کلمه جو
صفحه اصلی

lenin


لنین (رهبر انقلاب کبیر روسیه و اولین نخست وزیر شوروی سابق)

انگلیسی به فارسی

لنین (رهبر انقلاب کبیر روسیه و اولین نخست وزیر شوروی سابق)


لنین


انگلیسی به انگلیسی

• vladimir ilyich lenin (1870-1924), russian revolutionary, founder of bolshevism, leader of the bolshevik revolution, soviet premier (1918-24)

جملات نمونه

1. Lenin carried Marx's ideas a stage further by putting them into practice.
[ترجمه ترگمان]لنین ایده های مارکس را یک مرحله جلوتر برد و آن ها را عملی کرد
[ترجمه گوگل]لنین، با قرار دادن آنها در عمل، ایده های مارکس را به مرحله ای ادامه داد

2. In 1980, strikes at the Lenin shipyards gave birth to the Solidarity trade union.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۰، اعتصاب ها در همان زمان اتحادیه صنفی همبستگی را به دنیا آورد
[ترجمه گوگل]در سال 1980، اعتصابات در کشتی سازی لنین، جنبش اتحادیه همبستگی را به وجود آورد

3. The theory was advanced by the great Lenin.
[ترجمه ترگمان]لنین بزرگ در این تئوری پیشرفت کرده بود
[ترجمه گوگل]این نظریه توسط لنین بزرگ پیش رفت

4. He bears a striking resemblance to Lenin.
[ترجمه ترگمان]شباهت قابل توجهی به لنین دارد
[ترجمه گوگل]او شباهت قابل توجهی به لنین دارد

5. Lenin was the great orator of the Russian Revolution.
[ترجمه ترگمان]لنین خطیب بزرگ انقلاب روسیه بود
[ترجمه گوگل]لنین بزرگترین هوادار انقلاب روسیه بود

6. Statues of Lenin were torn down all across Eastern Europe.
[ترجمه ترگمان]مجسمه لنین در سراسر اروپای شرقی پاره شد
[ترجمه گوگل]مجسمه های لنین در سراسر اروپای شرقی پاره شد

7. Politics, Lenin thought, could be replaced by technocracy.
[ترجمه ترگمان]لنین فکر کرد که سیاست می تواند با technocracy جایگزین شود
[ترجمه گوگل]لنین فکر کرد که سیاست میتواند تکنوکراسی جایگزین شود

8. Police picture, Lenin, full face and profile.
[ترجمه ترگمان]تصویر پلیس، لنین، چهره و نیم رخ کامل
[ترجمه گوگل]عکس پلیس، لنین، صورت و مشخصات کامل

9. In 1909 Lenin succeeded in having Bogdanov expelled from the Bolshevik faction.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۰۹ بود که لنین موفق شد از جناح بلشویک اخراج شود
[ترجمه گوگل]در سال 1909، لنین توانست بوگدانوف را از جناح بلشویک اخراج کند

10. With the death of Lenin, the Leninists soon found themselves in a minority in the Bolshevik party they had created.
[ترجمه ترگمان]با مرگ لنین، Leninists به زودی خود را در اقلیتی که Bolshevik خلق کرده بودند در اقلیت یافتند
[ترجمه گوگل]با مرگ لنین، لنینیست ها به زودی خودشان را در یک حزب در حزب بلشویک که آنها ایجاد کرده بودند یافتند

11. The Soviet leader Vladimir Lenin was helpful toward that end and pledged monetary support.
[ترجمه ترگمان]ولادیمیر لنین رهبر شوروی به این هدف کمک کرد و وعده حمایت مالی داد
[ترجمه گوگل]رهبر اتحاد جماهیر شوروی ولادیمیر لنین به این هدف مفید بود و حمایت مالی را متعهد می دانست

12. To preserve the system, Lenin argued, concessions had to be granted to the proletariat at home.
[ترجمه ترگمان]لنین گفت که برای حفظ این سیستم امتیازی باید به پرولتاریا در خانه داده شود
[ترجمه گوگل]لنین ادعا کرد که برای حفظ نظام، مجوزها باید به پرولتاریا در خانه اعطا شود

13. We used to make a detour going down Lenin Avenue.
[ترجمه ترگمان]ما یه مسیر انحرافی در خیابان لنین پیدا کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک بار در خیابان لنین راه افتادیم

14. Several Bolshevik commissars favoured such a compromise, but Lenin and Trotsky were adamantly opposed and negotiations broke down.
[ترجمه ترگمان]چند حزب بلشویک در Bolshevik به چنین سازشی دست یافتند، اما لنین و تروتسکی به شدت مخالف بودند و مذاکرات به پایان رسید
[ترجمه گوگل]چندین کمیساریای بلشویک از چنین توافقی ایجاب می کردند، اما لنین و تروتسکی به شدت مخالفت کردند و مذاکرات شکست خورد


کلمات دیگر: