کلمه جو
صفحه اصلی

idolatry


بت پرستی، تحسین بیش از حد، زیاده ستایی، دلباختگی، شیفتگی، عبد وارگی

انگلیسی به فارسی

بت پرست


بت پرستی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: idolatries
(1) تعریف: the worship of idols.

(2) تعریف: unquestioning or excessive devotion or adoration.

- The government-controlled media supported and encouraged idolatry of the supreme leader.
[ترجمه موسی] رسانه های تحت کنترل دولت بت پرستی از این رهبر کبیر را حمایت و تشویق می کردند.
[ترجمه ترگمان] رسانه های تحت کنترل دولت، بت پرستی را از رهبر عالی حمایت و تشویق کردند
[ترجمه گوگل] رسانه های تحت کنترل دولت، بیداری رهبر عالی را حمایت و تشویق کردند

• worship of idols; excessive admiration or adoration of someone or something
someone who practises idolatry worships idols; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

the worship of idols


Synonyms: idolism, adoration, worship


extreme devotion


Synonyms: infatuation, fervor, adulation, hero worship


جملات نمونه

1. in an age when idolatry was common
در دورانی که بت پرستی متداول بود

2. her love of jewelry borders on idolatry
عشق او نسبت به جواهرات به سر حد پرستش رسیده است.

3. Their affection for her soon increased almost to idolatry.
[ترجمه موسی] علاقه آنها به او به زودی تقریباً به شیفتگی افزایش یافت.
[ترجمه ترگمان]محبت آن ها به او، به زودی، تقریبا به منزله بت پرستی بود
[ترجمه گوگل]محبت او برای او به زودی تقریبا به بت پرستی افزایش یافت

4. It strips us of all the illusions and idolatry of the world, to face our basic personal need.
[ترجمه موسی] ما را از شر همه توهمات و بت پرستی های جهان عاری می سازد ، تا با نیاز اساسی شخصی مان روبرو شویم.
[ترجمه ترگمان]آن، ما را از همه توهمات و بت پرستی جهان محروم می کند، تا نیاز شخصی اساسی ما را در بر گیرد
[ترجمه گوگل]این ما را از همه توهمات و بت پرستی جهان، برای مقابله با نیازهای اساسی شخصی ما، می برد

5. The latter is the respectable man's introduction to idolatry.
[ترجمه ترگمان]این مرد محترم و قابل idolatry برای idolatry است
[ترجمه گوگل]دومی، معرفی مقدمه مرد به بت پرستی است

6. I think this is idolatry beyond belief.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم این بت پرستی را بیش از حد باور نکردنی می دانند
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم این بت پرستی فراتر از باور است

7. Service as a substitute for worship is idolatry.
[ترجمه ترگمان]خدمت به عنوان جانشین پرستش، بت پرستی است
[ترجمه گوگل]خدمات به عنوان جایگزین برای عبادت بت پرستی است

8. The queen was adored to the point of idolatry.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، ملکه در مورد idolatry مورد پرستش بود
[ترجمه گوگل]ملکه به لحاظ بت پرستی قدردانی شد

9. He bore with the idolatry of Rome.
[ترجمه ترگمان]بت پرستی روم را تحمل کرد
[ترجمه گوگل]او با بت پرستی از رم باردار شد

10. Superstition, idolatry, and hypocrisy have ample wages, but truth goes a begging.
[ترجمه sahand] خرافات، بت پرستی، و ریاکاری دستمزد خوبی دارند، اما در حقیقت گدایی کردن است
[ترجمه ترگمان]خرافات، بت پرستی، و ریاکاری دست مزد کافی دارند، اما حقیقت یک گدا است
[ترجمه گوگل]دادخواهی، بت پرستی و ریاکاری دستمزد کافی دارند، اما حقیقت گدایی است

11. He supports his local team with a fervour that borders on idolatry.
[ترجمه ترگمان]او از تیم محلی خود با اشتیاقی که هم مرز با بت پرستی است، پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]او با ترس و وحشت از مرز بت پرستی از تیم محلی خود حمایت می کند

12. Anything less than that leads to what the theistic traditions frequently refer to as idolatry.
[ترجمه ترگمان]هر چیزی کم تر از آن منجر به چیزی می شود که سنت theistic به عنوان بت پرستی به آن اشاره می کنند
[ترجمه گوگل]هرچیز کمتری نسبت به آنچه که سنتهای تئیستی به عنوان بت پرستی به آن اشاره می شود، منجر می شود

13. These responses began to permeate Israelite life: and the prophet Jeremiah preached against the cults and idolatry.
[ترجمه ترگمان]این پاسخ ها در زندگی Israelite رسوخ یافت: و خرمیا د سنت Jeremiah در برابر آیینه ای مقدس و بت پرستی موعظه کرد
[ترجمه گوگل]این پاسخ ها به زندگی اسرائیل نفوذ کرد: و Jeremiah پیامبر علیه فرقه ها و بت پرستی موعظه کرد

14. Even during the Reformation it was biblical scenes likely to promote superstition and idolatry that came down.
[ترجمه ترگمان]حتی در دوران جنبش اصلاح دینی، کتاب مقدس به احتمال زیاد خرافات و بت پرستی را ترویج می داد
[ترجمه گوگل]حتی در طول اصلاحات، صحنه های کتاب مقدس بود که احتمالا باعث ترویج خرافات و بت پرستی می شد

in an age when idolatry was common

در دورانی که بت‌پرستی متداول بود


Her love of jewelry borders on idolatry.

عشق او نسبت به جواهرات به سر حد پرستش رسیده است.


پیشنهاد کاربران

idolatry ( noun ) = بت پرستی، شیفتگی، زیاده ستایی، دلباختگی

example:
According to Quran, Muslims' holy book, idolatry is a sin.
از نظر قرآن ، کتاب مقدس مسلمانان ، بت پرستی یک گناه است.



Idolater : بت پرست
Idolatry : بت پرستی
بُت تندیسی از سنگ یا چوب یا فلز یا هر چیز دیگری است که آن را به شکل انسان یا جانور یا هر شکل خیالی یا راستینی بسازند و پرستش کنند. در زبان فارسی لفظ بت را برگرفته از نام بودا دانسته اند، چرا که در آیین بوداییان می باید مجسمه ای از او در هر خانه باشد. بوداییان این مجسمه ها را می آراستند و زیبا می کردند، اما آرایش بت در میان اعراب زیاد مورد توجه نبود و بت هایشان می توانستند هیکلی بی شکل از خرما یا چوب باشد. همچنین در بخشهایی از ادبیات فارسی بت برابر با معشوق زیباروی هم آمده است.

در زبان عربی به بتهایی که بشکل مجسمه انسانها و موجودات اساطیری بودند صنم ، و به نمادهای پدیده های طبیعی و سایر اشیای پرستیدنی وثن میگفتند ، بت ها را به عنوان نماد خدایان در نظر میگرفتند و برای آنها مراسم مذهبی نیایشی و هدیه و قربانی انجام میدادند تا خدای مورد نظر که بت سمبل زمینی آن بود را راضی کنند ، در گذشته مجسمه ال یهوه ( قبل از دین یهود ) الله ( قبل اسلام ) میترا و آناهیتا و اهورامزدا در معابد یا بشکل نقاشی و سنگ نوشته در کتیبه های بسیاری موجود بود

بت پرستی در تاریخ
بت پرستی تقریباً در بین تمام ملل گذشته وجود داشته است. ایرانیان از معدود اقوامی هستند که هیچ گاه بت پرستی را به صورت رسمی نپذیرفته اند. هگل فیلسوف آلمانی می گوید: �ایرانیان با بت پرستی دشمن بودند و نیایشگاه های یونان را برای همین ویران کردند، اگرچه ایرانیان با همهٔ دین های دیگر مدارا می کردند اماچون یونانیان برای خدا نمود این جهانی ساخته بودند، با آن به مخالفت برخاستند. � در قرآن نام بت های قوم نوح ود، یغوث، یعوق و نصر و بت های اعراب لات و منات و عزی و بت های دیگری همچون بعل آمده است. یونانیان نیز اگر چه برای خدایان خود قائل به جسم و روح بودند، اما بت هایی از زئوس، هرا، آتنا، آرتمیس و هرکول ساخته و به ستایش آن پرداخته اند. مصریان نیز بت هایی همچون رع، آمون، اوزیریس، ایزیس، ست و آنوبیس را می پرستیدند. رومیان هم از ژوپیتر، جونو، دیانا و ونوس مجسمه هایی ساخته و به عبادت آنان می پرداختند. هبل و لات و منات و عزی و ود و یغوث و یعوق و نصر نیز از بت های اعراب بودند. در آیین میترائیسم نیز که در ایران شکل گرفت، بعدها تندیس هایی از آناهیتا و میترا ساخته شد و مورد ستایش قرار گرفت. آیین بودایی که در چین و بخشهایی از هندوستان رواج دارد معتقد به عبادت بودا است. در آیین برهمایی هم بت هایی چون شیوا جلوه گری می کنند. بت پرستی در قالب آیین شینتو و سایر ملل آسیای جنوب شرقی به وفور دیده می شود. عیلامیان باستان نیز که در میان رودان ساکن بودند پیرو توتم پرستی بوده و خدایانی مانند مردوک، بعل، انلیل و ائا داشتند. واژهٔ �بت� از پارسی میانه �بت� but گرفته شده که به معنی بودا است.

بت پرستی در ادبیات فارسی
ادبیات فارسی که در ایران پس از اسلام، در برهه هایی از تاریخ به شدت تحت تأثیر عرفان و تصوف بوده، به بت مفاهیم و معناهای تازه ای داده، و بر خلاف تعریف کلاسیک آن، در ادبیات فارسی از بت تفسیرهای مختلفی شده. در بسیاری از اشعار فارسی، بت می توانسته غرور آدمی، اسارت در قید و بندهای دنیوی، خودپرستی یا حتی بت درون آدمی را در ذهن مخاطب تداعی کند.

حافظ
گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو هر قبله ای که بینی بهتر ز خودپرستی
سعدی
تا یک سرِمویی از تو هستی باقی ست اندیشهٔ کارِ بُت پرستی باقی ست
گفتی بُتِ پندار شکستم، رَستم آن بُت که ز پندار شکستی، باقی ست

بت پرستی درقرآن
در کتاب مسلمانان بت پرست به کسانی گفته می شود که معتقدند اشیای پیرامون آنها خالق، و خودشان مخلوق آن شیء هستند.

یک - بعل بت قوم الیاس۱۲۵صافات

دو - گوساله سامری - طاغوت جبت ( منظور از جبت سرزمین مصر است یا به طور خلاصه: بنی اسرائیل دچار مصر زدگی شدند ) زمان موسی

سه - ود - سواع - یعوق - نسر - یغوث بتهای قوم نوح۲۳نوح

چهار - لات - عزی - منات اعراب جاهلیت۱۹نجم وافسانه غرانیق


کلمات دیگر: