• make something lawful, authorize, legalize (also legitimize)
legitimise
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. The importance of these actions is that they legitimise intervention in other spheres, from trade to the environment.
[ترجمه ترگمان]اهمیت این اقدامات این است که آن ها دخالت در حوزه های دیگر، از تجارت به محیط زیست را قانونی می کنند
[ترجمه گوگل]اهمیت این اقدامات این است که آنها مداخله در سایر حوزه ها، از تجارت تا محیط زیست را قانونی می کنند
[ترجمه گوگل]اهمیت این اقدامات این است که آنها مداخله در سایر حوزه ها، از تجارت تا محیط زیست را قانونی می کنند
2. The attempt to legitimise Renville met widespread opposition.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای قانونی کردن Renville با مخالفت های گسترده مواجه شد
[ترجمه گوگل]تلاش برای قانونی کردن رنویو مخالفت گسترده ای را تجربه کرد
[ترجمه گوگل]تلاش برای قانونی کردن رنویو مخالفت گسترده ای را تجربه کرد
3. Stereotypical images of women are used to legitimise male dominance.
[ترجمه ترگمان]تصاویر stereotypical از زنان برای مشروعیت بخشیدن به سلطه مرد مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]تصاویر ستاره ای از زنان برای تسلط بر سلطه مردان استفاده می شود
[ترجمه گوگل]تصاویر ستاره ای از زنان برای تسلط بر سلطه مردان استفاده می شود
4. This would appear to legitimise his interference in operational matters in appropriate cases.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این امر دخالت او در امور عملیاتی را در موارد مناسب قانونی می کند
[ترجمه گوگل]این به نظر می رسد که دخالت او در مسائل عملیاتی در موارد مناسب قانونی است
[ترجمه گوگل]این به نظر می رسد که دخالت او در مسائل عملیاتی در موارد مناسب قانونی است
5. It aims to legitimise traditional knowledge and protect it from biopiracy and patent claims by providing information to patent offices for cross-checking of new applications.
[ترجمه ترگمان]هدف آن مشروعیت بخشیدن به دانش سنتی و حمایت از آن در برابر biopiracy و ادعاهای ثبت اختراع از طریق فراهم کردن اطلاعات برای دفاتر ثبت اختراع برای چک کردن برنامه های کاربردی جدید است
[ترجمه گوگل]هدف از آن، مشارکت دادن دانش سنتی و حفاظت از آن از بیوپیگری و ادعاهای ثبت اختراع با ارائه اطلاعات به ادارات ثبت اختراعات برای بررسی مجدد برنامه های جدید است
[ترجمه گوگل]هدف از آن، مشارکت دادن دانش سنتی و حفاظت از آن از بیوپیگری و ادعاهای ثبت اختراع با ارائه اطلاعات به ادارات ثبت اختراعات برای بررسی مجدد برنامه های جدید است
6. Critics argue that they legitimise exploitation and abuse, providing dubious working conditions and spawning a vast knock-on industry of illegal street prostitution.
[ترجمه ترگمان]منتقدان مدعی هستند که قانونی بودن و سو استفاده را قانونی می کنند و شرایط کاری مشکوک را فراهم می کنند و در صنعت فحشا خیابانی غیرقانونی دست به اعتصاب گسترده می زنند
[ترجمه گوگل]منتقدان معتقدند که آنها مشروعیت بهره برداری و سوء استفاده را دارند، شرایط مشکوک کار را تضعیف می کنند و صنعت غرق شدن فاحش غیر قانونی خیابانی را ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]منتقدان معتقدند که آنها مشروعیت بهره برداری و سوء استفاده را دارند، شرایط مشکوک کار را تضعیف می کنند و صنعت غرق شدن فاحش غیر قانونی خیابانی را ایجاد می کنند
7. These activists legitimise their cause by publishing opinion articles in professional journals and quoting each other liberally, while essentially ignoring the mainstream of science.
[ترجمه ترگمان]این فعالان به دلیل انتشار مقالات نظری در مجلات تخصصی و نقل و نقل سخاوتمندانه از یکدیگر مشروعیت خود را قانونی می کنند، در حالی که اساسا جریان اصلی علم را نادیده می گیرند
[ترجمه گوگل]این فعالان علت را قانونی می کنند، با انتشار مقالات نظر در مجلات حرفه ای و به طور آزادانه نقل قول می کنند، در حالی که اساسا علم را نادیده می گیرند
[ترجمه گوگل]این فعالان علت را قانونی می کنند، با انتشار مقالات نظر در مجلات حرفه ای و به طور آزادانه نقل قول می کنند، در حالی که اساسا علم را نادیده می گیرند
8. Their function is to endorse and legitimise decisions made by the Kremlin.
[ترجمه ترگمان]وظیفه آن ها تایید و مشروعیت تصمیمات اتخاذ شده توسط کرملین است
[ترجمه گوگل]تابع آنها تأیید و تصویب تصمیمات کرملین است
[ترجمه گوگل]تابع آنها تأیید و تصویب تصمیمات کرملین است
9. It will legitimise sex - far from helping girls resist pressure, it will help boys bully girls into sex.
[ترجمه ترگمان]آن قانونی کردن رابطه جنسی را قانونی می کند - دور از کمک به دختران در برابر فشار، این کار به بچه ها کمک می کند تا دختران را به رابطه جنسی تبدیل کنند
[ترجمه گوگل]این جنسیت را قانونی می کند - به دور از کمک به دختران در برابر فشار، دختران را به رابطه جنسی تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]این جنسیت را قانونی می کند - به دور از کمک به دختران در برابر فشار، دختران را به رابطه جنسی تبدیل می کند
10. Images which glorify violence and cruelty, serve to legitimise such behaviour.
[ترجمه ترگمان]تصاویری که خشونت و خشونت را تجلیل می کنند، برای مشروعیت بخشیدن به چنین رفتاری عمل می کنند
[ترجمه گوگل]تصاویری که خشونت و ظلم را تحسین می کنند، در خدمت مشروعیت دادن به چنین رفتارهایی هستند
[ترجمه گوگل]تصاویری که خشونت و ظلم را تحسین می کنند، در خدمت مشروعیت دادن به چنین رفتارهایی هستند
11. They dismissed it as vague and said it would legitimise Labour's devolved Assembly and dilute plans for full independence.
[ترجمه ترگمان]آن ها این موضوع را مبهم دانستند و گفتند که این امر به مجلس واگذار شده کارگر و طرح های رقیق برای استقلال کامل مشروعیت می بخشد
[ترجمه گوگل]آنها این را به عنوان مبهم رد کردند و گفتند که مجلس نمایندگان مجلس قانون را قانونی کند و برنامه هایی برای استقلال کامل را رها کند
[ترجمه گوگل]آنها این را به عنوان مبهم رد کردند و گفتند که مجلس نمایندگان مجلس قانون را قانونی کند و برنامه هایی برای استقلال کامل را رها کند
12. Now, belatedly, the Government is thinking of altering the law to legitimise the practice.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، دولت به تغییر قانون برای مشروعیت بخشیدن به این عمل فکر می کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، به تدریج، دولت به تغییر قانون برای مشروعیت دادن به عمل فکر می کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، به تدریج، دولت به تغییر قانون برای مشروعیت دادن به عمل فکر می کند
13. In order to direct people, those in senior positions require authority to legitimise the instructions and orders they give.
[ترجمه ترگمان]برای هدایت افراد، افراد در موقعیت های عالی ملزم به مشروعیت بخشیدن به دستورالعمل ها و دستوراتی هستند که به آن ها می دهند
[ترجمه گوگل]به منظور هدایت مردم، افرادی که در پست های ارشد هستند مستلزم اقتدار دادن دستورالعمل ها و دستورات آنها هستند
[ترجمه گوگل]به منظور هدایت مردم، افرادی که در پست های ارشد هستند مستلزم اقتدار دادن دستورالعمل ها و دستورات آنها هستند
14. Employers, by contrast, can call upon powerful ideological forces in our culture to legitimise their interests.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، کارفرمایان می توانند از نیروهای ایدئولوژیک قدرتمند در فرهنگ خود برای مشروعیت بخشیدن به منافع خود استفاده کنند
[ترجمه گوگل]کارفرمایان، در مقابل، می توانند نیروهای ایدئولوژیک قدرتمند خود را در فرهنگ ما به منظور مشارکت دادن منافع خود دعوت کنند
[ترجمه گوگل]کارفرمایان، در مقابل، می توانند نیروهای ایدئولوژیک قدرتمند خود را در فرهنگ ما به منظور مشارکت دادن منافع خود دعوت کنند
پیشنهاد کاربران
مشروعیت بخشیدن
قانونی کردن
قانونی کردن
کلمات دیگر: