کلمه جو
صفحه اصلی

in so many words


به طور دقیق و روشن، رک و راست، بی رودربایستی

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: explicitly; precisely.

- We told them how we felt in so many words.
[ترجمه ترگمان] ما به آن ها گفتیم که ما چه احساسی داشتیم
[ترجمه گوگل] ما به آنها گفتیم که چگونه بسیاری از کلمات را احساس کردیم

• literally, precisely

جملات نمونه

1. They told me in so many words that I was no longer needed.
[ترجمه ترگمان]خیلی از کلمات را برای من تعریف کردند که دیگر احتیاجی به آن نداشتم
[ترجمه گوگل]آنها چند کلمه به من گفتند که من دیگر نیازی به آن ندارم

2. Did he actually say in so many words that there was no hope of a cure?
[ترجمه ترگمان]آیا در واقع چنان کلماتی به زبان آورده بود که هیچ امیدی به درمان نداشت؟
[ترجمه گوگل]آیا او واقعا سخنان بسیاری می گوید که هیچ امیدی برای درمان وجود ندارد؟

3. I told her, in so many words, to stop interfering.
[ترجمه ترگمان]به او گفتم که در چند کلمه دخالت نکنم
[ترجمه گوگل]من به او گفتم، به طوری که بسیاری از کلمات، برای جلوگیری از دخالت

4. 'Did she say she was sorry?' 'Not in so many words. '
[ترجمه ترگمان]اون گفت که متاسفه؟ زیاد حرف نزن
[ترجمه گوگل]'آیا او می گوید او متاسف بود؟' نه چند کلمه ای '

5. Although it has not said so in so many words, it is also for the supranational space.
[ترجمه ترگمان]اگر چه این به این شکل در بسیاری از کلمات گفته نشده است، اما در یک فضای فراملی نیز وجود دارد
[ترجمه گوگل]اگرچه چندین بار گفته نشده است، این نیز برای فضای بینالمللی است

6. It hurts to write that out in so many words, but how could it be otherwise.
[ترجمه ترگمان]نوشتن این کلمات برای بسیاری از کلمات دردناک است، اما چگونه ممکن است غیر از این باشد
[ترجمه گوگل]آن را درد می کند که آن را به صورت خیلی زیاد بنویسد، اما چگونه می تواند در غیر این صورت باشد

7. To be fair, the majority report does not in so many words advance the argument.
[ترجمه ترگمان]منصفانه بودن، گزارش اکثریت در بسیاری از کلمات پیش از بحث نیست
[ترجمه گوگل]برای اینکه منصفانه باشد، گزارش اکثریت به چندین کلمه، بحث را پیش نمی برد

8. In so many words, she told me that I don't have any talent.
[ترجمه ترگمان]او به من گفت که من هیچ استعدادی ندارم
[ترجمه گوگل]به گفته های بسیاری، او به من گفت که من هیچ استعدادی ندارم

9. Oh, not in so many words, of course.
[ترجمه ترگمان]اوه، البته نه خیلی از کلمات
[ترجمه گوگل]آه، نه چندان حرف، البته

10. He told me in so many words that real men didn't use stops.
[ترجمه ترگمان]او به من چیزهایی گفته بود که مردان واقعی از متوقف کردنش استفاده نمی کردند
[ترجمه گوگل]او چند کلمه گفت: مردان واقعی از توقف استفاده نمی کنند

11. He did not say so in so many words, but that is what he meant.
[ترجمه ترگمان]او این کلمات را به زبان نمی آورد، اما منظور او همین بود
[ترجمه گوگل]او چنین حرفی نگفت، اما این چیزی است که او به آن اشاره کرد

12. In so many words, the God of all power asks us not to hurt him.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، خدای همه قدرت از ما می خواهد که او را اذیت نکنیم
[ترجمه گوگل]در بسیاری از کلمات، خداوند از همه قدرت می خواهد ما را به او آسیب نرساند

13. He told me, in so many words, that he was leaving for London tomorrow.
[ترجمه ترگمان]او به من گفت که فردا به لندن می رود
[ترجمه گوگل]او به من گفته است که فردا به لندن می رود

14. John is a coward, in so many words.
[ترجمه ترگمان]جان آدم ترسو و بزدل است
[ترجمه گوگل]جان بسیاری از بزرگان است


کلمات دیگر: