از نظر پارلمانی
legislatively
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• in a legislative manner, through legislation
جملات نمونه
1. It is legally and legislatively recognized that the maximal mortgage system plays an important role in promoting financing and further trade.
[ترجمه ترگمان]به طور قانونی و قانونی مشخص شده است که سیستم رهن حداکثر نقش مهمی در ترویج تامین مالی و تجارت بیشتر بازی می کند
[ترجمه گوگل]از نظر قانونی و قانونی شناخته شده است که سیستم وام مسکن حداکثر نقش مهمی در ترویج مالیات و تجارت بیشتر دارد
[ترجمه گوگل]از نظر قانونی و قانونی شناخته شده است که سیستم وام مسکن حداکثر نقش مهمی در ترویج مالیات و تجارت بیشتر دارد
2. The only way to solve this is legislatively, he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت که تنها راه برای حل این مساله از نظر قانونی است
[ترجمه گوگل]او گفت که تنها راه حل این موضوع قانونی است
[ترجمه گوگل]او گفت که تنها راه حل این موضوع قانونی است
3. Legislatively grounded records systems have been refined in countries such as Singapore and Australia, where Hong Kong routinely seeks policy ideas.
[ترجمه ترگمان]سیستم های بایگانی زمینی legislatively در کشورهایی مانند سنگاپور و استرالیا اصلاح شده اند، که در آن هنگ کنگ به طور معمول به دنبال ایده های سیاسی است
[ترجمه گوگل]سیستم ثبت اساسی مبتنی بر قانون در کشورهایی مانند سنگاپور و استرالیا، که هنگ کنگ به طور منظم ایده های سیاسی را دنبال می کند، تصفیه شده است
[ترجمه گوگل]سیستم ثبت اساسی مبتنی بر قانون در کشورهایی مانند سنگاپور و استرالیا، که هنگ کنگ به طور منظم ایده های سیاسی را دنبال می کند، تصفیه شده است
4. The fact that China legislatively punishes drug- connected crimes with severity is required by the reality of the anti-drug struggle, and shows China's stand for strict drug control.
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که چین به لحاظ قانونی جرایم مرتبط با مواد مخدر را به شدت مجازات می کند، از طریق واقعیت مبارزه با مواد مخدر مورد نیاز است و مقاومت چین برای کنترل شدید مواد مخدر را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که چین به طور قانونی مجازات جرایم مرتبط با مواد مخدر را با شدت مورد نیاز واقعی مبارزه علیه مواد مخدر مورد نیاز است، و نشان می دهد که چین برای کنترل مواد مخدر سخت است
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که چین به طور قانونی مجازات جرایم مرتبط با مواد مخدر را با شدت مورد نیاز واقعی مبارزه علیه مواد مخدر مورد نیاز است، و نشان می دهد که چین برای کنترل مواد مخدر سخت است
5. China has not set up this institution legislatively due to many factors especially the influence of Chinese traditional legal culture.
[ترجمه ترگمان]چین به دلیل بسیاری از عوامل به ویژه تاثیر فرهنگ سنتی چینی این موسسه را به صورت قانونی راه اندازی نکرده است
[ترجمه گوگل]چین این نهاد را به طور قانونی با توجه به عوامل بسیاری به ویژه تاثیر فرهنگ حقوقی سنتی چینی تنظیم نکرده است
[ترجمه گوگل]چین این نهاد را به طور قانونی با توجه به عوامل بسیاری به ویژه تاثیر فرهنگ حقوقی سنتی چینی تنظیم نکرده است
6. Indeed, experience with the legislatively imposed hybrid procedures has not been encouraging.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، تجربه با روش های ترکیبی مقرر شده دلگرم کننده نبوده است
[ترجمه گوگل]در واقع، تجربه با روش های ترکیبی اعمال شده قانونی تحریک نشده است
[ترجمه گوگل]در واقع، تجربه با روش های ترکیبی اعمال شده قانونی تحریک نشده است
7. I'd legislatively ban employment contracts that call for huge severance payments without regard to performance.
[ترجمه ترگمان]من از لحاظ قانونی قراردادهای استخدام را ممنوع می کنم که خواستار قطع زیاد پرداخت ها بدون توجه به عملکرد می شوند
[ترجمه گوگل]من به طور قانونی ممنوعیت قراردادهای کاری را که برای پرداخت های جدی پرداخت می شود بدون توجه به عملکرد، ممنوع می کنند
[ترجمه گوگل]من به طور قانونی ممنوعیت قراردادهای کاری را که برای پرداخت های جدی پرداخت می شود بدون توجه به عملکرد، ممنوع می کنند
8. Congress must abide by its delegation of authority until that delegation is legislatively altered or revoked. . . .
[ترجمه ترگمان]کنگره باید از تفویض اختیارات خود تا زمانی که این هیات به صورت قانونی تغییر یا لغو شود پایبند باشد
[ترجمه گوگل]کنگره باید توسط هیأت منصفه خود ادامه یابد تا زمانی که این هیئت قانونی تغییر یا لغو شود
[ترجمه گوگل]کنگره باید توسط هیأت منصفه خود ادامه یابد تا زمانی که این هیئت قانونی تغییر یا لغو شود
9. In addition, the public sector typically has more explicit and stringent value systems that emphasize legislatively based notions of ethics and codes of conduct.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، بخش دولتی به طور معمول دارای نظام های ارزشی explicit و دقیق تری است که بر اصول اخلاقی براساس اصول اخلاقی و اصول رفتاری تاکید دارد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بخش عمومی به طور کلی دارای سیستم های ارزشمندی آشکار و دقیق است که بر مفاهیم اخلاقی و کدهای رفتاری مبتنی بر قانون گذاری تأکید دارند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بخش عمومی به طور کلی دارای سیستم های ارزشمندی آشکار و دقیق است که بر مفاهیم اخلاقی و کدهای رفتاری مبتنی بر قانون گذاری تأکید دارند
10. The good news is that conservationists are beginning to make some headway, both legislatively and with public opinion.
[ترجمه ترگمان]خبر خوب این است که طرفداران حفاظت از محیط زیست کم کم در حال پیشرفت هستند، هم از لحاظ قانونی و هم با افکار عمومی
[ترجمه گوگل]خبر خوب این است که محافظه کاران شروع به پیشرفت می کنند، هم قانون گذاری و هم افکار عمومی
[ترجمه گوگل]خبر خوب این است که محافظه کاران شروع به پیشرفت می کنند، هم قانون گذاری و هم افکار عمومی
11. For a short time she worked at the Children's Home Society in Spokane, Wash., until she realized that she did not enjoy working for an institution but rather preferred to effect change legislatively.
[ترجمه ترگمان]او برای مدت کوتاهی در مدرسه خانگی کودکان در Spokane، Wash کار کرد تا زمانی که متوجه شد از کار کردن برای یک موسسه لذت نمی برد، بلکه ترجیح می دهد که از لحاظ قانونی اثر خود را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]برای مدت کوتاهی او در انجمن خانه های کودکان در Spokane Wash کار کرد، تا زمانی که متوجه شود که از کار در موسسه لذت نمی برد، اما ترجیح می دهد که قانون را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]برای مدت کوتاهی او در انجمن خانه های کودکان در Spokane Wash کار کرد، تا زمانی که متوجه شود که از کار در موسسه لذت نمی برد، اما ترجیح می دهد که قانون را تغییر دهد
12. In China, the discretional evaluation of evidence under the verification mode in the criminal procedure values the case truth and it legislatively features relatively high standards of proof.
[ترجمه ترگمان]در چین، ارزیابی discretional شواهد تحت روش تایید در آئین دادرسی کیفری، حقیقت مورد نظر را تعیین می کند و از نظر قانونگذاری استانداردهای نسبتا بالایی از اثبات را دارا می باشد
[ترجمه گوگل]در چین، ارزیابی دائمی شواهد در حالت تایید در پرونده جنایی حقیقت موردی را ارزشمند می کند و از لحاظ قانونی دارای استانداردهای نسبتا بالا برای اثبات است
[ترجمه گوگل]در چین، ارزیابی دائمی شواهد در حالت تایید در پرونده جنایی حقیقت موردی را ارزشمند می کند و از لحاظ قانونی دارای استانداردهای نسبتا بالا برای اثبات است
13. No chance of that as President Obama's jobs bill now seems DOA legislatively.
[ترجمه ترگمان]هیچ شانسی برای این مساله وجود ندارد که لایحه مشاغل رئیس جمهور اوباما در حال حاضر به نظر قانونی برسد
[ترجمه گوگل]شایان ذکر است که این لایحه مشاغل پرزیدنت اوباما مجازات قانونی DOA است
[ترجمه گوگل]شایان ذکر است که این لایحه مشاغل پرزیدنت اوباما مجازات قانونی DOA است
14. With the deepening reform of judicature in our county, it is essential to set up the system of admission legislatively .
[ترجمه ترگمان]با اصلاحات عمیق of در بخش ما، تعیین سیستم پذیرش در قانون اساسی ضروری است
[ترجمه گوگل]با تشدید اصلاحات قضایی در شهرستان ما، ایجاد سیستم پذیرش قانونی ضروری است
[ترجمه گوگل]با تشدید اصلاحات قضایی در شهرستان ما، ایجاد سیستم پذیرش قانونی ضروری است
15. Regarding the feasibility to establish the arbitration mechanism in China, our government should legislatively perfect this important mechanism on the basis of its specialties and advantages.
[ترجمه ترگمان]با توجه به امکان سنجی ایجاد مکانیسم داوری در چین، دولت ما باید این مکانیسم مهم را براساس تخصص و مزایای آن به طور قانونی کامل کند
[ترجمه گوگل]با توجه به امکان ایجاد مکانیسم داوری در چین، دولت ما باید به لحاظ قانونی این مکانیزم مهم را براساس تخصص و مزایای آن تکمیل کند
[ترجمه گوگل]با توجه به امکان ایجاد مکانیسم داوری در چین، دولت ما باید به لحاظ قانونی این مکانیزم مهم را براساس تخصص و مزایای آن تکمیل کند
پیشنهاد کاربران
قانوناً - به لحاظ قانونی
کلمات دیگر: