ماشین دوزندگی، چرخ خیاطی، چر دوزندگی، چر خیاطی
sewing machine
ماشین دوزندگی، چرخ خیاطی، چر دوزندگی، چر خیاطی
انگلیسی به فارسی
چرخ دوزندگی،چرخ خیاطی
چرخ خیاطی، ماشین دوزندگی
انگلیسی به انگلیسی
• electric device used for attaching cloth together with the use of a needle and thread
a sewing machine is a machine that you use for sewing, with a needle that is driven by an electric motor, or by movements of your hand or foot.
a sewing machine is a machine that you use for sewing, with a needle that is driven by an electric motor, or by movements of your hand or foot.
دیکشنری تخصصی
[نساجی] چرخ خیاطی
جملات نمونه
1. It's so annoying having to drag out the sewing machine every time I want to make a dress.
[ترجمه ترگمان]خیلی آزار دهنده است که هر دفعه که می خواهم لباس بدوزد، ماشین خیاطی را بیرون بکشم
[ترجمه گوگل]هر بار که بخواهم یک لباس بسازم، آنقدر مزاحم است که دستگاه دوخت را بکشم
[ترجمه گوگل]هر بار که بخواهم یک لباس بسازم، آنقدر مزاحم است که دستگاه دوخت را بکشم
2. This sewing machine is operated by a foot pedal.
[ترجمه ترگمان]این ماشین خیاطی با یک پدال گاز کار می کند
[ترجمه گوگل]این دستگاه دوخت با یک پدال حرکت می کند
[ترجمه گوگل]این دستگاه دوخت با یک پدال حرکت می کند
3. It's about time this old sewing machine was put out to pasture.
[ترجمه ترگمان]در این موقع بود که این ماشین چرخ خیاطی کهنه را به چراگاه آوردند
[ترجمه گوگل]این زمانی بود که این ماشین دوختنی قدیمی به چمن زنی گذاشته شد
[ترجمه گوگل]این زمانی بود که این ماشین دوختنی قدیمی به چمن زنی گذاشته شد
4. I hate having to fetch out the sewing machine every time I want to do some sewing.
[ترجمه ترگمان]من از این که هر دفعه می خواهم خیاطی کنم از ماشین چرخ خیاطی شکایت کنم
[ترجمه گوگل]من از داشتن دستگاه چرخ خیاطی هر بار که میخواهم خیاطی کنم، متنفرم
[ترجمه گوگل]من از داشتن دستگاه چرخ خیاطی هر بار که میخواهم خیاطی کنم، متنفرم
5. A sewing machine helps us to sew things quickly.
[ترجمه ترگمان]یک ماشین خیاطی به ما کمک می کند تا به سرعت به دوخت و دوز مشغول شویم
[ترجمه گوگل]یک ماشین دوخت به ما کمک می کند تا همه چیز را به سرعت بچرخانیم
[ترجمه گوگل]یک ماشین دوخت به ما کمک می کند تا همه چیز را به سرعت بچرخانیم
6. She sewed the dresses on the sewing machine.
[ترجمه ترگمان]لباس ها را می دوخت و می دوخت
[ترجمه گوگل]لباس هایش را بر روی ماشین دوختن دوخت
[ترجمه گوگل]لباس هایش را بر روی ماشین دوختن دوخت
7. I make my own dresses on my sewing machine.
[ترجمه ترگمان]لباس خودم را روی چرخ خیاطی خودم می سازم
[ترجمه گوگل]من لباس های خود را بر روی ماشین دوختم
[ترجمه گوگل]من لباس های خود را بر روی ماشین دوختم
8. Her sewing machine won't run properly.
[ترجمه ترگمان]ماشین خیاطی او درست اجرا نخواهد شد
[ترجمه گوگل]چرخ خیاطی او به درستی اجرا نخواهد شد
[ترجمه گوگل]چرخ خیاطی او به درستی اجرا نخواهد شد
9. She ran up a skirt on her sewing machine.
[ترجمه ترگمان]دامن دوخت و دوز خود را روی چرخ خیاطی قرار داد
[ترجمه گوگل]او دوختن دامن را بر روی ماشین دوختش گذاشت
[ترجمه گوگل]او دوختن دامن را بر روی ماشین دوختش گذاشت
10. I have to pay 150 dollars for the sewing machine.
[ترجمه ترگمان]من باید ۱۵۰ دلار برای چرخ خیاطی خودم بپردازم
[ترجمه گوگل]من باید 150 دلار برای ماشین دوخت بپردازم
[ترجمه گوگل]من باید 150 دلار برای ماشین دوخت بپردازم
11. Her foot was working the pedal of the sewing machine.
[ترجمه ترگمان]پایش روی پدال ماشین خیاطی کار می کرد
[ترجمه گوگل]پا او پدال ماشین دوختن را کار کرد
[ترجمه گوگل]پا او پدال ماشین دوختن را کار کرد
12. My grandmother still uses her old treadle sewing machine.
[ترجمه ترگمان]مادربزرگم هنوز از چرخ خیاطی قدیمیش استفاده می کنه
[ترجمه گوگل]مادربزرگ من هنوز هم از ماشین قدیمی خود استفاده می کند
[ترجمه گوگل]مادربزرگ من هنوز هم از ماشین قدیمی خود استفاده می کند
13. With a sewing machine and polyester thread to match the garment, set two rows of straight stitches by the tacking stitches.
[ترجمه ترگمان]با یک ماشین خیاطی و نخ پلی استر برای مطابقت با لباس، دو ردیف بخیه زده را در the و tacking قرار دهید
[ترجمه گوگل]با یک ماشین دوخت و موضوع پلی استر برای مطابقت با لباس، دو ردیف از سوزن های مستقیم را با دوخت چسبنده تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]با یک ماشین دوخت و موضوع پلی استر برای مطابقت با لباس، دو ردیف از سوزن های مستقیم را با دوخت چسبنده تنظیم کنید
14. He had just bought a sewing machine in Warsaw and he intended to open his own shop in their small town.
[ترجمه ترگمان]او فقط یک ماشین چرخ خیاطی در ورشو خریده بود و قصد داشت که در شهر کوچک خود مغازه خود را باز کند
[ترجمه گوگل]او فقط یک ماشین دوخت در ورشو خرید و قصد دارد فروشگاه خود را در شهر کوچکش باز کند
[ترجمه گوگل]او فقط یک ماشین دوخت در ورشو خرید و قصد دارد فروشگاه خود را در شهر کوچکش باز کند
پیشنهاد کاربران
چرخ خیاطی
چرخ خیاطی
انتر خانم چرخ خیاطی سفارش دادم برات دوره
وریات بدوزن
انتر خانم چرخ خیاطی سفارش دادم برات دوره
وریات بدوزن
Stuffed should be sewed
Gave
جر خورده را باید به خیاط چرخ خیاطی
داد
The sewing machine is needed for stitching more than the wisdom
چرخ خیاطی برای دوخت انجایت بیشتر از عقل برات لازم هست
Gave
جر خورده را باید به خیاط چرخ خیاطی
داد
The sewing machine is needed for stitching more than the wisdom
چرخ خیاطی برای دوخت انجایت بیشتر از عقل برات لازم هست
The sewing machine is needed for stitching more than the wisdom
چرخ خیاطی برای دوخت انجایت بیشتر از عقل برات لازم هست
چرخ خیاطی برای دوخت انجایت بیشتر از عقل برات لازم هست
اووف
کلمات دیگر: