کلمه جو
صفحه اصلی

headlock


(کشتی گیری) قفل کردن سر حریف

انگلیسی به فارسی

(کشتیگیری) قفل کردن سر حریف


سربالا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a wrestling hold in which one opponent's arm is locked around the head of the other.

• hold in which a wrestler grasps the head of his opponent (wrestling)

جملات نمونه

1. He had him in a headlock.
[ترجمه ترگمان] اون رو محکم گرفته بود
[ترجمه گوگل]او او را در یک ضربه سر قرار داد

2. His opponent had him in a headlock .
[ترجمه ترگمان] حریف اون رو محکم گرفته بود
[ترجمه گوگل]حریفش او را در یک ضربه شلاق قرار داد

3. Highlights here was jan Molby giving Speed a headlock and rub of the new haircut, and Wallace being substituted.
[ترجمه ترگمان]کاره ای مهم اینجا این بود که جان Molby a را به سرعت زیر بغلم گذاشت و موهای نو را کشید، و والاس جانشین او شد
[ترجمه گوگل]برجسته ها در اینجا ژان Molby سرعت دادن یک ضربه سر و مالش از مدل موی جدید، و والاس جایگزین شد

4. The rush of a headlock, a bond between friends—their fights delivered both excitement and social rewards.
[ترجمه ترگمان]هجوم of، پیوندی بین دوستان - their هر دو هیجانی و هم پاداش های اجتماعی را به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]عجله یک ضربه سر، یک پیوند بین دوستان - مبارزه خود را تحویل هر دو هیجان و پاداش های اجتماعی

5. So I was around a bunch of 10-year-olds, and I have to say that regressive pull had me in a headlock, " he says. "
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" من حدود یک گروه از افراد ۱۰ ساله بودم، و باید بگویم که pull regressive مرا زیر بغلم گذاشت
[ترجمه گوگل]بنابراین من در اطراف یک دسته از 10 ساله بودم، و من باید بگویم که منجر به رکود اقتصادی من در یک ضربه بزرگ بود، 'او می گوید '

6. Cut back to fight, Heavy now has the Scout in a headlock. Cuts back to Scout.
[ترجمه ترگمان]به جنگ برگرد و حالا Heavy Scout ان ها به جیپ عقب نشینی می کنند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در حال حاضر Scout در یک ضربه پنالتی کشیده شده است به Scout رفته

7. Thus far some readers may be suspicious that I'm trying to wriggle out of Krugman's headlock by changing the terms of the debate.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه ممکن است برخی از خوانندگان شک داشته باشند که من سعی می کنم با تغییر شرایط بحث سر از Krugman wriggle
[ترجمه گوگل]تا کنون برخی از خوانندگان ممکن است مشکوک باشند که من با تغییر اصطلاحات بحث در تلاش برای از دست دادن کورگمن هستم

8. I'm aggravated at whatever got me going in the first place, and I've gotten myself in a headlock.
[ترجمه ترگمان]از هر چیزی که باعث شد من از اول شروع کنم به شدت عصبانی هستم و خودم را محکم به داخل فشار اوردم
[ترجمه گوگل]من در همه چیزهایی که به من وارد می شوند، تشدید می شوم، و من خودم را در یک ضربه شلاق زده ام

9. Dressed only in his underwear, Ettlin wrestled the bleeding kangaroo, getting it into a headlock and dragging it out of the front door where it disappeared into the bushes.
[ترجمه ترگمان]لباس زیر his را پوشیده بود و در حالی که آن را محکم به یک مشت فشار می داد، آن را از در جلویی بیرون کشید و در میان بوته ها ناپدید شد
[ترجمه گوگل]اتلین تنها در لباس زیر لباس پوشید و او را از چنگال خونریزی رنج می برد، آن را به یک ضربه سر و کشیدن آن را از درب جلو که در آن به بوته ها ناپدید شد

10. According to his worldview, our friendly adversary in the Far East has the United States in a headlock, and we should all be stockpiling ?potato seeds and scrambling to learn Mandarin.
[ترجمه ترگمان]با توجه به جهان بینی او، رقیب دوست ما در خاور دور، ایالات متحده را زیر فشار قرار داده است، و ما باید همه را انبار کنیم؟ برای یادگیری زبان ماندارین، بذر سیب زمینی و تلاش برای یادگیری زبان چینی را یاد بگیرید
[ترجمه گوگل]بر طبق دیدگاه او، دشمن دوستانه ما در خاور دور، ایالات متحده را در یک سر و گردن قرار می دهد و همه ما باید انباشته شود و بذرهای سیب زمینی را به یاد بیاوریم تا ماندارین را یاد بگیریم

11. Two other poses were tried and I emerged from the booth to find photos of me as Indiana Jones, a fireman from Backdraft and a wrestler being strangled in a headlock .
[ترجمه ترگمان]دو حالت دیگر نیز امتحان شد و من از غرفه بیرون آمدم تا عکس هایی از من به عنوان \"ایندیانا جونز\" پیدا کنم که یک آتش نشان اهل Backdraft بود و کشتی گیر کشتی in را خفه کرده بود
[ترجمه گوگل]دو نفر دیگر محاکمه شدند و من از غرفه برای پیدا کردن عکس هایی از من به عنوان ایندیانا جونز، یک آتش نشان از Backdraft و یک کشتی گیر در یک ضربه پنالتی خفه شد

12. It was eventually subdued by the homeowner who pinned it to the floor in a headlock and forced it out of the house.
[ترجمه ترگمان]سرانجام صاحب مهمانخانه که آن را محکم به زمین چسبانده بود و به زور آن را از خانه بیرون آورده بود، آرام گرفت
[ترجمه گوگل]در نهایت توسط صاحب خانه به دام افتاده بود که آن را به یک کف پا بست و آن را از خانه خارج کرد

پیشنهاد کاربران

گیر کردن ، تحت فشار قرار گرفتن ، محکم ، ضربه


کلمات دیگر: