کلمه جو
صفحه اصلی

ideally


به طور دلخواه، دلپسندانه، به طور ایده آل، به طور آرمانی، در وضع مطلوب، مطابق ارزو یا کمال مطلوب، بطور کامل، فکرا quot;

انگلیسی به فارسی

ایده آل


مطابق ارزو یا کمال مطلوب ، بطور کامل


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
(1) تعریف: in conformance with an ideal; perfectly.

- They were ideally suited to each other.
[ترجمه ترگمان] هر دو برای یکدیگر مناسب بودند
[ترجمه گوگل] آنها ایده آل برای یکدیگر بودند

(2) تعریف: in ideal but improbable circumstances; in theory.

- Ideally, we should get a share of the profits.
[ترجمه ترگمان] به طور ایده آل، ما باید سهمی از سود را به دست آوریم
[ترجمه گوگل] در حالت ایده آل، ما باید سهمی از سود را دریافت کنیم

• in an ideal manner, perfectly; in theory, in accordance with the ideal
if you say that ideally something should happen, you mean that you would like it to happen, although it may not be possible.
if someone is ideally suited for something, they are as suitable for it as possible.

جملات نمونه

1. People should, ideally, eat much less fat.
[ترجمه ترگمان]افراد باید در حالت ایده آل، چربی کمتری مصرف کنند
[ترجمه گوگل]مردم، در حالت ایده آل، باید چربی کمتری مصرف کنند

2. She was ideally suited to the job.
[ترجمه ترگمان]او برای این کار مناسب نبود
[ترجمه گوگل]او ایده آل برای این کار مناسب بود

3. Tableware for outdoor use should ideally be unbreakable.
[ترجمه ترگمان]tableware برای استفاده در فضای باز باید غیرقابل شکستن باشد
[ترجمه گوگل]کارد و چنگال برای استفاده در فضای باز باید به طور ایده آل ناپذیر باشد

4. Ideally, we would like to start at the beginning.
[ترجمه ترگمان]در حالت ایده آل، ما می خواهیم از ابتدا شروع کنیم
[ترجمه گوگل]در حالت ایده آل، ما می خواهیم از ابتدا شروع کنیم

5. She was ideally suited to the part of Eva Peron.
[ترجمه ترگمان]اون خیلی مناسب اون بخش از \"اوا Peron\" بود
[ترجمه گوگل]او ایده آل برای بخشی از ایوا پرن بود

6. Ideally we would settle the matter now, but I think we should hang fire until the general situation becomes clearer.
[ترجمه ترگمان]در حالت ایده آل ما این مساله را حل خواهیم کرد، اما فکر می کنم ما باید تا زمانی که وضعیت عمومی روشن تر شود، آتش بخوریم
[ترجمه گوگل]در حالت ایده آل ما این موضوع را اکنون حل خواهیم کرد، اما من فکر می کنم باید آتش بس را تا زمانی که وضعیت کلی واضح تر می شود ببندیم

7. The hotel is ideally situated near the sea-front.
[ترجمه ترگمان]این هتل به طور ایده آل در نزدیکی سطح دریا قرار دارد
[ترجمه گوگل]این هتل ایده آل در نزدیکی جبهه واقع است

8. Ideally, she would love to become pregnant again.
[ترجمه ترگمان]در حالت ایده آل، او دوست دارد دوباره حامله شود
[ترجمه گوگل]در حالت ایده آل، او دوست دارد دوباره باردار شود

9. Ideally, the surface should yield slightly under pressure.
[ترجمه ترگمان]به طور ایده آل، سطح باید کمی پایین تر از فشار باشد
[ترجمه گوگل]در حالت ایده آل سطح باید کمی تحت فشار باشد

10. The company is ideally placed to win the contract.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به طور ایده آل برای برنده شدن قرارداد قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این شرکت ایده آل برای برنده شدن در قرارداد است

11. He was ideally suited for the job.
[ترجمه ترگمان]او به طور ایده آل برای این کار مناسب بود
[ترجمه گوگل]او ایده آل برای این کار مناسب بود

12. The hotel is ideally situated for hikers looking for an inexpensive place to stay.
[ترجمه ترگمان]هتل به طور ایده آل برای راهپیمایان واقع شده است که به دنبال مکانی ارزان برای ماندن هستند
[ترجمه گوگل]این هتل ایده آل برای مسافران است که به دنبال مکان ارزان برای اقامت هستند

13. The property is ideally located with all local amenities close at hand.
[ترجمه ترگمان]این ویژگی به طور ایده آل با امکانات رفاهی محلی نزدیک در دسترس قرار دارد
[ترجمه گوگل]این املاک با تمام امکانات محلی نزدیک در دست قرار دارد

پیشنهاد کاربران

به بهترین شکل، به بهترین شکل ممکن

ترجیحاً

در بهترین حالت

درحالت مطلوب ( ایده آل )


کلمات دیگر: