1. He was a prime mover in the bid to get better pay for West Indian cricketers.
[ترجمه ترگمان]او یک محرک اصلی در تلاش برای پرداخت بهتر برای کریکت بازان هند غربی بود
[ترجمه گوگل]او نخست وزیر در پیشنهاد پرداخت هزینه بهتر برای کریکتهای غرب هند بود
2. He was the prime mover behind the coup.
[ترجمه ترگمان]او محرک اصلی در پس کودتا بود
[ترجمه گوگل]او نخست وزیر در کودتا بود
3. With Germany, France has been the prime mover behind closer European integration.
[ترجمه ترگمان]در آلمان، فرانسه محرک اصلی در پس پیوستن به اتحادیه اروپا بوده است
[ترجمه گوگل]با آلمان، فرانسه در پی ادغام اروپایی نزدیکتر، نخست وزیر بوده است
4. The United States is more than ever the prime mover in Middle East peace-making.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده بیش از همیشه محرک اصلی در برقراری صلح خاورمیانه است
[ترجمه گوگل]ایالات متحده بیش از هر زمان دیگری نخست وزیر صلح خاور میانه است
5. With Germany, France has been the prime mover in closer European integration.
[ترجمه ترگمان]با آلمان، فرانسه محرک اصلی در یکپارچگی نزدیک تر اروپا بوده است
[ترجمه گوگل]با آلمان، فرانسه نخست وزیر در یکپارچگی اتحادیه اروپا بوده است
6. He was a prime mover in developing a new style of customer-friendly bookshops in the UK.
[ترجمه ترگمان]او یک محرک اصلی در توسعه سبک جدید of های دوستانه با مشتری در بریتانیا بود
[ترجمه گوگل]او اولین مدرک توسعه یک سبک جدید کتابفروشی های دوست داشتنی در انگلیس بود
7. He was the prime mover in the revolt against the government.
[ترجمه ترگمان]او اولین پیشگامی در شورش علیه دولت بود
[ترجمه گوگل]او نخست وزیر در شورش علیه دولت بود
8. The role of the state as a prime mover in planning social change has been under attack.
[ترجمه ترگمان]نقش دولت به عنوان یک محرک اصلی در برنامه ریزی تغییرات اجتماعی تحت حمله بوده است
[ترجمه گوگل]نقش دولت به عنوان یک عامل اصلی در برنامه ریزی تغییرات اجتماعی تحت حمله قرار گرفته است
9. She was a prime mover of social change in the nineteenth century.
[ترجمه ترگمان]او محرک اصلی تغییرات اجتماعی در قرن نوزدهم بود
[ترجمه گوگل]او نخستین حرکت اجتماعی تغییرات در قرن نوزدهم بود
10. The prime mover of all generation is said to be the goddess Necessity, who occupies the centre of the universe.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که محرک اصلی همه نسل ها، ضرورت الهه بوده، که مرکز جهان را اشغال کرده است
[ترجمه گوگل]گفته می شود نخستین حرکت نسل تمام نسل الهه است که مرکز جهان را اشغال می کند
11. Spike couldn't rant against the Prime Mover.
[ترجمه ترگمان]اسپایک نمی توانست علیه نخست وزیر rant کند
[ترجمه گوگل]اسپایک نمیتواند علیه نخستین موروت بیتوجه باشد
12. Kohl always wanted to be seen as a prime mover for European unity.
[ترجمه ترگمان]Kohl همیشه می خواست بعنوان محرک اصلی برای اتحاد اروپا دیده شود
[ترجمه گوگل]کوهل همیشه می خواست که به عنوان یک حرکت اصلی برای اتحاد اروپا شناخته شود
13. You are the enabler, the creative power, the prime mover, the faith is faith in you.
[ترجمه ترگمان]شما قادر به توانمند سازی، قدرت خلاق، محرک اصلی هستید، ایمان به شما ایمان دارد
[ترجمه گوگل]شما توانمند سازی، قدرت خلاق، موعود اصلی، ایمان به شما ایمان است
14. If she believed in the Prime Mover she would be praying.
[ترجمه ترگمان]اگر به نخست وزیر معتقد بود دعا می کرد
[ترجمه گوگل]اگر او به نخستین مورو اعتقاد داشت، دعا می کرد
15. The press had become a prime mover in determining government policy and influencing public opinion.
[ترجمه ترگمان]مطبوعات محرک اصلی در تعیین سیاست دولت و تاثیر گذاری بر افکار عمومی بودند
[ترجمه گوگل]مطبوعات در تعیین سیاست های دولت و تأثیرگذاری بر افکار عمومی به عنوان نخستین عامل تبدیل شدند