before the rest of the place could go up.
[ترجمه ترگمان]من دیدم که زیر چرخه ای ما به کاغذ دستمال پیچیده شده و قبل از اینکه بقیه مکان به آنجا بروند رانندگی کردم
[ترجمه گوگل]من روباه زیر چرخ های ما را به کاغذ بافت فروخت و قبل از اینکه بقیه مکان ها بالا می رفت جلو رفت

13. June unwrapped the flimsy tissue paper from one of the almond biscuits and rolled it carefully into a tube.
[ترجمه ترگمان]ژوئن کاغذ را از یکی از بیسکوییت بادام باز کرد و با احتیاط لوله را لوله کرد
[ترجمه گوگل]ژوئن کاغذ بافت شکننده را از یکی از بیسکویت های بادام بیرون کشید و آن را به دقت به یک لوله متصل کرد

14. She tore the tissue paper, and tore it again until she could see what was there, nestled in her hand.
[ترجمه ترگمان]کاغذ را پاره کرد و دوباره آن را پاره کرد تا او بتواند چیزی را که در دست داشت ببیند
[ترجمه گوگل]او کاغذ کاغذی را قطع کرد و دوباره آن را از بین برد تا زمانی که بتواند ببیند چه اتفاقی دارد در دستش قرار می گیرد

پیشنهاد کاربران

دستمال کاغذی


کلمات دیگر: