کلمه جو
صفحه اصلی

jan


مخفف: ژانویه، مخفف: ژانویه

انگلیسی به فارسی

ژانویه


مخفف: ژانویه


انگلیسی به انگلیسی

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "January," the first month of the Gregorian calendar year, having thirty-one days.

• male first name (form of john); female first name (form of janet)
jan. is a written abbreviation for `january'.
first month of the gregorian calendar

جملات نمونه

1. Jan has a vocation for teaching.
[ترجمه وحید] جین برای تدریس احساس وظیفه می کند.
[ترجمه ترگمان]جان شغلی برای تدریس دارد
[ترجمه گوگل]جین برای تدریس دعوت کرده است

2. I was just talking to Jan, when Dave cut in .
[ترجمه ترگمان]داشتم با جان حرف می زدم که دیو وارد شد
[ترجمه گوگل]من فقط با ژان در حال صحبت بودم، هنگامی که دیو را در آغوش گرفت

3. I told my mother I wanted to marry Jan but she didn't approve.
[ترجمه وحید] به مادرم گفتم که می خواهم با جین ازدواج کنم اما او قبول نکرد.
[ترجمه ترگمان]به مادرم گفتم که می خواهم با جین ازدواج کنم اما او موافق نبود
[ترجمه گوگل]من به مادرم گفتم که می خواهم Jan را ازدواج کنم اما او تصدیق نکرد

4. The long climb left Jan feeling breathless.
[ترجمه وحید] صعود طولانی مدت ، نفس یان را گرفت.
[ترجمه ترگمان]از این صعود طولانی جان به نفس نفس افتاده بود
[ترجمه گوگل]صعود بلند یان احساس نفس نفس می زند

5. I have no sympathy for Jan, it's all her own fault.
[ترجمه وحید] هیچ همدردی ای با جان ندارم، این تماماً خطای خود اوست.
[ترجمه ترگمان]من هیچ علاقه ای به جین ندارم همه اش تقصیر خودش است
[ترجمه گوگل]من برای ژان همدردی نداشتم، همه او گناه خودش است

6. Who's the girl standing behind Jan?
[ترجمه وحید] آن دختر پشت سر یان کیست؟
[ترجمه ترگمان]این دختر که پشت سر جان ایستاده کیست؟
[ترجمه گوگل]دختر در پشت یان چه کسی است؟

7. The loan enabled Jan to buy the house.
[ترجمه ترگمان]این وام جان را قادر ساخت تا خانه را بخرد
[ترجمه گوگل]این وام یان را قادر ساخت تا خانه را خریداری کند

8. Jan was surprisingly matter-of-fact about her divorce.
[ترجمه وحید] یان به طرز تعجب آوری درباره طلاقش بی تفاوت بود.
[ترجمه ترگمان]جان به طرز شگفت انگیزی در مورد طلاق او مهم بود
[ترجمه گوگل]یان در مورد طلاقش شگفت آور بود

9. Jan slammed her fist on the desk in anger.
[ترجمه ترگمان]جان با عصبانیت مشتش را روی میز کوبید
[ترجمه گوگل]یان مشت دست خود را روی میز میزند

10. Jan was convicted of possessing an offensive weapon .
[ترجمه ترگمان]جان به داشتن سلاح تهاجمی متهم شد
[ترجمه گوگل]ژان محکوم به داشتن یک سلاح توهین آمیز بود

11. There was a knock at the door. Now Jan knew her mother had promised to visit, so she assumed it was her.
[ترجمه وحید] کسی بر در می کوبید. از آنجا که ژان می دانست مادرش قول داده بود برای مقالات بیاید، فکر کرد که اوست.
[ترجمه ترگمان]ضربه ای به در نواخته شد حالا جین می دونست که مادرش وعده ملاقات داده، پس فکر می کنه که خودش بوده
[ترجمه گوگل]یکی در زد حالا ژان می دانست مادرش قول داده بود به دیدنش برسد، بنابراین تصور می کرد که او بود

12. He decided to help Jan as he felt sorry for her.
[ترجمه وحید] او از آنجا که برای جین ناراحت بود، تصمیم گرفت به او کمک کند.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت به جان کمک کند، همان طور که دلش برای او می سوخت
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت برای کمک به جان به عنوان او برای او متاسفم

13. I hope Jan gets that professorship she's in for.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که جان این مقام استادی را که به دنبالش است بگیرد
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که ژان می خواهد که استاد را برای او داشته باشد

14. We haven't heard anything of Jan for months.
[ترجمه ترگمان]ماه ها بود که چیزی از جان نشنیده بودیم
[ترجمه گوگل]ما چند ماه از ژان چیزی نگفتیم

15. Kevin's been chasing after Jan for months.
[ترجمه وحید] کوین برای چند ماه جین را تعقیب می کرده است.
[ترجمه ترگمان]کوین به مدت چند ماه بدنبال جان بود
[ترجمه گوگل]کوین پس از ماه ژانویه در حال تعقیب است


کلمات دیگر: