کلمه جو
صفحه اصلی

identifying

انگلیسی به انگلیسی

• distinguishing, of that which identifies

جملات نمونه

1. Managers must be proactive in identifying and preventing potential problems.
[ترجمه ترگمان]مدیران باید در شناسایی و پیش گیری از مشکلات بالقوه فعال باشند
[ترجمه گوگل]مدیران باید در شناسایی و جلوگیری از مشکلات بالقوه فعالانه عمل کنند

2. Detectives are now faced with the task of identifying the body.
[ترجمه ترگمان]اکنون کاراگاهان با وظیفه شناسایی جسد روبرو هستند
[ترجمه گوگل]اکنون کارآگاهان با وظیفه شناسایی بدن مواجه هستند

3. The difficulty lies in identifying the precise nature of the problem.
[ترجمه ترگمان]دشواری در شناسایی ماهیت دقیق مساله نهفته است
[ترجمه گوگل]مشکل این است که شناسایی ماهیت دقیق مشکل را در بر دارد

4. All GM products carry an identifying symbol.
[ترجمه ترگمان]همه محصولات اصلاح شده ژنتیکی یک نماد شناسایی را حمل می کنند
[ترجمه گوگل]همه محصولات GM دارای نماد شناسایی است

5. Identifying the specific concrete practice of an occupational group is, of course, a theoretical as well as an empirical task.
[ترجمه ترگمان]مشخص کردن عملکرد واقعی یک گروه شغلی، البته، یک کار تیوریک و نیز یک کار تجربی است
[ترجمه گوگل]البته مشخص کردن یک عمل مشخص در یک گروه حرفه ای، البته، نظری و همچنین یک کار تجربی است

6. But identifying them, learning about their behaviour and distribution and understanding what makes them tick, requires some enjoyable investigation.
[ترجمه ترگمان]اما شناسایی آن ها، یادگیری درباره رفتار و توزیع آن ها و درک اینکه چه چیزی باعث می شود آن ها تیک بزنند، نیازمند یک بررسی لذت بخش است
[ترجمه گوگل]اما شناسایی آنها، یادگیری در مورد رفتار و توزیع آنها و درک آنچه باعث می شود آنها را تیک، نیاز به تحقیقات لذت بخش است

7. He develops his argument by identifying four phases in technological development.
[ترجمه ترگمان]او با شناسایی چهار مرحله در توسعه فن آوری بحث خود را توسعه می دهد
[ترجمه گوگل]او با شناسایی چهار مرحله در توسعه تکنولوژیک، استدلال می کند

8. It works by identifying the key skill gaps and providing a structured approach to the delivery of the training.
[ترجمه ترگمان]این روش با شناسایی شکاف های مهارتی کلیدی و ارائه یک رویکرد ساختاری برای تحویل آموزش کار می کند
[ترجمه گوگل]این کار با شناسایی شکاف مهارت های کلیدی و ارائه رویکرد ساختاری به تحویل آموزش انجام می شود

9. Identifying him from among the helmeted figures strapped into the cars had proved impossible.
[ترجمه ترگمان]تشخیص او از میان پیکره ای درهم و درهم شکسته به داخل اتومبیل ها ثابت شده بود
[ترجمه گوگل]شناسایی او از میان چهره های کراوات که به ماشین ها بستگی دارد، غیر ممکن بود

10. In identifying such conduct, reliance is made on information forthcoming from local authority consumer protection departments.
[ترجمه ترگمان]در شناسایی این رفتار، اتکا بر اطلاعات در آینده از دپارتمان های حفاظت از مصرف کننده محلی صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]در شناسایی چنین رفتاری، وابستگی به اطلاعاتی است که از ادارات حفاظت از مصرف کننده محلی در اختیار دارد

11. There are three distinct ways of identifying an entry.
[ترجمه ترگمان]سه روش متمایز برای شناسایی مدخل وجود دارد
[ترجمه گوگل]سه روش مشخص برای شناسایی ورود وجود دارد

12. These relationships thus perform the vital function of identifying index terms.
[ترجمه ترگمان]بنابراین این روابط وظیفه حیاتی شناسایی شرایط شاخص را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]این روابط به این ترتیب عمل حیاتی شناسایی عبارات فهرست را انجام می دهند

13. While she was identifying these predators in the encyclopedia, Ruby became noticeably paler and agitated.
[ترجمه ترگمان]در حالی که او در حال شناسایی این شکارچیان در دانشنامه بود، به طور قابل توجهی رنگ پریده تر و رنگ پریده تر شده بود
[ترجمه گوگل]در حالی که او این شکارچیان را در دانشنامه شناسایی می کرد، روبی شد به طرز قابل توجهی بیشتر و آشفته تر شد

14. Individuals, through love, become real social beings, each identifying with and loving through the other.
[ترجمه ترگمان]افراد، از طریق عشق، یک موجود اجتماعی واقعی می شوند، که هر کدام از آن ها با یکدیگر دوست می شوند و دوست دارند
[ترجمه گوگل]افراد، از طریق عشق، تبدیل به اقوام واقعی واقعی می شوند، هر کدام از آن ها با یکدیگر شناسایی و دوست دارند

15. Her group, Keeping Track, is dedicated to identifying, monitoring, and educating on important wildlife habitat and travel corridors.
[ترجمه ترگمان]گروه او، پی گیری، به شناسایی، نظارت و آموزش در زیستگاه های حیات وحش مهم و راهروهای سفر اختصاص دارد
[ترجمه گوگل]گروه او، نگه داشتن آهنگ، اختصاص داده شده به شناسایی، نظارت و آموزش در زیستگاه حیات وحش مهم و راهروهای سفر است

پیشنهاد کاربران

تشخیص

شاخص

تشخیص دادن

شناسایی

تشخیص دادن ، فهمیدن


کلمات دیگر: