کلمه جو
صفحه اصلی

halifax

انگلیسی به فارسی

هالیفاکس


انگلیسی به انگلیسی

• capital city of nova scotia (canada); city in northern central england

جملات نمونه

1. The nearest safe anchorage was in Halifax, Nova Scotia.
[ترجمه ترگمان]نزدیک ترین لنگرگاه امن در هالیفاکس، نوا اسکوشیا بود
[ترجمه گوگل]نزدیکترین ایمن نگهداری ایمن در هالیفاکس، نوا اسکوشیا بود

2. Former Halifax man, Derek Hall was the executioner, who for once was devastated to have claimed the winning goal.
[ترجمه ترگمان]مرد هالیفاکس سابق، درک هال، جلاد بود که زمانی ویران شد که هدف برد را بر عهده گرفت
[ترجمه گوگل]مرد دونفره هالیفاکس، درک سالن اعدام شد، که برای یک بار ویران شده بود که ادعا کرد که هدف برنده شده است

3. Lord Halifax and the other grand residents got us booted out at last.
[ترجمه ترگمان]لرد هالیفاکس و دیگر ساکنان بزرگ ما را با اردنگ بیرون کردند
[ترجمه گوگل]پروردگار هالیفاکس و دیگر ساکنان بزرگ ما را در آخر به بیرون پرتاب کردند

4. Halifax is offering to pay £500 million for Equitable's asset management business, sales force and systems.
[ترجمه ترگمان]هالیفاکس پیشنهاد می کند که ۵۰۰ میلیون پوند برای تجارت مدیریت دارایی، نیروی فروش و سیستم ها پرداخت کند
[ترجمه گوگل]هالیفاکس برای پرداخت 500 میلیون پوند برای کسب و کار مدیریت امور دارایی، نیروی فروش و سیستم های Equitable ارائه می دهد

5. But beyond that, Halifax emerges from these friendly pages as just the cold, compromising nobleman of legend.
[ترجمه ترگمان]اما بعد از آن، هالیفاکس از این صفحات دوستانه به عنوان یک نجیب زاده سرد و برجسته افسانه پدیدار می شود
[ترجمه گوگل]اما فراتر از آن، هالیفاکس از این صفحات دوستانه پدیدار می شود، فقط سرد است و به اسم نجیب افسانه ای آسیب می رساند

6. They led Halifax 8-4 at half-time only to collapse, punch-drunk, to a 72-20 defeat.
[ترجمه ترگمان]آن ها هالیفاکس را ۸ - ۴ به مدت نیم ساعت هدایت کردند تا شکست بخورند، و با یک شکست ۷۲ - ۷۲ شکست خوردند
[ترجمه گوگل]آنها هلیفاکس 8-4 را در نیمه وقت تنها برای فروپاشی، نابود کردن، به شکست 72-20 بردند

7. Lesley's body was found on moorland near Halifax, West Yorks.
[ترجمه ترگمان]body Lesley در moorland نزدیک هالیفاکس، Yorks غربی یافت شد
[ترجمه گوگل]بدن لسلی در مورالت نزدیک هالیفاکس، غرب یورک یافت شد

8. She counted twelve green lights, blessed twelve Halifax bombers on their way.
[ترجمه ترگمان]دوازده چراغ سبزی شمرد، دوازده نفر از bombers هالیفاکس را در راه خود تبرک کرد
[ترجمه گوگل]او دوازده چراغ سبز را شمارش کرد، دوازده بمب افکن هالیفاکس را در راه خود پرورش داد

9. He won a scholarship to Halifax Secondary School, sang in the church choir, and became a Scout.
[ترجمه ترگمان]او بورس تحصیلی به دبیرستان هالیفاکس را برد، در جایگاه همسرایان کلیسا آواز خواند، و a شد
[ترجمه گوگل]او مدرک تحصیلی را به مدرسه متوسطه هالیفاکس برد، در گروه کلاسیک آواز خواند و به عنوان یک ناظر شناخته شد

10. Naturally this order, which Halifax had in his little church, was appropriate for his requiem.
[ترجمه ترگمان]طبیعی است که این نظم که در کلیسای کوچک او به وقوع می پیوست برای نماز میت مناسب بود
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، این نظم، که هالیفاکس در کلیسای کوچکش داشت، مناسب بود

11. He failed a Rowntrees medical in Halifax, Yorks, because of the black molars.
[ترجمه ترگمان]او در هالیفاکس، Yorks، به خاطر دندان آسیاب سیاه، شکست خورد
[ترجمه گوگل]او به علت مولرهای سیاه، Rowntrees پزشکی در هالیفاکس، یورک را شکست داد

12. Rather than invest hugely in technology, the Halifax used cheap and cheerful computer systems to centralise information-gathering and to design easy-to-administer products.
[ترجمه ترگمان]هالیفاکس به جای سرمایه گذاری بسیار در فن آوری، از سیستم های کامپیوتری ارزان و شاد برای جمع آوری اطلاعات جمع آوری اطلاعات و طراحی محصولات آسان برای مدیریت استفاده کرد
[ترجمه گوگل]هالیفاکس به جای سرمایه گذاری در فناوری، از سیستم های کامپیوتری ارزان و شاد استفاده می کند تا اطلاعات جمع آوری شده را متمرکز کرده و محصولات را برای مدیریت آسان طراحی کند

13. From then on, Halifax stood for rearmament, new military strategies and political unity ahead of the coming war.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان، هالیفاکس برای rearmament، راهبردهای نظامی جدید و اتحاد سیاسی پیش از جنگ آینده ایستاده بود
[ترجمه گوگل]از آن به بعد، هالیفاکس برای بازسازی، راهبردهای نظامی جدید و اتحاد سیاسی پیش از جنگ بعدی ایستاد

14. Lord Halifax was a cold fish, a man of steely rectitude, a religious man.
[ترجمه ترگمان]لرد Halifax یک ماهی سرد بود، مردی با درستکاری کامل، یک مرد مذهبی
[ترجمه گوگل]پروردگار هالیفاکس یک ماهی سرد بود، مردی است که از لحاظ روحی و روانی، یک مرد مذهبی بود


کلمات دیگر: