کلمه جو
صفحه اصلی

in quest of


در جستجوی، درطلب، به دنبال، در پی

انگلیسی به انگلیسی

• in search of, in pursuit of

جملات نمونه

1. She had come in quest of advice.
[ترجمه ترگمان]او به جستجوی راهنمایی آمده بود
[ترجمه گوگل]او در جستجوی مشاوره بود

2. They journeyed to the distant Molucca islands in quest of spices.
[ترجمه ترگمان]آن ها به جزایر دوردست Molucca در جستجوی ادویه سفر کردند
[ترجمه گوگل]آنها به دنبال ادویه جات به جزایر مولکا دور رفتند

3. He set off in quest of adventure.
[ترجمه ترگمان]به دنبال ماجرا به راه افتاد
[ترجمه گوگل]او در تلاش برای ماجراجویی قرار گرفت

4. We set off in quest of the perfect wedding dress.
[ترجمه ترگمان]به دنبال لباس عروسی بی نقص راه افتادیم
[ترجمه گوگل]ما در جستجوی لباس عروسی کامل هستیم

5. The very sound of my name in quest of some charitable contribution sends many of them in flight to the Outer Hebrides.
[ترجمه ترگمان]نام من در جست و جوی مقداری کمک خیریه بسیاری از آن ها را به پرواز در Outer می فرستد
[ترجمه گوگل]صدای نام من در تلاش برای انجام برخی از فعالیت های خیریه بسیاری از آنها را در حال پرواز به Hebrides بیرون می فرستد

6. In quest of mass circulation and advertising support, the major city newspapers gradually developed a tradition of political and journalistic independence.
[ترجمه ترگمان]در تلاش برای انتشار جمعی و حمایت از تبلیغات، روزنامه های مهم شهر بتدریج سنت استقلال سیاسی و روزنامه نگاری را توسعه دادند
[ترجمه گوگل]روزنامه های بزرگ شهر به دنبال ترویج انبوه و حمایت از تبلیغات، به تدریج سنت استقلال سیاسی و روزنامه نگاری را توسعه دادند

7. All during the night thousands were out in quest of plunder.
[ترجمه ترگمان]در تمام مدت شب هزاران نفر به جستجوی غارت رفته بودند
[ترجمه گوگل]همه در طول شب هزاران نفر در تلاش برای غارت شدند

8. Foreign powers had long penetrated the area in quest of wealth or influence, or to counter the lusts of their adversaries.
[ترجمه ترگمان]قدرت های خارجی مدت ها بود که به جستجوی ثروت یا نفوذ، یا مقابله با the دشمنان خود، به این ناحیه نفوذ کرده بودند
[ترجمه گوگل]قدرت های خارجی به مدت طولانی به تلاش برای ثروت و نفوذ نفوذ کرده اند، یا برای مقابله با شهوت های دشمنانشان

9. We drove across the prairie in quest of a monster.
[ترجمه ترگمان]ما به دنبال یک هیولا بودیم
[ترجمه گوگل]ما در جست و خیز یک هیولا در سرزمین مقدس حرکت کردیم

10. Propher of God, in quest of uttermost, long have you searched the distances for your ship.
[ترجمه ترگمان]خدای من، به جست و جوی uttermost، مدت درازی است که شما فواصل را برای کشتی خود جستجو کرده اید
[ترجمه گوگل]پیشاپیش خدا، در تلاش برای نهایت، مدتها فاصله را برای کشتی خود جستجو کرده اید

11. He left home in quest of adventure.
[ترجمه ترگمان]او در جستجوی ماجرا به خانه رفت
[ترجمه گوگل]او در جستجوی ماجراجویی خانه را ترک کرد

12. They went to the cave in quest of hidden treasure.
[ترجمه ترگمان]ان ها به دنبال گنج پنهان به غار رفتند
[ترجمه گوگل]آنها در تلاش برای گنجینه پنهان به غار می رفتند

13. They found It'surging and tossing, in quest of Defarge himself.
[ترجمه ترگمان]در جست و جوی دوفارژ در جست و جوی دوفارژ بود
[ترجمه گوگل]آنها در جست و جوی خود Defarge آن ها را پیدا کردند و آن را ریختند

14. He went off in quest of food.
[ترجمه ترگمان]به جست و جوی غذا پرداخت
[ترجمه گوگل]او در تلاش برای غذا رفت

15. Quench your desire in quest of quantity, and you will be qualified for the quiz game.
[ترجمه ترگمان]تمایل خود را به دنبال کمیت بیان کنید، و شما صلاحیت این بازی را خواهید داشت
[ترجمه گوگل]میل خود را در جستجوی مقدار کم کنید، و برای بازی مسابقه واجد شرایط خواهید بود


کلمات دیگر: