کلمه جو
صفحه اصلی

empennage


(هواپیما) دم (کلیه ی بخشهای عمودی و افقی آن)

انگلیسی به فارسی

(هواپیما) دم (کلیه‌ی بخش‌های عمودی و افقی آن)


empennage


انگلیسی به انگلیسی

• tail of an airplane (or other aircraft)

جملات نمونه

1. The utility model discloses a structural improvement for empennage transmission of toy helicopters, when improves the practical effect of the structure for empennage transmission.
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی، بهبود ساختاری برای انتقال empennage هلیکوپتر اسباب بازی را نشان می دهد، زمانی که تاثیر عملی ساختار برای گیربکس اتوماتیک را بهبود می بخشد
[ترجمه گوگل]مدل ابزار افشای بهبود ساختاری برای انتقال قدرت از هلیکوپترهای اسباب بازی، زمانی که اثر عملی ساختار برای انتقال قدرت را بهبود می بخشد

2. The moveable horizontal surface of the empennage used for pitch trim.
[ترجمه ترگمان]سطح متحرک افقی of برای اصلاح گام بکار می رود
[ترجمه گوگل]سطح افقی متحرک empenage استفاده می شود برای ترتیب زمین

3. A very light composing empennage allows to balance the model without adding any ballast to the nose.
[ترجمه ترگمان]A نور بسیار نور اجازه می دهد که مدل را بدون اضافه کردن هر گونه بالاست به بینی متعادل کنیم
[ترجمه گوگل]یک اپلیکیشن بسیار کم نور اجازه می دهد تا مدل را بدون اضافه کردن هر بالستیک به بینی متمرکز سازد

4. The invention cancels the aerofoil, empennage and back helm, decreases the weight of plane, realizes lift vertically, enhances the height and realizes high-speed remote fly.
[ترجمه ترگمان]اختراع این اختراع the، empennage و سکان را از بین می برد، وزن هواپیما را کاهش می دهد، بالا بردن ارتفاع را درک می کند، ارتفاع را افزایش می دهد و پرواز دوردست با سرعت بالا را درک می کند
[ترجمه گوگل]اختراع Aerofoil را لغو می کند، عقب و جلو حرکت می کند، وزن هواپیما را کاهش می دهد، عمق بالابر را افزایش می دهد، ارتفاع را افزایش می دهد و سرعت پرواز از راه دور را سرعت می بخشد

5. The empennage being laid across is much smaller than airfoil essential points, endways the empennage is straight.
[ترجمه ترگمان]The که روی آن قرار داده می شود بسیار کوچک تر از نقاط اصلی ایرفویل فوق است، که empennage مستقیم است
[ترجمه گوگل]امتناع از بین رفته بسیار کوچکتر از نقاط ضروری هواپیمای افقی است

6. Analyze the impact of empennage on the pose control of FMAVs and develop the moment model.
[ترجمه ترگمان]تحلیل تاثیر of بر کنترل ژست of و توسعه مدل لحظه ای
[ترجمه گوگل]تاثیر تأثیر کنترل را بر کنترل جنبش FMAV ها و توسعه مدل لحظه ای تجزیه و تحلیل کنید

7. The effect of empennage spread on flight attitude was analyzed and validated by flight test data.
[ترجمه ترگمان]تاثیر of بر نگرش پرواز مورد بررسی قرار گرفت و با داده های تست پرواز مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]تاثیر انحراف در نگرش پرواز، با استفاده از داده های آزمون پرواز، مورد تایید قرار گرفت

8. Empennage — Install Stabilizer and Vertical Fin.
[ترجمه ترگمان]Empennage - نصب Stabilizer و فواره عمودی
[ترجمه گوگل]Empennage - تثبیت کننده و عمودی را نصب کنید

9. Therefore, the characteristics, the influence on the stability and control, as well as the design theories of the FMAV empennage are studied here.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، خصوصیات، تاثیر بر پایداری و کنترل، و نیز نظریه های طراحی of FMAV در اینجا مورد مطالعه قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]بنابراین ویژگی ها، تأثیر بر ثبات و کنترل و همچنین نظریه های طراحی کننده فرآیند FMAV در اینجا بررسی شده است

10. The utility model relates to a toy plane which is composed of a plane body, wings, an empennage, an electric machine, batteries, propellers, a driving device, direction wheels, etc.
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی مربوط به یک صفحه اسباب بازی است که متشکل از بدنه هواپیما، بال، an، دستگاه الکتریکی، باتری، پروانه ها، چرخ محرک، چرخ ها و غیره است
[ترجمه گوگل]مدل ابزار مربوط به یک هواپیمای اسباب بازی است که از بدن یک هواپیما، بال، یک بالگرد، یک ماشین الکتریکی، باتری، پروانه، یک وسیله راننده، چرخ های جهت و غیره تشکیل شده است

پیشنهاد کاربران

empennage ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: دُم 1
تعریف: مجموعۀ کامل دُم هواپیما، شامل سطوح افقی و عمودی ثابت و متحرک


کلمات دیگر: