کلمه جو
صفحه اصلی

fickleness


ناپایداری، بی ثباتی، بیقراری، تلون مزاج

انگلیسی به فارسی

ناهنجاری


انگلیسی به انگلیسی

• inconsistency, changeableness; lack of constancy in one's affections

جملات نمونه

1. What provides stability to the fickleness of love is the material framework of marriage.
[ترجمه ترگمان]چیزی که ثبات عشق را به ارمغان می آورد، چارچوب مادی ازدواج است
[ترجمه گوگل]چه چیزی ثبات را برای ناپایداری عشق فراهم می کند، چارچوب مادی ازدواج است

2. This therefore intending, did I then use fickleness?
[ترجمه ترگمان]پس این قصد را داشت که من از fickleness استفاده کنم؟
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، قصد داشتم، آیا بعد از ناپایداری استفاده کردم؟

3. Your fickleness will however entice a host of unusual suitors eager to tie you down.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، fickleness شما گروهی از خواستگاران غیر معمول را entice که شما را tie
[ترجمه گوگل]با این وجود ناتوانی شما باعث می شود تا یک میزبان از طرفداران غیر عادی، مشتاقانه به شما ارتباط برقرار کند

4. Instead, the green full of streets suppresses the fickleness and adds a little harmoniousness.
[ترجمه ترگمان]در عوض، رنگ سبز خیابان ها the را سرکوب می کند و کمی harmoniousness می کند
[ترجمه گوگل]در عوض، سبز پر از خیابان ها سرکوب ناپذیری را می دهد و یک هماهنگی کمی را اضافه می کند

5. While she always criticized the fickleness of human nature.
[ترجمه ترگمان]در حالی که او همیشه از بی وفایی ماهیت انسان انتقاد می کرد
[ترجمه گوگل]در حالی که او همیشه از ناتوانی طبیعت انسان انتقاد می کند

6. Tranquinessl can cause you look clearly omnipresent fickleness.
[ترجمه ترگمان]Tranquinessl \"می تونن به خاطر اینکه از fickleness\" به همه جا fickleness نگاه کنن
[ترجمه گوگل]Tranquinessl می تواند شما را به وضوح ناپایدار در همه جا نگاه کند

7. I feel incisive and vivid, with fickleness faded.
[ترجمه ترگمان]احساس incisive و روشنی می کنم
[ترجمه گوگل]احساس می کنم تند و آشکار است و فریب خورده است

8. Blundering psychology is a kind of familiar morbid psychology in society, and it also exists among postgraduates, such as fickleness, haste-in-progress, dysphoria, pessimism, and so on.
[ترجمه ترگمان]روان شناسی نوع دوستی، نوعی روان شناسی بیمار است که در جامعه وجود دارد، و همچنین در میان postgraduates مانند as، haste، in، بدبینی، و غیره وجود دارد
[ترجمه گوگل]روانشناسی غلطی نوعی روانشناسی مرسوم در جامعه است و همچنین در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی مانند ناپایداری، عجله در حال پیشرفت، دیسوروری، بدبینی و غیره وجود دارد

9. However love will never tolerate half - heartedness and fickleness.
[ترجمه ترگمان]با این حال، عشق هرگز half و fickleness را تحمل نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، عشق هرگز نیمی از قلب و ناپایداری را تحمل نخواهد کرد

10. There must be some truth, after all, in the rant of the poets about the heartlessness and fickleness of women, although he had always been used to consider it the merest bosh.
[ترجمه ترگمان]پس از همه این ها، پس از همه این ها، درباره the و fickleness زن ها، با آنکه همیشه این موضوع را بی هوده در نظر گرفته بود، باید حقیقت داشته باشد
[ترجمه گوگل]پس از همه، باید در حقیقت شاعران درمورد بی عاطفه و ناتوانی زنان، حقیقتا وجود داشته باشد، هرچند که همیشه مورد استفاده قرار گرفته بود تا آن را بسمه تعبیر کند

11. Cor . 1:17 This therefore intending, did I then use fickleness?
[ترجمه ترگمان]Cor ۱: ۱۷ در این صورت این قصد را داشتم، آیا پس از آن از fickleness استفاده کردم؟
[ترجمه گوگل]کور 1:17 این به این معناست که آیا من بعد از ناپایداری استفاده کردم؟

پیشنهاد کاربران

تزلزل

هر دم خیالی


کلمات دیگر: