کلمه جو
صفحه اصلی

set to


معنی : پرداختن، با اشتیاق شروع کردن
معانی دیگر : 1- آغاز کردن، شروع به کار کردن 2- شروع به جنگ کردن، زد وخورد، نبرد، مشت بازی، درگیری

انگلیسی به فارسی

زد وخورد، نبرد، مشت بازی، درگیری، با اشتیاق شروع کردن


انگلیسی به انگلیسی

• begin with energy; sign
a set-to is a fight, especially one in which people use their fists; an informal word.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] تثبیت کردن - تنظیم کردن - مستقر کردن - تثبیت نمودن طول و عرض پارچه به کمک بخار داغ یا حرارت خشک - تثبیت ابعادی نمودن پارچه

مترادف و متضاد

پرداختن (فعل)
score, pay, begin, shell out, reimburse, pay off, give money, buff, polish, burnish, disburse, set to, spend money

با اشتیاق شروع کردن (فعل)
set to

جملات نمونه

1. Please tune the television set to Channel
[ترجمه ترگمان]لطفا برنامه تلویزیون را برای کانال تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]لطفا تلویزیون را به کانال تنظیم کنید

2. He is set to pulverise his two opponents in the race for the presidency.
[ترجمه ترگمان]او قرار است دو رقیب خود را در مسابقه ریاست جمهوری دستگیر کند
[ترجمه گوگل]او قصد دارد دو مخالف خود را در رقابت برای ریاست جمهوری بکشاند

3. If we all set to, we should be able to finish the job in a week.
[ترجمه ترگمان]اگر همه ما بتوانیم این کار را ظرف یک هفته به پایان برسانیم، ما باید قادر باشیم کار را ظرف یک هفته به پایان برسانیم
[ترجمه گوگل]اگر ما همه را تنظیم کنیم، باید بتوانیم ظرف یک هفته این کار را انجام دهیم

4. Domestic fuel bills are set to rise again in the autumn.
[ترجمه ترگمان]لوایح سوخت داخلی در پاییز دوباره افزایش خواهند یافت
[ترجمه گوگل]صورتحساب سوخت داخلی در پاییز دوباره افزایش می یابد

5. He set to with a will and soon finished it.
[ترجمه ترگمان]به زودی کار را تمام کرد و به زودی آن را تمام کرد
[ترجمه گوگل]او با اراده تعیین کرد و به زودی به پایان رسید

6. This year's Budget looks set to be a precarious high-wire act for the Chancellor.
[ترجمه ترگمان]بنظر می رسد که بودجه امسال یک اقدام precarious برای صدراعظم باشد
[ترجمه گوگل]بودجه سال جاری به نظر میرسد که یک حکم سختگیرانه برای صدراعظمی باشد

7. The price of cigarettes is set to rise again.
[ترجمه ترگمان]قیمت سیگار دوباره بالا می رود
[ترجمه گوگل]قیمت سیگار دوباره افزایش می یابد

8. The poem has been set to music.
[ترجمه ترگمان]شعر برای موسیقی تنظیم شده است
[ترجمه گوگل]شعر به موسیقی تعلق دارد

9. Concentrations of troops near the border look set to invade within the next few days.
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی در نزدیکی مرز قرار است در عرض چند روز آینده مورد حمله قرار گیرند
[ترجمه گوگل]در طی چند روز آینده، تمرکز نیروهای نظامی در نزدیکی مرز قرار دارد

10. Let's set to and clean the house.
[ترجمه ترگمان]برویم خانه را تمیز کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید خانه را تنظیم کنیم و تمیز کنیم

11. The professor set to study the habits of the natives.
[ترجمه ترگمان]استاد به مطالعه عادات بومیان پرداخت
[ترجمه گوگل]استاد تصمیم گرفت تا عادت بومیان را مطالعه کند

12. The economy looks set to sustain its growth into next year.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد به نظر می رسد که رشد خود را در سال آینده حفظ کند
[ترجمه گوگل]اقتصاد به نظر می رسد که رشد خود را در سال آینده ادامه دهد

13. Worldwide sales look set to top $1 billion.
[ترجمه ترگمان]فروش جهانی به میزان ۱ میلیارد دلار در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]نگاهی جهانی در سراسر جهان به 1 میلیارد دلار افزایش یافته است

14. He's about to set to work on a second book.
[ترجمه ترگمان]می خواد روی یه کتاب دیگه کار کنه
[ترجمه گوگل]او قصد دارد در یک کتاب دوم کار کند

15. for victory in/set to win the general election.
[ترجمه ترگمان]برای پیروزی در انتخابات عمومی پیروز شد
[ترجمه گوگل]برای پیروزی در / انتخاب برای انتخابات عمومی

پیشنهاد کاربران

~adj. prepared or ready to begin or undertake sth; ready to do sth - typically: be ~; get

https://www. thesaurus. com/browse/set to?s=t

قرار بودن، بنا بودن، برنامه این بودن

مقدار دادن
the variance of each firm is set to 1 : به واریانس هر بنگاه مقدار ۱ داده شده است

آمادگی

به منظور رسیدن به هدفی

✔️آغاز کردن، شروع به کار کردن

Restaurants 🔎set to🔎 be banned from withholding staff tips
BBC. co. uk@

Boden 🔎set to🔎 go after methane emissions on day 2 of Glasgow Conference
YahooNews. com@

آبستن


کلمات دیگر: