کلمه جو
صفحه اصلی

keep house


خانه داری کردن، خانه را اداره کردن

انگلیسی به انگلیسی

• take care of a home, manage a household, tend to household chores (i.e. cooking, cleaning, shopping, etc.)

جملات نمونه

1. His daughter keeps house for him.
[ترجمه ترگمان] دخترش خونه اش رو براش نگه میداره
[ترجمه گوگل]دخترش خانه اش را برای او نگه می دارد

2. She had given up her career to devote herself to the task of keeping house and raising a family.
[ترجمه ترگمان]شغلش را از دست داده بود تا خودش را وقف این کار کند که خانه را نگه دارد و یک خانواده بزرگ کند
[ترجمه گوگل]او کار خود را به حال خود رها کرد تا خود را به وظیفه نگهداری خانه و پرورش خانواده اختصاص دهد

3. His mother came to keep house for them.
[ترجمه ترگمان]مادرش برای آن ها به خانه آمده بود
[ترجمه گوگل]مادرش آمد تا خانه اش را نگه دارد

4. Her sister keeps house for her.
[ترجمه ترگمان] خواهرش خونه اش رو براش نگه میداره
[ترجمه گوگل]خواهر او خانه را برای او نگه می دارد

5. She keeps house industriously and frugally and niggles over every detail of each bill.
[ترجمه ترگمان]او با صرفه جویی و صرفه جویی در تمام جزئیات هر لایحه خانه را با صرفه جویی و صرفه جویی نگه می دارد
[ترجمه گوگل]او خانه را باهوش و باهوش نگه می دارد و به هر جزئیات هر لایحه نگاه می کند

6. She kept house for her elderly parents.
[ترجمه ترگمان]اون خونه رو برای پدر و مادر پیر خودش نگه داشت
[ترجمه گوگل]او برای والدین سالخوردگار خانه اش را نگه داشت

7. She enjoyed doing things like that far more than keeping house.
[ترجمه ترگمان]از انجام دادن کارهایی مثل این، خیلی بیشتر از این که خانه را نگهداری کند لذت می برد
[ترجمه گوگل]او لذت بردن از انجام دادن کارهایی مثل این که بیشتر از نگهداری خانه است

8. She couldn't bear things like Anna refusing to keep house or giving any pleasure to herself.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست چیزهایی مثل آنا را تحمل کند، یا از خودش لذت ببرد
[ترجمه گوگل]او نمیتواند چیزهایی مانند آنا را نادیده بگیرد و اجازه ندهد خانه را حفظ کند یا اینکه خود را به آن لذت ببرد

9. Logistics do: getting dinner, keeping house, overseeing child care, buying equipment.
[ترجمه ترگمان]لجستیک انجام دهید: تهیه شام، نگهداری خانه، نظارت بر مراقبت از کودکان، خرید تجهیزات
[ترجمه گوگل]لجستیک: خوردن شام، نگهداری خانه، نظارت بر مراقبت از کودکان، خرید تجهیزات

10. Where keeping house and cooking were not female chores but simple tasks of pleasure and survival.
[ترجمه ترگمان]در جایی که نگهداری خانه و پخت وپز وظیفه زن نبود، کاره ای ساده لذت و زنده ماندن بود
[ترجمه گوگل]جایی که نگهداری خانه و پخت و پز کارهای زنانه نبود، بلکه کارهای ساده لذت و بقا بود

11. For many years thereafter he stayed at home and kept house while she supported them financially.
[ترجمه ترگمان]سال ها بعد در خانه ماند و در حالی که از نظر مالی از آن ها حمایت می کرد، خانه خود را حفظ کرد
[ترجمه گوگل]پس از سالها پس از آن، او در خانه ماند و خانه را در حالی که از لحاظ مالی به آنها پشتیبانی می کرد، نگهداری می کرد

12. Low inflation that keeps house prices from appreciating and high interest rates were blamed.
[ترجمه ترگمان]تورم کم که قیمت خانه را از درک و نرخ های بهره بالا نگه می دارد مورد سرزنش قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تورم کم است که قیمت خانه ها را از افزایش قیمت ها بالا می برد و نرخ های بهره بالا متهم می شوند

13. It was hard work keeping house.
[ترجمه ترگمان]نگهداری از خانه سخت بود
[ترجمه گوگل]کار سخت نگهداری خانه بود

14. Owen's wife, Lauren, keeps house and looks after the children.
[ترجمه ترگمان]زن \"اوون\"، \"لورن\"، خونه رو نگه داره و مراقب بچه ها باشه
[ترجمه گوگل]همسر اوون، لورن، خانه را نگه می دارد و به دنبال فرزندان است

15. It must have seemed strange to have found herself keeping house for my grandfather and his daughters.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا عجیب به نظر می رسید که خود را برای پدربزرگ و دخترانش در خانه نگه داشته است
[ترجمه گوگل]باید عجیب به نظر برسد که خودش را برای پدربزرگ و دخترهایش نگهداری کند


کلمات دیگر: