معنی : سر پوش، فرش، غلاف، سقف، رویه، روپوش، لفاف، پاکت، غشا، سر، پوشش، جلد، پنهان کردن، جلد کردن، پوشاندن، تامین کردن، طی کردن، پوشیدن
معانی دیگر : مستور کردن یا شدن، پوشیده شدن، اندودن، (آبگونه) فرا گرفتن، (بیشتر در مورد اسب نر) پشت (مادیان) رفتن، جفتگیری کردن، دارای پوشش کردن، (ماکیان و غیره) روی تخم خوابیدن، مخفی کردن، نهفتن، (قانون و بیمه و غیره) شامل شدن، پوشش دادن، (هزینه و غیره) جوابگو بودن، کفاف دادن، پیمودن، درنوردیدن، نوردیدن، (بازرگانی - ارتش - رسانه های همگانی) زیرپوشش قرار دادن، (کلاس و سخنرانی و غیره) شامل شدن، پرداختن به، (افتخار و شرم و غیره) پوشاندن، (هرچیزی که بپوشاند) جلد، نهنبان، روکش (بسته ی پستی و غیره)، پوشانه، کاور، جان پناه، پناه، ملجا، پناهگاه، (آنچه که برای پوشاندن واقعیت به کار رود) نقاب، وسیله ی اختفا، (جمع) اسباب بستر (لحاف و ملافه و پتو و غیره)، رو انداز، (جامه) پوشیدن، ملبس شدن، (پوشاک) تن کردن، حفاظت کردن، توجه کردن از، سپر (بلا) شدن، حایل شدن، (کلاه و غیره) بر سر گذاشتن، (امریکا - با: for) هوای کسی را داشتن، پشتی کردن، تایید کردن، (شکار جانوران) پناهگاه، نهانگاه، مخفیگاه، (چیدن میز نهارخوری) رومیزی و دستمال و قاشق و چنگال و غیره (معمولا برای یک نفر)، رجوع شود به: cover charge