اسم خاص مذکر، افسانه یونان جیسون
jason
اسم خاص مذکر، افسانه یونان جیسون
انگلیسی به فارسی
(افسانه یونان) جیسون
جیسون
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: in Greek mythology, the hero who voyaged in search of the Golden Fleece.
• male first name; family name; (greek mythology) legendary leader of argonauts known for his successful quest of the golden fleece
جملات نمونه
1. Jason had taken off his jacket and loosened his tie.
[ترجمه ترگمان]جیسون کتش را درآورد و کراواتش را شل کرد
[ترجمه گوگل]جیسون ژاکت خود را برداشته و کراواتش را خم کرده است
[ترجمه گوگل]جیسون ژاکت خود را برداشته و کراواتش را خم کرده است
2. Jason vowed to stand his ground, even if it meant losing his job.
[ترجمه محمد باقر] جیسون عهد کرد شرافت ش رو حفظ کنه حتی اگه شغل ش رو از دست بده
[ترجمه ترگمان](جیسون)قسم خورد که روی زمین بمونه حتی اگه منظورم از دست دادن شغلش بوده باشه[ترجمه گوگل]جیسون قول داد زمین خود را حفظ کند، حتی اگر به معنای از دست دادن شغل او بود
3. Jason was away on a business trip.
[ترجمه ترگمان]جیسون \"رفته بود سفر کاری\"
[ترجمه گوگل]جیسون دور سفر در سفر بود
[ترجمه گوگل]جیسون دور سفر در سفر بود
4. Jason heard the reverberation of the slammed door.
[ترجمه ترگمان](جیسون)صدای در کوبیده شدن رو شنید
[ترجمه گوگل]جیسون شنیده بود که بازتابی از درب خالی شده است
[ترجمه گوگل]جیسون شنیده بود که بازتابی از درب خالی شده است
5. Jason had helped him out with a series of loans, until he could get back on an even keel.
[ترجمه ترگمان]جیسون با یک سری وام به او کمک کرده بود تا او بتواند دوباره روی یک کشتی یدک کش قرار بگیرد
[ترجمه گوگل]جیسون او را با مجموعه ای از وام ها به او کمک کرد، تا زمانی که بتواند بر روی یک کمان حتی برود
[ترجمه گوگل]جیسون او را با مجموعه ای از وام ها به او کمک کرد، تا زمانی که بتواند بر روی یک کمان حتی برود
6. As far as I can tell, Jason is basically a nice guy.
[ترجمه ترگمان]تا جایی که میتونم بگم، \"جیسون\" آدم خوبیه
[ترجمه گوگل]تا جایی که می توانم بگویم، جیسون اساسا یک پسر خوب است
[ترجمه گوگل]تا جایی که می توانم بگویم، جیسون اساسا یک پسر خوب است
7. His wife remains behind in Germany, but Jason, his 18-year-old son, is closer at hand.
[ترجمه ترگمان]همسر او در آلمان باقی می ماند، اما جیسون، پسر ۱۸ ساله اش، نزدیک تر است
[ترجمه گوگل]همسرش در آلمان باقی می ماند، اما جیسون، پسر 18 ساله اش، نزدیکتر است
[ترجمه گوگل]همسرش در آلمان باقی می ماند، اما جیسون، پسر 18 ساله اش، نزدیکتر است
8. Two months before she gave birth to Jason she left work feeling on top of the world.
[ترجمه ترگمان]دو ماه قبل از اینکه (جیسون)به (جیسون)دنیا رو به دنیا بیاره، احساس بهتری نسبت به دنیا داره
[ترجمه گوگل]دو ماه قبل از تولدش به جیسون او احساس کار را در سرتاسر جهان متوقف کرد
[ترجمه گوگل]دو ماه قبل از تولدش به جیسون او احساس کار را در سرتاسر جهان متوقف کرد
9. She handed the cigar back to Jason with a self-satisfied smile.
[ترجمه ترگمان]او سیگار را با لبخندی حاکی از رضایت به طرف جیسون برد
[ترجمه گوگل]او سیگار را با لبخند خود راضی به جیسون بازگشت
[ترجمه گوگل]او سیگار را با لبخند خود راضی به جیسون بازگشت
10. We asked Jason to write an essay about his hometown and about his place in it.
[ترجمه ترگمان]ما از جیسون درخواست کردیم تا مقاله ای در مورد شهرش و محل او در آن بنویسد
[ترجمه گوگل]از جیسون خواسته بودیم مقاله ای در مورد زادگاهش و در مورد مکانش در آن بنویسیم
[ترجمه گوگل]از جیسون خواسته بودیم مقاله ای در مورد زادگاهش و در مورد مکانش در آن بنویسیم
11. Jason, my man! How's it going?
[ترجمه ترگمان]جیسون، مرد من اوضاع چطوره؟
[ترجمه گوگل]جیسون، مرد من! اوضاع چطوره؟
[ترجمه گوگل]جیسون، مرد من! اوضاع چطوره؟
12. Jason, a scholarship winner, is modest about his achievements.
[ترجمه ترگمان]جیسون، برنده بورس تحصیلی، در مورد دستاوردهایش سخن می گوید
[ترجمه گوگل]جیسون، برنده بورس تحصیلی، در مورد دستاوردهای او نسبتا کمی است
[ترجمه گوگل]جیسون، برنده بورس تحصیلی، در مورد دستاوردهای او نسبتا کمی است
13. Welcome to international rugby union, Jason Robinson.
[ترجمه ترگمان]به اتحاد راگبی بین المللی خوش آمدید، جیسون رابینسون
[ترجمه گوگل]خوش آمدید به اتحادیه راگبی بین المللی، جیسون رابینسون
[ترجمه گوگل]خوش آمدید به اتحادیه راگبی بین المللی، جیسون رابینسون
14. Jason is one of the most annoying people I have ever met.
[ترجمه ترگمان]جیسون یکی از the ادمایی هست که تا حالا دیدم
[ترجمه گوگل]جیسون یکی از آزاردهنده ترین افراد است که تا به حال ملاقات کرده ام
[ترجمه گوگل]جیسون یکی از آزاردهنده ترین افراد است که تا به حال ملاقات کرده ام
15. Jason is still surly, ill and suspicious, as any quiet genius might be.
[ترجمه ترگمان]جیسون هنوز عبوس، بد و مشکوک است، چون هر نابغه ساکت ممکن است باشد
[ترجمه گوگل]جیسون هنوز هم خشن، بیمار و مشکوک است، به عنوان هر یک از نبوغ آرام ممکن است
[ترجمه گوگل]جیسون هنوز هم خشن، بیمار و مشکوک است، به عنوان هر یک از نبوغ آرام ممکن است
کلمات دیگر: