کلمه جو
صفحه اصلی

drilling


معنی : تمرین، حفر، مته زنی، تمرین نظامی، ایجاد سوراخ با مته
معانی دیگر : تمرین، تمرین نظامی، حفر، مته زنی

انگلیسی به فارسی

تمرین، تمرین نظامی، حفر، مته‌زنی


حفاری، حفر، مته زنی، تمرین، تمرین نظامی، ایجاد سوراخ با مته


انگلیسی به انگلیسی

• act of boring a hole; hole that has been drilled

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] حفاری - مته زنی - چاه زدن - چاه زنی - گمانه زنی
[مهندسی گاز] حفاری
[زمین شناسی] حفاری ،مته کاری استفاده از ماشین دریل برای ایجاد حفراتی برای اکتشاف یا جاسازی مواد منفجره .
[نساجی] پارچه ای با بافت سرژه کتانی یا پنبه ای ضخیم
[ریاضیات] مته کاری، سوراخ کردن
[معدن] حفاری (حفاری اکتشافی) - چالزنی (چالزنی)

مترادف و متضاد

تمرین (اسم)
task, practice, use, action, exercise, workout, drill, rehearsal, drilling, exercitation

حفر (اسم)
dig, drilling

مته زنی (اسم)
drilling

تمرین نظامی (اسم)
drilling, maneuver, manoeuvre

ایجاد سوراخ با مته (اسم)
drilling

جملات نمونه

1. directional drilling
حفاری سوی دار

2. inclined drilling
حفاری مایل

3. After drilling for several weeks they finally struck oil.
[ترجمه ترگمان]پس از حفاری به مدت چند هفته، بالاخره به نفت رسیدند
[ترجمه گوگل]بعد از چندین هفته حفاری آنها در نهایت نفت را گرفتند

4. This new model of drilling machine can bore through solid rock ten metres deep.
[ترجمه ترگمان]این مدل جدید از ماشین حفاری می تواند تا عمق ده متر عمق داشته باشد
[ترجمه گوگل]این مدل جدید از ماشین حفاری می تواند از طریق جامد سنگ ده متر عمق

5. They're drilling a new tunnel under the Thames.
[ترجمه ترگمان]دارن یه تونل جدید زیر رودخانه تایمز میسازن
[ترجمه گوگل]آنها یک تونل جدید زیر تامز را حفاری می کنند

6. Extensive exploration was carried out using the latest drilling technology.
[ترجمه ترگمان]اکتشافات گسترده با استفاده از آخرین فن آوری حفاری انجام شد
[ترجمه گوگل]اکتشاف گسترده با استفاده از آخرین تکنولوژی حفاری انجام شد

7. Drilling regulations, too, have been loosened to speed the development of the fields.
[ترجمه ترگمان]مقررات حفاری نیز برای تسریع توسعه این حوزه ها باز شده اند
[ترجمه گوگل]مقررات حفاری نیز برای سرعت بخشیدن به این زمینه ها کاهش یافته است

8. The decision to allow more offshore oil drilling angered some Californians.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم برای حفاری نفت ساحلی بیشتر باعث خشم برخی از Californians شد
[ترجمه گوگل]تصمیم به اجازه بیشتر حفاری نفت در دریای خشخاش برخی از کالیفرنیا

9. We watched the soldiers drilling on the parade ground.
[ترجمه ترگمان]ما سربازان را تماشا کردیم که روی زمین رژه می رفتند
[ترجمه گوگل]ما سربازان را در زمین رژه تماشا کردیم

10. They had accidentally damaged a gas pipe while drilling.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حین حفاری به طور تصادفی به یک لوله گاز آسیب رسانده اند
[ترجمه گوگل]آنها در حین حفاری به طور تصادفی یک لوله گاز را آسیب دیدند

11. They were drilling through solid rock.
[ترجمه ترگمان]آن ها سنگ جامد را حفر می کردند
[ترجمه گوگل]آنها از طریق سنگ جامد حفاری می کردند

12. They're drilling for oil off the Irish coast.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای استخراج نفت از ساحل ایرلند حفاری می کنند
[ترجمه گوگل]آنها نفت را از سواحل ایرلند حفاری می کنند

13. They obtained information about the rock by drilling boreholes.
[ترجمه ترگمان]آن ها اطلاعاتی در مورد سنگ توسط گمانه حفاری بدست آوردند
[ترجمه گوگل]آنها با استفاده از حفاری چاه ها اطلاعات مربوط به سنگ را بدست آوردند

14. For those uninitiated in scientific ocean drilling, the previous record was a little over 4 km.
[ترجمه ترگمان]برای آن هایی که در حفاری علمی اقیانوس تخصص نداشتند، رکورد قبلی کمی بیش از ۴ کیلومتر بود
[ترجمه گوگل]برای کسانی که در حفاری اقیانوس علمی بی اعتقاد بودند، رکورد قبلی کمی بیش از 4 کیلومتر بود

15. He was rudely awakened by the sound of drilling.
[ترجمه ترگمان]با شنیدن صدای حفاری در او بیدار شد
[ترجمه گوگل]او با صدای حفاری بیدار شد

پیشنهاد کاربران

سوراخ زَنی ، سوراخ کَنی ، سوراخ کاری

[صنعت نفت]
چاه زَنی ، چاه کَنی ، حفاری ، حفاری چاه

حفاری ( چاه نفت و گاز )

کشت


drilling ( زمین شناسی )
واژه مصوب: حفاری
تعریف: فرایند ایجاد حفرة مدوّر با مته یا دیگر ابزارهای بُرش برای مقاصدی مانند انفجار و اکتشاف و کاوش و مشاهده و گمانه زنی و ارزش گذاری یا دستیابی به آب یا نفت یا گاز


کلمات دیگر: