کلمه جو
صفحه اصلی

idiosyncratic


وابسته به حالت ویژه مزاجی - وابسته بطرز فکریاشیوه ویژه کسی

انگلیسی به فارسی

وابسته به حالت ویژه (مزاجی) - وابسته به‌طرز فکر یا شیوه ویژه کسی


انگلیسی به انگلیسی

• characteristic of, peculiar to; eccentric
if someone's behaviour or likes and dislikes are idiosyncratic, they are personal to them, and are often rather unusual.

مترادف و متضاد

peculiar


Synonyms: distinctive, personal, quirky


جملات نمونه

1. The decor includes many idiosyncratic little touches.
[ترجمه علی نصوری] دکور شامل جزییات منحصر به فرد زیادی است
[ترجمه ترگمان]دکوراسیون شامل بسیاری از چیزهای جزئی جزئی است
[ترجمه گوگل]دکور شامل بسیاری از لمس مختص افراد خاص است

2. His teaching methods are idiosyncratic but successful.
[ترجمه ترگمان]روش های تدریس او منحصر به فرد اما موفق هستند
[ترجمه گوگل]روشهای تدریس او از نوع خاصی است اما موفقیت آمیز است

3. Outdated voting mechanisms, a decentralised, idiosyncratic procedure, and the archaic electoral college have received comment.
[ترجمه گل گلاب] مکانیزم های رای گیری تاریخ گذشته ( مستهلک ) یک فرآیند غیر متمرکز، سلیقه ای و کالج انتخابات قدیمی ، نظراتی را دریافت کرده اند.
[ترجمه ترگمان]Outdated مکانیزم های رای گیری، روش غیر متمرکز، روش ویژه، و کالج کهن انتخابات اظهار نظر کرده اند
[ترجمه گوگل]مکاتب رای گیری ناگهانی، یک روش غیر متمرکز و متمایز، و کالج انتخاباتی دائمی، نظر دریافت کرده اند

4. They merely saddle the males with their own idiosyncratic tastes.
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط نرها را با سلیقه خودشان زین می کنند
[ترجمه گوگل]آنها تنها مردانی را با سلیقه های خاص خود به اشتراک می گذارند

5. In that sense, it is deliberately idiosyncratic.
[ترجمه ترگمان]در این حالت، آن عمدا تغییر پذیری است
[ترجمه گوگل]به این معنا، آن عمدی است که به طور خاص است

6. If he was idiosyncratic, it was because of his determination to probe the possible electrical component of any problem.
[ترجمه ترگمان]اگر او متخصص بود، به دلیل تصمیم او برای بررسی اجزای الکتریکی احتمالی هر مشکلی بود
[ترجمه گوگل]اگر او شخصیت خاصی داشت، به خاطر اتخاذ تصمیم برای بررسی جزء الکتریکی احتمالی هر گونه مشکل بود

7. N. B. Languages and language learners are very idiosyncratic and what works for some may not work for others.
[ترجمه ترگمان]ان زبان ها و زبان آموزان بسیار منحصر به فرد هستند و آنچه که برای برخی از آن ها موثر است ممکن است برای دیگران کارساز نباشد
[ترجمه گوگل]N B زبانها و زبان آموزان بسیار متمایز هستند و برای برخی کار ممکن است برای دیگران کار نکند

8. Its documentation is very idiosyncratic, and clearly reflects Crew's own ideas of what constitutes good text.
[ترجمه ترگمان]مستندسازی آن بسیار منحصر به فرد است، و به وضوح عقاید خود افراد درباره آنچه که متن خوب را تشکیل می دهد منعکس می کند
[ترجمه گوگل]مستندات آن بسیار منحصر به فرد است و به وضوح نشان می دهد ایده های خلبان از آنچه که متن خوب است

9. Leese's idiosyncratic views on race derived from his own experiences rationalized in terms of a particular intellectual tradition.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه ویژه Leese درباره نژاد مشتق شده از تجربیات خودش توجیه می شود و از نظر یک سنت فکری خاص توجیه می شود
[ترجمه گوگل]دیدگاه های ویژه ی لیس در مورد نژاد حاصل از تجارب خود است که از لحاظ سنت فکری خاص تصریح شده است

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

11. Brayne also held idiosyncratic views on the hereafter.
[ترجمه ترگمان]Brayne همچنین نظرات ویژه ای را در مورد این پس برگزار کرد
[ترجمه گوگل]Brayne همچنین دیدگاه های خاص خود را در مورد آینده به دست آورد

12. His idiosyncratic usage is at once fascinating for analysis and a warning against making unwary generalisations about lyric poetry.
[ترجمه ترگمان]کاربرد ویژه او در ابتدا برای تجزیه و تحلیل و هشدار در مورد استفاده از تعمیم دهندگان بی احتیاط در مورد اشعار غنایی بسیار جذاب بود
[ترجمه گوگل]استفاده فردی از آن برای تحلیل و هشدار دادن به ایجاد تعصبات ناخواسته در مورد شعر شعر در یک زمان بسیار جذاب است

13. Leigh has an idiosyncratic style of filmmaking that produces quirky, layered films.
[ترجمه ترگمان]لی سبک منحصر به فرد فیلم سازی دارد که فیلم های لایه لایه و لایه لایه تولید می کند
[ترجمه گوگل]لی سبک ویژه ای از فیلم سازی دارد که فیلم های لایه ای و خیره کننده ای را تولید می کند

14. A dramatic acute dystonic syndrome occurs as an idiosyncratic reaction early in treatment with phenothiazines, haloperidol, or metoclopramide.
[ترجمه ترگمان]سندروم حاد dystonic به عنوان یک واکنش ویژه در اوایل درمان با phenothiazines، haloperidol یا metoclopramide رخ می دهد
[ترجمه گوگل]یک سندروم دائمی شدید دیستونی شدید به عنوان یک واکنش اختصاصی در ابتدای درمان با فنوتیازین، هالوپریدول یا متکللوپرامید رخ می دهد

15. But in hindsight it maintains Carter's idiosyncratic position within current trends - fuelled by a mix of humanitarianism and hate.
[ترجمه ترگمان]اما در درک این مساله، آن موقعیت ویژه کارتر را در تمایلات فعلی حفظ می کند - که با ترکیبی از بشردوستی و تنفر تقویت می شود
[ترجمه گوگل]اما در نهایت، موضع خاص کارتر در روند فعلی، که منجر به مخلوطی از انساندوستانه و نفرت می شود، را حفظ می کند

پیشنهاد کاربران

وابسته به خصایص فردی

خطر فردی

غیر سیستماتیک

ویژه
منحصربفرد

نا متعارف، غیر عادی، غیر متعارف، عجیب، عجیب وغریب، فردی، خاص، یگانه، دارای اخلاق غریب

( رفتار، سبک، غیره ) شخصی، فردی، خاص، غیرعادی، غیرمتعارف

واکنش های خود سنتزی

سلیقه ورزانه

خاص، ویژه ( خلق و خو ) , a person who dies many out of ordinary things
Quirky, pecular,

غیر نظام مند

فردگرایانه

ناهمخوان


کلمات دیگر: