وابسته به سومر، سومری، اهل سرزمین سومر
sumerian
وابسته به سومر، سومری، اهل سرزمین سومر
انگلیسی به فارسی
سومری
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Sumer or its people, culture, language, or the like.
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a native or inhabitant of Sumer.
• (2) تعریف: the ancient language of the people of Sumer, preserved in cuneiform writing.
• ancient language of the sumerians
of or pertaining to sumer or its people; pertaining to the language of sumer (region in southern mesopotamia)
inhabitant of sumer (region in southern mesopotamia)
of or pertaining to sumer or its people; pertaining to the language of sumer (region in southern mesopotamia)
inhabitant of sumer (region in southern mesopotamia)
جملات نمونه
1. His research material is based on ancient and Sumerian texts, which he translates himself.
[ترجمه ترگمان]مطالب تحقیقاتی او بر پایه متون باستانی و سومری است که خود او آن را ترجمه می کند
[ترجمه گوگل]مطالب پژوهشی او بر اساس متون باستانی و سومری است که او خود را ترجمه می کند
[ترجمه گوگل]مطالب پژوهشی او بر اساس متون باستانی و سومری است که او خود را ترجمه می کند
2. Called Meluha by the ancient Sumerians, it appears that the civilization arrived intact from across the sea.
[ترجمه ترگمان]به روایت the باستان، به نظر می رسد که تمدن از طریق دریا دست نخورده وارد شده است
[ترجمه گوگل]به نظر سوموایی های باستانی Meluha، به نظر می رسد که تمدن از سراسر دریای دست نخورده است
[ترجمه گوگل]به نظر سوموایی های باستانی Meluha، به نظر می رسد که تمدن از سراسر دریای دست نخورده است
3. Sumerian gem-cutters also took advantage to a limited degree of another way of exploiting the banded structure of onyx.
[ترجمه ترگمان]gem سومری به طور قابل توجهی از یک روش دیگر برای بهره برداری از ساختار banded of استفاده کردند
[ترجمه گوگل]سنگهای قیمتی Sumerian نیز به میزان محدودی از روش دیگر بهره برداری از ساختار banded از انیسکس استفاده کردند
[ترجمه گوگل]سنگهای قیمتی Sumerian نیز به میزان محدودی از روش دیگر بهره برداری از ساختار banded از انیسکس استفاده کردند
4. The Sumerians are the most ancient users of alcohol that we know about.
[ترجمه ترگمان]سومری ها most معتاد به الکل هستند که ما در مورد آن ها می دانیم
[ترجمه گوگل]سومری ها محبوب ترین الکل هستند که ما می دانیم
[ترجمه گوگل]سومری ها محبوب ترین الکل هستند که ما می دانیم
5. The first true writing we know of is Sumerian cuneiform- consisting mainly of wedge-shaped impressions on clay tablets - whichwas used more than 5000 years ago in Mesopotamia.
[ترجمه ترگمان]اولین نامه واقعی که ما از آن می دانیم به خط میخی سومری است که عمدتا شامل تاثیرات wedge بر روی لوح رسی است که بیشتر از ۵۰۰۰ سال پیش در بین النهرین مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه گوگل]اولین نوشتاری که ما می دانیم شمیرانی سومری است که عمدتا از برداشت های گوه شکل بر روی قرص های خاک رس است که بیش از 5000 سال قبل در بین النهرین استفاده شده است
[ترجمه گوگل]اولین نوشتاری که ما می دانیم شمیرانی سومری است که عمدتا از برداشت های گوه شکل بر روی قرص های خاک رس است که بیش از 5000 سال قبل در بین النهرین استفاده شده است
6. Sumerian religion was polytheistic, that is, the Sumerians believed in and worshipped many gods.
[ترجمه ترگمان]مذهب سومری چند خدایی بود، یعنی سومری ها که به آن ها اعتقاد داشتند و بسیاری از خدایان را پرستش می کردند
[ترجمه گوگل]دین سومری به طور چندبعدی بود، یعنی سومری ها به بسیاری از خدایان اعتقاد داشتند و پرستش می کردند
[ترجمه گوگل]دین سومری به طور چندبعدی بود، یعنی سومری ها به بسیاری از خدایان اعتقاد داشتند و پرستش می کردند
7. At the same time, the Akkadian language replaced Sumerian, which continued to be used by scribes only for monumental inscriptions and religious literature.
[ترجمه ترگمان]در همین زمان زبان Akkadian به زبان سومری جای گرفت که به کار رفته توسط کاتبان تنها برای کتیبه های تاریخی و ادبیات مذهبی نیز ادامه داشت
[ترجمه گوگل]در همان زمان، زبان اککدیایی سومریایی را جایگزین کرد، که همچنان توسط آثارشان فقط برای کتیبه های تاریخی و ادبیات مذهبی مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه گوگل]در همان زمان، زبان اککدیایی سومریایی را جایگزین کرد، که همچنان توسط آثارشان فقط برای کتیبه های تاریخی و ادبیات مذهبی مورد استفاده قرار می گرفت
8. I mean, why doesn't anyone speak Sumerian anymore?
[ترجمه ترگمان]منظورم اینه که، چرا هیچ کس دیگه با \"sumerian\" حرف نمیزنه؟
[ترجمه گوگل]منظورم اینه که چرا هیچ کس سومری رو نداره؟
[ترجمه گوگل]منظورم اینه که چرا هیچ کس سومری رو نداره؟
9. Sumerian religion was polytheistic, that is, the Sumerians and worshipped many gods.
[ترجمه ترگمان]دین سومری چند خدایی بود یعنی سومری ها و بسیاری از خدایان را پرستش می کردند
[ترجمه گوگل]مذهب سومری، چندین گرایی بود، یعنی سومریها و بسیاری از خدایان را پرستش می کردند
[ترجمه گوگل]مذهب سومری، چندین گرایی بود، یعنی سومریها و بسیاری از خدایان را پرستش می کردند
10. Sumerian religion was squarely in this world.
[ترجمه ترگمان]مذهب سومری به طور مستقیم در این دنیا بود
[ترجمه گوگل]دین سومری در این دنیا کاملا واضح بود
[ترجمه گوگل]دین سومری در این دنیا کاملا واضح بود
11. This Sumerian learning had a very great vitality.
[ترجمه ترگمان]این یادگیری سومری یک نیروی حیاتی بسیار بزرگ داشت
[ترجمه گوگل]این یادگیری سومری بسیار زنده بود
[ترجمه گوگل]این یادگیری سومری بسیار زنده بود
12. After Sumerian, Akkadian, Babylonian, Assyrian domination of the turns, the number of gods, as in other parts of the human rare.
[ترجمه ترگمان]بعد از سومری، Akkadian، بابلی، آشوری در turns، تعداد خدایان مثل سایر قسمت های بشری نادر است
[ترجمه گوگل]پس از Sumerian، Akkadian، Babylonian، سلطهی آشوریان از نوبتها، تعداد خدایان، همانطور که در سایر قسمتهای انسان نادر است
[ترجمه گوگل]پس از Sumerian، Akkadian، Babylonian، سلطهی آشوریان از نوبتها، تعداد خدایان، همانطور که در سایر قسمتهای انسان نادر است
13. Although we don't know much about Sumerian law, scholars agree that the Code of Hammurabi, written by a Babylonian monarch, reproduces Sumerian law fairly exactly.
[ترجمه ترگمان]اگرچه ما اطلاعات زیادی در مورد قانون سومری نمی دانیم، محققان بر این باور هستند که قانون of که توسط ملکه بابل نوشته شده است، دقیقا قانون سومری را به طور عادلانه تولید می کند
[ترجمه گوگل]اگرچه ما درباره قانون سومری خیلی بد نمی دانیم، محققان می پذیرند که کد هاموربی که توسط یک پادشاه بابلی نوشته شده است دقیقا دقیقا همان قانون سومریان را بازنویسی می کند
[ترجمه گوگل]اگرچه ما درباره قانون سومری خیلی بد نمی دانیم، محققان می پذیرند که کد هاموربی که توسط یک پادشاه بابلی نوشته شده است دقیقا دقیقا همان قانون سومریان را بازنویسی می کند
14. The first abaci appeared in Sumerian and Babylonian times, were used by the Romans, but reached the height of their development in China from the 14th century AD onward.
[ترجمه ترگمان]اولین abaci در زبان سومری و بابلی مورد استفاده قرار گرفت، اما به اوج رشد آن ها در چین از سده ۱۴ بعد از میلاد به بعد رسید
[ترجمه گوگل]اولین ابکی در دوران سومری و بابل ظاهر شد، که توسط رومیها استفاده شد، اما از قرن 14 میلادی به بعد، پیشرفت خود را در چین به پایان رساند
[ترجمه گوگل]اولین ابکی در دوران سومری و بابل ظاهر شد، که توسط رومیها استفاده شد، اما از قرن 14 میلادی به بعد، پیشرفت خود را در چین به پایان رساند
15. The Sumerian capital boasted paved roads, tree-lined avenues, schools, poets, scribes, and stunning works of art and architecture of the kind discovered by Woolley and his team.
[ترجمه ترگمان]پایتخت سومری، جاده های آسفالت، مدارس، شاعران، شاعران، و آثار خیره کننده هنری و معماری نوع کشف شده توسط woolley و تیم او را داشت
[ترجمه گوگل]سرمایه سومریان سرزمین های جاده ای، راه های درختی، مدارس، شاعران، آثار هنری و آثار خیره کننده ای از هنر و معماری نوعی کشف شده توسط ووللی و تیمش بود
[ترجمه گوگل]سرمایه سومریان سرزمین های جاده ای، راه های درختی، مدارس، شاعران، آثار هنری و آثار خیره کننده ای از هنر و معماری نوعی کشف شده توسط ووللی و تیمش بود
کلمات دیگر: