کلمه جو
صفحه اصلی

idealized

انگلیسی به فارسی

ایده آل شده است، بصورت ایدیال در اوردن، دلخواهسازی، صورت خیالی و شاعرانه دادن


انگلیسی به انگلیسی

• made ideal; represented as the embodiment of perfection; viewed as ideal, romanticized

جملات نمونه

1. idealized reason
خرد مینونده،استدلال آرمان گرایانه

2. as a child, i idealized my father
در کودکی پدرم را بی نقص می پنداشتم.

3. the book gives an idealized picture of rural life
آن کتاب تصویری آرمانی از زندگی روستایی ارایه می دهد.

4. Man is tempted to live up to woman's idealized conception of himself.
[ترجمه ترگمان]انسان وسوسه می شود تا به صورت ایده آلی درباره خودش زندگی کند
[ترجمه گوگل]انسان وسوسه شده است تا به تصور ایده آل زنانه خود برسد

5. Continuity is idealized as a family relationship and is symbolized in terms such as parent company or child subcontractor.
[ترجمه ترگمان]پیوستگی به عنوان یک رابطه خانوادگی مورد ایده آل قرار می گیرد و نمادی از عباراتی مانند شرکت مادر یا پیمان کار فرعی کودک است
[ترجمه گوگل]تداوم به عنوان یک رابطه خانوادگی ایده آل می شود و از لحاظ شرعی مانند شرکت والدین یا قراردادی متعارف کودک نمادین است

6. This idealized version is most imaginative as a teenager when any fantasy is possible.
[ترجمه ترگمان]این نسخه ایده آل به عنوان یک نوجوان، زمانی که هر رویایی ممکن است، تخیلی است
[ترجمه گوگل]این نسخه ایده آل ترین زمانی که هر فانتزی امکان پذیر است، به عنوان یک نوجوان بسیار تخیلی است

7. What comes through is a totally idealized notion of the maternal, the maternal perhaps as envisaged by a Victorian.
[ترجمه ترگمان]چیزی که از آن به دست می آید، یک مفهوم کاملا ایده آل از مادری و مادری است که شاید به اندازه یک دوره ویکتوریایی پیش بینی شده باشد
[ترجمه گوگل]چیزی که از طریق آن می آید یک مفهوم کاملا ایده آل مادرانه است، مادر ممکن است به عنوان پیش بینی شده توسط ویکتوریا

8. It is certainly less idealized, and less given to black-and-white distinctions.
[ترجمه ترگمان]این به طور حتم کم تر ایده آل است، و کم تر به تمایزات سیاه و سفید داده می شود
[ترجمه گوگل]این قطعا کمتر آرمانی است و کمتر به تمایز سیاه و سفید داده می شود

9. I can't compete with something idealized and you shouldn't demand that I do, either.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم با یه همچین چیزی رقابت کنم و تو هم نباید توقع داشته باشی که من هم این کارو بکنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم با چیزی ایده آل شده رقابت کنم و نباید تقاضای آن را هم انجام دهم

10. Feminine identity then was based on an idealized image of motherhood and domesticity.
[ترجمه ترگمان]سپس هویت زن براساس تصویر آرمانی مادر شدن و زندگی خانوادگی بود
[ترجمه گوگل]هویت زنانه پس از آن بر اساس یک تصویر آرمانی از مادر و خانواده بود

11. It represents an idealized view of the information needs of an area of particular human interest or activity.
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده یک دیدگاه ایده آل از نیازهای اطلاعاتی یک حوزه از علایق یا فعالیت خاص انسان است
[ترجمه گوگل]این یک دیدگاه ایده آل از نیازهای اطلاعات منطقه ای از علاقه خاص یا فعالیت های انسانی است

12. Reynolds was a great exponent of the idealized portrait typical of the day.
[ترجمه ترگمان]رنلدز عبارت بود از نمای کلی تصویر خیالی که در آن روز به صورت ایده آل درآمده بود
[ترجمه گوگل]رینولدز یک نماینده عالی از پرتره ایدهآلیست معمولی روز بود

13. She always idealized her father, who had died when she was five.
[ترجمه ترگمان]او همیشه پدرش را، که در پنج سالگی مرده بود به صورت ایده آلی درمی آورد
[ترجمه گوگل]او همیشه پدرش را که پنج ساله بود فوت کرد

14. An idealized model of a string is a single long chain of molecules.
[ترجمه ترگمان]یک مدل ایده آل از یک رشته، یک زنجیره طولانی از مولکول ها است
[ترجمه گوگل]یک مدل ایده آل از رشته یک زنجیره طولانی از مولکول ها است

پیشنهاد کاربران

ایده آل شده، کامل ولی عیب ونقص نشان داده شده، تلقی شده به عنوان ایده آل

( لطفاً اصلاح شود ) کامل وبی عیب ونقص نشان داده شده

آرمان گرایانه، آرمانی شده، ایده آل پنداشته


کلمات دیگر: