بومهن سنج، زمین لرزه سنج، زلزله سنج
seismometer
بومهن سنج، زمین لرزه سنج، زلزله سنج
انگلیسی به فارسی
بومهن سنج، زمین لرزه سنج، زلزله سنج
دستگاه سنجش
انگلیسی به انگلیسی
• seismograph which measures ground movement caused by earthquakes
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] لرزه سنج - دستگاهی که برای آگاهی از وقوع زمین لرزه، شدت وسعت منطقه بکار می رود .
[نفت] لرزه سنج
[نفت] لرزه سنج
جملات نمونه
1. In seismic stations throughout the world, modern digital seismometers took their place.
[ترجمه ترگمان]در ایستگاه های لرزه ای سراسر جهان، seismometers دیجیتال امروزی جایگاه خود را به دست گرفتند
[ترجمه گوگل]در ایستگاه های لرزه ای در سراسر جهان، سنسورهای مدرن دیجیتال جای خود را گرفتند
[ترجمه گوگل]در ایستگاه های لرزه ای در سراسر جهان، سنسورهای مدرن دیجیتال جای خود را گرفتند
2. First, the new digital seismometers had unleashed upon geophysicists a flood of sensitive, accessible data.
[ترجمه ترگمان]ابتدا، seismometers دیجیتالی جدید، سیلی از داده های حساس و قابل دسترس را به geophysicists تبدیل کرده بود
[ترجمه گوگل]اول، سنسورهای سنجش دیجیتال جدید بر روی ژئوفیزیکیست ها سیل داده های حساس و قابل دسترس است
[ترجمه گوگل]اول، سنسورهای سنجش دیجیتال جدید بر روی ژئوفیزیکیست ها سیل داده های حساس و قابل دسترس است
3. As of 197 fewer than ten digital seismometers were deployed around the globe.
[ترجمه ترگمان]تا ۱۹۷ نفر کم تر از ۱۰ seismometers دیجیتال در سراسر جهان مستقر شده بودند
[ترجمه گوگل]از سال 197، کمتر از ده سنسور دیجیتال در سراسر جهان مستقر شد
[ترجمه گوگل]از سال 197، کمتر از ده سنسور دیجیتال در سراسر جهان مستقر شد
4. Currently, scientists rely on a global seismometer network to detect earthquakes that might trigger tsunamis.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، دانشمندان بر روی یک شبکه جهانی seismometer برای تشخیص زلزله که ممکن است منجر به سونامی شوند، اتکا دارند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، دانشمندان بر روی یک شبکه جهانی سنجش زمین برای تشخیص زمین لرزه که ممکن است باعث سونامی شوند، تکیه می کنند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، دانشمندان بر روی یک شبکه جهانی سنجش زمین برای تشخیص زمین لرزه که ممکن است باعث سونامی شوند، تکیه می کنند
5. The seismometer has one vertical component and two horizontal components.
[ترجمه ترگمان]The دارای یک جز عمودی و دو مولفه افقی است
[ترجمه گوگل]پیمایشگر دارای یک جزء عمودی و دو بخش افقی است
[ترجمه گوگل]پیمایشگر دارای یک جزء عمودی و دو بخش افقی است
6. The model JD-2F bore-hole seismometer has been successfully developed on the basis of the model JD-2 deep well seismometer after improving technology and introducing electronic feedback technology.
[ترجمه ترگمان]مدل JD - ۲ اف bore با موفقیت براساس مدل JD - ۲ چاه عمیق بعد از بهبود فن آوری و معرفی فن آوری بازخورد الکترونیکی توسعه یافت
[ترجمه گوگل]مدل JD-2F از لحاظ عمق سنجی عمیق JD-2 با پیشرفت تکنولوژی و معرفی تکنولوژی بازخورد الکترونیکی موفقیت آمیز بوده است
[ترجمه گوگل]مدل JD-2F از لحاظ عمق سنجی عمیق JD-2 با پیشرفت تکنولوژی و معرفی تکنولوژی بازخورد الکترونیکی موفقیت آمیز بوده است
7. The accurate measurement of seismometer transfer function is important to interpret and use of seismographic observation data.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری دقیق تابع انتقال seismometer برای تفسیر و استفاده از داده های مشاهده seismographic مهم است
[ترجمه گوگل]اندازه گیری دقیق عملکرد تابع انتقال سنسور برای تفسیر و استفاده از داده های مشاهده لرزه ای مهم است
[ترجمه گوگل]اندازه گیری دقیق عملکرد تابع انتقال سنسور برای تفسیر و استفاده از داده های مشاهده لرزه ای مهم است
8. Schofield marches down the hall, grabs a seismometer and an oscilloscope and hauls them into a van.
[ترجمه ترگمان]Schofield در راهرو حرکت می کند و یک seismometer و یک نوسان بین آن ها را می گیرد و آن ها را به یک ون می کشد
[ترجمه گوگل]شوفیلد به سمت سالن میرود، یک سنجاب سنج و یک اسیلوسکوپ را میگیرد و آنها را به یک ون میفرستد
[ترجمه گوگل]شوفیلد به سمت سالن میرود، یک سنجاب سنج و یک اسیلوسکوپ را میگیرد و آنها را به یک ون میفرستد
9. The ground motion at each seismometer is amplified and recorded electronically at a central recording site.
[ترجمه ترگمان]حرکت زمین در هر seismometer تقویت و به صورت الکترونیکی در یک محل ثبت مرکزی ثبت می شود
[ترجمه گوگل]حرکت زمینی در هر سنسور سنجی تقویت شده و به صورت الکترونیکی در یک محل ضبط مرکزی ضبط می شود
[ترجمه گوگل]حرکت زمینی در هر سنسور سنجی تقویت شده و به صورت الکترونیکی در یک محل ضبط مرکزی ضبط می شود
10. Mark Zumberge: Basically a seismometer is a box with a spring with a mass hanging inside, and as the ground shakes the mass goes up and down.
[ترجمه ترگمان]مارک Zumberge: اساسا یک seismometer یک جعبه با فنر آویزان است که در داخل آن آویزان است و وقتی زمین تکان می خورد، توده بالا و پایین می رود
[ترجمه گوگل]مارک زوبرگ اساسا یک سنجشگر جعبه ای با یک درایو است که در داخل انبساط جرم قرار می گیرد و به عنوان زمین تکان می دهد جرم بالا و پایین می رود
[ترجمه گوگل]مارک زوبرگ اساسا یک سنجشگر جعبه ای با یک درایو است که در داخل انبساط جرم قرار می گیرد و به عنوان زمین تکان می دهد جرم بالا و پایین می رود
11. Zumberge said a conventional seismometer records how its mass is displaced by these waves of seismic energy with electric circuit boards.
[ترجمه ترگمان]Zumberge گفت که یک seismometer مرسوم در مورد این که چگونه جرم آن از طریق امواج انرژی ارتعاشی با تخته های مدار الکتریکی جابجا می شود را ثبت می کند
[ترجمه گوگل]Zumberge گفت که یک سنسور معمولی نشان می دهد که چگونه این امواج از انرژی لرزه ای با مدارهای مدار الکتریکی جابه جا می شود
[ترجمه گوگل]Zumberge گفت که یک سنسور معمولی نشان می دهد که چگونه این امواج از انرژی لرزه ای با مدارهای مدار الکتریکی جابه جا می شود
12. How is the movement of the seismometer converted into a seismogram?
[ترجمه ترگمان]حرکت of به یک seismogram تبدیل می شود؟
[ترجمه گوگل]چگونه حرکت سنجشگر به یک لرزه نگاری تبدیل می شود؟
[ترجمه گوگل]چگونه حرکت سنجشگر به یک لرزه نگاری تبدیل می شود؟
13. The seismometer pattern layout design with illumination analysis can avoid the errors from hypothesis of homogeneous media in its conventional system design.
[ترجمه ترگمان]طرح چیدمان الگوی seismometer با آنالیز نور می تواند از خطاها ناشی از فرضیه رسانه های همگن در طراحی سیستم مرسوم اجتناب کند
[ترجمه گوگل]طراحی طرح بندی الگوی لرزه نگاری با تحلیل روشنایی می تواند از اشتباهات فرضیه رسانه های همگن در طراحی سیستم متعارف آن جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]طراحی طرح بندی الگوی لرزه نگاری با تحلیل روشنایی می تواند از اشتباهات فرضیه رسانه های همگن در طراحی سیستم متعارف آن جلوگیری کند
14. A small lander, equipped with a seismometer, could detect the rumblings of underground liquids.
[ترجمه ترگمان]یک هواپیمای کوچک که مجهز به یک seismometer بود، می توانست غرش مایعات زیرزمینی را تشخیص دهد
[ترجمه گوگل]یک فرودگر کوچک، مجهز به یک سنسور شتابزنده، می تواند رمپ های مایعات زیرزمینی را شناسایی کند
[ترجمه گوگل]یک فرودگر کوچک، مجهز به یک سنسور شتابزنده، می تواند رمپ های مایعات زیرزمینی را شناسایی کند
پیشنهاد کاربران
زلزله سنج، زلزله نگار
seismometer ( ژئوفیزیک )
واژه مصوب: لرزهسنج
تعریف: دستگاهی که حرکت های زمین با آن آشکار و سنجیده شود
واژه مصوب: لرزهسنج
تعریف: دستگاهی که حرکت های زمین با آن آشکار و سنجیده شود
کلمات دیگر: