کلمه جو
صفحه اصلی

ideologue


انگارگان شناس، اندیشواره شناس، مسلک شناس، آرمان پرداز

انگلیسی به فارسی

انگارگان‌شناس، اندیش‌واره‌شناس، مسلک‌شناس، آرمان‌پرداز، نظریه‌پرداز


هوادار سرسخت انگارگان یا مسلک بخصوص


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who strongly advocates a particular ideology.

• advocate of a particular ideology; official exponent of a particular ideology

جملات نمونه

1. More rigorous ideologues of the left boycotted what they dubbed an illegal election.
[ترجمه ترگمان]ایدئولوژی More های چپ آنچه را که آن ها یک انتخابات غیر قانونی نامیدند را تحریم کردند
[ترجمه گوگل]ایدئولوگهای سخت تر چپ باعث تحریم انتخابات غیرقانونی شدند

2. It also had its own ideologues.
[ترجمه ترگمان]در ضمن ideologues خودش هم داشت
[ترجمه گوگل]این نیز ایدئولوگ های خود را داشت

3. Although known as a technocrat rather than an ideologue, Yeutter's conservative credentials were impeccable.
[ترجمه ترگمان]اگرچه known به عنوان a شناخته می شود اما an، اعتبار محافظه کار Yeutter بی نقص بود
[ترجمه گوگل]اگر چه به عنوان یک تکنوکرات به جای یک ایدئولوگ شناخته شده است، اعتبار محافظه کار یاتر بی عیب و نقص بود

4. The black nationalists were portrayed as well-meaning, earnest ideologues lacking the resources to defeat the establishment.
[ترجمه ترگمان]ملی گرایان سیاه پوست به خوبی به تصویر کشیده شدند، \" ایدئولوژی پردازان جدی که فاقد منابع برای شکست تاسیس بودند
[ترجمه گوگل]ناسیونالیست های سیاه و سفید نیز به خوبی به تصویر کشیده شده بودند، ایدئولوگ های جدی که منابع لازم برای شکستن استقرار را نداشتند

5. Finally, we are not ideologues.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما ideologues نیستیم
[ترجمه گوگل]سرانجام ما ایدئولوگ نداریم

6. Nor is the author a left - wing ideologue.
[ترجمه ترگمان]همچنین the جناح چپ نیز چنین نیست
[ترجمه گوگل]نویسنده نیز یک ایدئولوگ چپ گرا است

7. Mr Medvedev nominated Mr Putin's chief ideologue, Vladislav Surkov, to a bilateral commission on civil society.
[ترجمه ترگمان]آقای مدودف کاندیدای اصلی آقای پوتین، ولادیسلاو Surkov، را به کمیسیون دو جانبه جامعه مدنی نامزد کرده است
[ترجمه گوگل]آقای مدودف، ائتلاف رهبر آقای پوتین، ولادیسلاو سرکوف، را به کمیسیون دوجانبه جامعه مدنی معرفی کرد

8. A senior Spanish conservative ideologue admitted 10 years ago that for precisely this reason he feared the end of ETA more than he feared the group's terrorist campaign.
[ترجمه ترگمان]یک ideologue محافظه کار اسپانیایی ۱۰ سال پیش اعتراف کرد که به همین دلیل او از پایان مبارزات تروریستی گروه می ترسید
[ترجمه گوگل]یک ایدئولوگ محافظه کار ارشد اسپانیایی 10 سال پیش پذیرفته شد که دقیقا به همین علت از پایان دادن به ETA بیشتر ترسیده بود تا اینکه از برنامه تروریستی گروه بگریزد

9. One such nationalist was Kasit Piromya, a PAD ideologue who is now Thailand's foreign minister.
[ترجمه ترگمان]یکی از این nationalist Kasit Piromya، ideologue PAD بود که در حال حاضر وزیر امور خارجه تایلند است
[ترجمه گوگل]یکی از ملی گرایان، کاسیت پورمیا، یک ایدئولوگ PAD است که اکنون وزیر امور خارجه تایلند است

10. He is an ideologue who believes Kashmir should be an Islamic state within a theocratic Pakistan.
[ترجمه ترگمان]وی an است که معتقد است کشمیر باید یک دولت اسلامی در یک کشور مذهبی پاکستان باشد
[ترجمه گوگل]او یک ایدئولوگ است که معتقد است کشمیر باید یک دولت اسلامی در یک پاکستان تئوکراتیک باشد

11. In practice the administrative shift away from environmentalism was much less dramatic than ideologues like Newman were insisting.
[ترجمه ترگمان]در عمل، تغییر مدیریت از environmentalism بسیار کم تر از نظریه پردازان همچون نیومن بود که اصرار داشتند
[ترجمه گوگل]در عمل، تغییر اداری دور از محیط زیست بسیار کمتر از ایدئولوگ هایی مانند نیومن اصرار داشت

12. Despite, or perhaps because of,[sentence dictionary] these successes Channel Four is also under scrutiny from the ideologues and reformers.
[ترجمه ترگمان]با وجود این، یا شاید به علت \" فرهنگ لغت [ جمله ] این موفقیت ها در کانال چهار مورد بررسی the و مصلحان قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]با وجود، یا شاید به دلیل [واژه فرهنگ لغت] این موفقیت چهارمین کانال نیز تحت نظارت از ایدئولوگها و اصلاح طلبان است

13. He was perilously close to losing control over House Republicans, especially the newly-elected class of 73 right-wing ideologues.
[ترجمه ترگمان]او به طور خطرناکی به دست دادن کنترل بر جمهوری خواهان مجلس، به ویژه طبقه جدیدی از ۷۳ ideologues جناح راست نزدیک بود
[ترجمه گوگل]او خطرناک بود تا کنترل جمهوری خواهان مجلس را از دست بدهد، به ویژه طبقه ی جدید انتخاب شده از 73 ایدئولوگ راست

14. The editors of these popular magazines are not feminist ideologues, but they have bought into the victim culture.
[ترجمه ترگمان]The این مجلات پرطرفدار، نظریه پردازان فمینیست نیستند، اما آن ها فرهنگ قربانی را خریداری کرده اند
[ترجمه گوگل]سردبیران این مجلات محبوب، ایدئولوگهای فمینیست نیستند، اما آنها به فرهنگ قربانی تبدیل شده اند

15. Unlike many of his dancers, Horton was a romantic rather than an ideologue.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف بسیاری از رقاصان او،، a از یک ideologue بود
[ترجمه گوگل]بر خلاف بسیاری از رقاصانش، هورتون به جای یک ایدئولوگ عاشقانه بود

پیشنهاد کاربران

رویا پرداز

آرمان گرا

ایدئولوژیسین، کسی که یک ایدئولوژی رو تبلیغ میکند

باورگرا ، باور زده

ایده پرداز


کلمات دیگر: