کلمه جو
صفحه اصلی

in gear


وصل به دنده ی ماشین، توی دنده، آماده به کار

انگلیسی به فارسی

در دنده


انگلیسی به انگلیسی

• in order; engaged, in action, in operation

جملات نمونه

1. He put the car in gear and drove away.
[ترجمه ترگمان]ماشین را با دنده دو گذاشت و از آنجا دور شد
[ترجمه گوگل]او ماشین را در چرخ دنده گذاشت و سوار ماشین شد

2. When parking on a hill, leave the car in gear.
[ترجمه ترگمان]، وقتی که توی یه تپه پارک کردیم ماشین رو عوض می کنیم
[ترجمه گوگل]هنگام پارک کردن بر روی تپه، ماشین را در چرخ دنده قرار دهید

3. Don't turn off the engine while you're still in gear .
[ترجمه ترگمان]وقتی هنوز آماده بودی موتور رو خاموش نکن
[ترجمه گوگل]موتور را در حالی که هنوز در حال چرخش است خاموش نکنید

4. He put the truck in gear and drove on.
[ترجمه ترگمان]کامیون را پوشید و به راه افتاد
[ترجمه گوگل]او کامیون را در چرخ دنده گذاشت و سوار کرد

5. Some drivers leave the car in gear when parking on hills.
[ترجمه ترگمان]برخی رانندگان خودرو را هنگام پارک کردن روی تپه ها نگه می دارند
[ترجمه گوگل]برخی از رانندگان هنگام پارک کردن در تپه ها، ماشین را در چرخ دنده ها می گذارند

6. You'd better get your ass in gear - you're late.
[ترجمه ترگمان]بهتر است کونتو آماده کنی - دیر کردی
[ترجمه گوگل]شما بهتر می توانید الاغ خود را در دنده - شما دیر است

7. If she doesn't get her arse in gear she's going to be late.
[ترجمه ترگمان]اگر او را با لباسی که قرار است تا دیروقت بیدار کند، بگیرد
[ترجمه گوگل]اگر او الاغ خود را در دنده او نخواهد گرفت دیر خواهد شد

8. When she put the car in gear it began to buck wildly.
[ترجمه ترگمان]وقتی اتومبیل را در دنده گذاشت، دیوانه وار شروع به جفتک اندازی کرد
[ترجمه گوگل]وقتی ماشین را در چرخ دنده قرار داد، شروع به چرخش کرد

9. He managed to get the cab in gear and then he was away, really fast.
[ترجمه ترگمان]موفق شد تاکسی رو بگیره و بعدش خیلی سریع فرار کرد
[ترجمه گوگل]او موفق به دریافت کابین در چرخ دنده و سپس او دور بود، واقعا سریع است

10. You better get your ass in gear, you're late.
[ترجمه ترگمان]بهتره عجله کنی، دیر کردی
[ترجمه گوگل]شما بهتر می توانید الاغ خود را در دنده، شما دیر است

11. You want to put your brain in gear before you open your trap, Garry.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه trap رو باز کنی مغزت رو آماده کن گری
[ترجمه گوگل]شما می خواهید قبل از باز کردن دام خود، Garry، مغز خود را در چرخ دنده قرار دهید

12. He awoke, forgetting he had left his car in gear, and switched on the engine.
[ترجمه ترگمان]از خواب بیدار شد و یادش رفت که ماشینش را با دنده گذاشته و موتور را روشن کرده بود
[ترجمه گوگل]او بیدار شد، فراموش کرد او ماشین خود را در چرخ دنده خاموش کرده بود و موتور را روشن کرده بود

13. His attention to detail in gear was meticulous and he had a clear understanding of the needs of hill men and women.
[ترجمه ترگمان]توجه او به جزئیات بسیار دقیق بود و درک روشنی از نیازهای مردان و زنان تپه ای داشت
[ترجمه گوگل]توجه او به جزئیات در دنده دقیق بود و او درک روشنی از نیازهای مردان و زنان تپه داشت

14. Put the car in gear and slowly release the clutch.
[ترجمه ترگمان]ماشین را روی دنده قرار دهید و به آرامی کلاچ را آزاد کنید
[ترجمه گوگل]ماشین را در چرخ دنده قرار دهید و به آرامی کلاچ را آزاد کنید


کلمات دیگر: