مقدس، سپنتا، اشو، پر ارج، تعالی، ستوده، ستوده the hallowed memory of our martyrs خاطرهی پرارج شهدای ما
hallowed
مقدس، سپنتا، اشو، پر ارج، تعالی، ستوده، ستوده the hallowed memory of our martyrs خاطرهی پرارج شهدای ما
انگلیسی به فارسی
مقدس، سپنتا، اشو
پر ارج، تعالی، ستوده
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: considered sacred; venerated.
• مترادف: revered, sacred, venerated
• مشابه: holy, honored, inviolable, sanctified, venerable
• مترادف: revered, sacred, venerated
• مشابه: holy, honored, inviolable, sanctified, venerable
- They bring fruit and rice each day as an offering for their hallowed ancestors.
[ترجمه ترگمان] آن ها هر روز میوه ها و برنج را به عنوان هدیه برای اجداد مقدس خود می آورند
[ترجمه گوگل] آنها هر روز میوه و برنج را به عنوان یک پیشنهاد برای اجداد مقدس خود می آورند
[ترجمه گوگل] آنها هر روز میوه و برنج را به عنوان یک پیشنهاد برای اجداد مقدس خود می آورند
• (2) تعریف: consecrated or sanctified; holy.
• مترادف: blessed, holy, sacred, sacrosanct
• مترادف: blessed, holy, sacred, sacrosanct
- They wished their son to be buried in hallowed ground.
[ترجمه ترگمان] می خواستند پسر خود را در زمین مقدس دفن کنند
[ترجمه گوگل] آنها آرزو کردند که پسرش در زمین مقدس دفن شود
[ترجمه گوگل] آنها آرزو کردند که پسرش در زمین مقدس دفن شود
• holy, sacred, sanctified, revered
if something is hallowed, it is respected, usually because it is old or important; a literary word.
if something is hallowed, it is respected, usually because it is old or important; a literary word.
مترادف و متضاد
holy, revered
Synonyms: anointed, beatified, blessed, consecrated, dedicated, divine, enshrined, holy, honored, inviolable, sacred, sacrosanct, sanctified, unprofane
Antonyms: desecrated, irreligious, profane, unhallowed, unholy, unsanctified
جملات نمونه
1. the hallowed memory of our martyrs
خاطره ی پرارج شهدای ما
2. our heavenly father, hallowed be thy name!
(نیایش مسیحی) پدر آسمانی ما،مقدس باد نام تو!
3. the church stands on hallowed ground
کلیسا در زمین مقدس قرار دارد.
4. this ground has been hallowed by the blood of our soldiers
خون سربازان ما این سرزمین را مقدس کرده است.
5. our father who art in heaven, hallowed be thy name!
خداوندگارا که در عرش هستی،نامت مقدس باد!
6. the hallowed turf of Wembley, etc.
[ترجمه ترگمان]علف های مقدس of و غیره و غیره
[ترجمه گوگل]سرزمین مقدس ومبلی و غیره
[ترجمه گوگل]سرزمین مقدس ومبلی و غیره
7. The bones will be buried in hallowed ground .
[ترجمه ترگمان]استخوان ها در زمین مقدس دفن می شوند
[ترجمه گوگل]استخوان ها در زمین مقدس دفن خواهند شد
[ترجمه گوگل]استخوان ها در زمین مقدس دفن خواهند شد
8. She is a lady who is hallowed in the town.
[ترجمه ترگمان]او بانویی است که در شهر مقدس است
[ترجمه گوگل]او بانویی است که در شهر شهید شده است
[ترجمه گوگل]او بانویی است که در شهر شهید شده است
9. Can atheists be buried in hallowed ground?
[ترجمه ترگمان]آیا می توان atheists را در زمین مقدس دفن کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا خدایان می توانند در زمین مقدس دفن شوند؟
[ترجمه گوگل]آیا خدایان می توانند در زمین مقدس دفن شوند؟
10. Pop music comes to the hallowed chamber.
[ترجمه ترگمان] آهنگ پاپ به تالار مقدس میاد
[ترجمه گوگل]موسیقی پاپ به محوطه مقدس می آید
[ترجمه گوگل]موسیقی پاپ به محوطه مقدس می آید
11. His first album was released on the hallowed Blue Note jazz label.
[ترجمه ترگمان]اولین آلبوم او در برچسب جاز مقدس بلو \" منتشر شد
[ترجمه گوگل]اولین آلبوم او در جشنواره آبی یادداشت برگزار شد
[ترجمه گوگل]اولین آلبوم او در جشنواره آبی یادداشت برگزار شد
12. But why is it in the hallowed halls of a gallery of twentieth century design?
[ترجمه ترگمان]اما چرا در سالن های مقدس یک گالری در قرن بیستم وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]اما چرا در سالن های مقدس یک گالری از قرن بیستم طراحی شده است؟
[ترجمه گوگل]اما چرا در سالن های مقدس یک گالری از قرن بیستم طراحی شده است؟
13. The table he sat before was as hallowed as any altar.
[ترجمه ترگمان]می زی که او قبلا در آن نشسته بود به بزرگی محراب مقدس بود
[ترجمه گوگل]جدولی که پیش از آن نشسته بود همانطور که هر محراب به عنوان مقدس بود
[ترجمه گوگل]جدولی که پیش از آن نشسته بود همانطور که هر محراب به عنوان مقدس بود
14. And in the hallowed world of television, this change is akin to Charles and Di getting a divorce.
[ترجمه ترگمان]و در دنیای مقدس تلویزیون، این تغییر وابسته به شارل و دی getting است
[ترجمه گوگل]و در دنیای مقدس تلویزیون، این تغییر شارلس و دی را طلاق می دهد
[ترجمه گوگل]و در دنیای مقدس تلویزیون، این تغییر شارلس و دی را طلاق می دهد
15. Hallowed by thy name!
[ترجمه ترگمان]لعنت به اسم تو!
[ترجمه گوگل]مقدس با نام تو!
[ترجمه گوگل]مقدس با نام تو!
16. Particularist feeling in the duchy of Aosta was hallowed by centuries of tradition and grounded in a firm foundation of local institutions.
[ترجمه ترگمان]ابراز احساسات Particularist در دوک نشین of، طی قرن ها سنت مقدس و بنیان نهاد و بنیان نهاد نهاده ای محلی را بر پا کرده بود
[ترجمه گوگل]احساسات خاص در قلمرو آئستا توسط سده های سنت تحت سلطه قرار گرفت و به پایه ای قوی از نهادهای محلی متکی بود
[ترجمه گوگل]احساسات خاص در قلمرو آئستا توسط سده های سنت تحت سلطه قرار گرفت و به پایه ای قوی از نهادهای محلی متکی بود
17. The bishops expected the hallowed Authorized Version to maintain its mastery because it was sanctified in everyone's affections and moral sentiments.
[ترجمه ترگمان]اسقف انتظار داشت که این نسخه مجاز مقدس برای حفظ تسلط خود به آن دست یابد، زیرا در احساسات و احساسات اخلاقی همه تقدیس شده است
[ترجمه گوگل]اسقفان انتظار داشتند که نسخه مجلسی مقدس برای حفظ تسلط خود، به دلیل آن است که در احساسات و احساسات هر فرد متعهد شده است
[ترجمه گوگل]اسقفان انتظار داشتند که نسخه مجلسی مقدس برای حفظ تسلط خود، به دلیل آن است که در احساسات و احساسات هر فرد متعهد شده است
The church stands on hallowed ground.
کلیسا در زمین مقدس قرار دارد.
the hallowed memory of our martyrs
خاطرهی پرارج شهدای ما
پیشنهاد کاربران
۱:مهم و با احترام
۲:مقدس
۲:مقدس
کلمات دیگر: