کلمه جو
صفحه اصلی

blow down


داغان کردن، پراندن، بافوت درست کردن، علوم هوایى : خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز

انگلیسی به فارسی

افتادن چیزی بر اثر وزیدن باد


انگلیسی به انگلیسی

• method for measuring compression in an engine (in order to diagnose malfunctions); tree that has been knocked down by strong winds
water drawn from a boiler or water heater in order to remove suspended particles and reduce the buildup of solids

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] تخلیه، تخلیه تحت فشار، زیراب

مترادف و متضاد

Knock over with an air current


جملات نمونه

1. They caught the thief and hailed blows down on him.
[ترجمه ترگمان]دزد را گرفتند و او را صدا زدند
[ترجمه گوگل]آنها دزد را گرفتند و به او ضربه زدند

2. A lot of trees were blown down in the recent storms.
[ترجمه ترگمان]در طوفان های اخیر تعداد زیادی درخت ریخته شد
[ترجمه گوگل]بسیاری از درختان در طوفان های اخیر منفجر شد

3. Power lines were blown down and we had a blackout of several hours.
[ترجمه ترگمان]خطوط برق از بین رفت و ما چند ساعت بی هوش شدیم
[ترجمه گوگل]خطوط برق منفجر شدند و ما چند ساعت به حالت خاموش خاموش شدیم

4. Many trees were blown down in the gale.
[ترجمه ترگمان]خیلی از درخت ها در توفان منفجر شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از درختان در فوران انداخته شدند

5. The gale blew down hundreds of trees.
[ترجمه ترگمان]باد صدها درخت را می وزید
[ترجمه گوگل]صخره صدها درخت را منفجر کرد

6. An old oak tree had blown down in the storm.
[ترجمه ترگمان]درخت بلوط قدیمی در طوفان منفجر شده بود
[ترجمه گوگل]یک درخت بلوط قدیمی در طوفان منفجر شد

7. Several chimneys blew down during the storm.
[ترجمه ترگمان]چند دودکش در طول طوفان منفجر شدند
[ترجمه گوگل]چندین دودکش در طول طوفان منفجر شد

8. Several trees were blown down in the storm.
[ترجمه ترگمان]چند درخت در طوفان فرو ریخته بودند
[ترجمه گوگل]چندین درخت در طوفان منفجر شد

9. The telephone wires were blown down by the rainstorm.
[ترجمه ترگمان]سیم های تلفن در اثر باران شدید منفجر شده بود
[ترجمه گوگل]سیم های تلفن توسط باران دمیده شدند

10. Hundreds of trees have been blown down this winter.
[ترجمه ترگمان]این زمستان صدها درخت از بین رفته اند
[ترجمه گوگل]صدها درخت در این زمستان فرو ریخته است

11. Hundreds of old trees were blown down in the gales.
[ترجمه ترگمان]صدها درخت کهن سال پشت سر هم منفجر می شدند
[ترجمه گوگل]صدها تن از درختان قدیمی در نیروگاه ها منفجر شدند

12. A biting wind blew down from the hills.
[ترجمه ترگمان]باد گزنده از روی تپه ها می وزید
[ترجمه گوگل]باد خرد شده از تپه ها منفجر شد

13. Several trees were blown down in the night.
[ترجمه ترگمان]چند درخت در شب منفجر شدند
[ترجمه گوگل]چندین درخت در شب نابود شد

14. The garden gate has blown down.
[ترجمه ترگمان]دروازه باغ خراب شده است
[ترجمه گوگل]دروازه باغ پایین آمده است

15. Flush product stream outlet to blowdown or pumpout system to water free the line and exchanger.
[ترجمه ترگمان]خروجی جریان محصول خروجی به blowdown یا pumpout به منظور عاری کردن خط و مبدل
[ترجمه گوگل]جریان خروجی جریان جریان را به سیستم تخریب یا پمپاژ به آب آزاد خط و مبدل

16. Flush the hottest stream inlet blowdown or pumpout system to water free the line and exchanger.
[ترجمه ترگمان]فلاش hottest ورودی و یا سیستم pumpout را برای عاری کردن خط و مبدل ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]خنک کردن جریان داغ ورودی جریان یا سیستم پمپ را به آب آزاد خط و مبدل

17. Flush the hottest stream outlet blowdown or pumpout system to water free the line and exchanger.
[ترجمه ترگمان]فلاش داغ ترین جریان خروجی را فلاش یا سیستم pumpout برای عاری کردن خط و مبدل ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]آب داغ کردن جریان خروجی خروجی جریان یا سیستم پمپ را برای آزاد کردن خط و مبدل امتحان کنید

18. Flush the coolest stream inlet blowdown or pumpout system to water free the line and exchanger.
[ترجمه ترگمان]the the ورودی جریان ورودی و یا سیستم pumpout را برای عاری کردن خط و مبدل ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]خنکترین جریان خروجی ورودی جریان یا سیستم پمپ را برای آزاد کردن خط و مبدل امتحان کنید

19. Porcelain still have bibulous rate, sit implement still blowdown, water consumption, noise, water seals the performance demand such as the function.
[ترجمه ترگمان]چینی هنوز نرخ bibulous دارند، و هنوز هم blowdown، مصرف آب، سر و صدا، آب بنده ای آب، تقاضای عملکرد مانند عملکرد را دارند
[ترجمه گوگل]پرسلن هنوز نرخ لیمو را نشان می دهد، هنوز هم سقوط، مصرف آب، سر و صدا، آب مهر و موم تقاضای عملکرد مانند عملکرد

20. Blowdown gross dominates program and program of water pollution processing.
[ترجمه ترگمان]این برنامه، برنامه و برنامه کنترل آلودگی آب را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]فرسایش ناگهانی برنامه و برنامه آلودگی آب را تحت تأثیر قرار می دهد

21. This paper analyses the importance of boiler periodic blowdown and its relation with energy saving.
[ترجمه ترگمان]این مقاله اهمیت of دوره ای دیگ بخار و ارتباط آن با ذخیره انرژی را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]در این مقاله اهمیت تغییرات دوره ای دیگ بخار و ارتباط آن با صرفه جویی در مصرف انرژی بررسی شده است

22. Programmed control system shall be applied to blowdown system to enhance automation level of boiler's operation.
[ترجمه ترگمان]سیستم کنترل Programmed باید برای افزایش سطح اتوماسیون عملیات دیگ بخار به سیستم blowdown اعمال شود
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل برنامه ریزی شده باید به سیستم نفوذ به منظور افزایش سطح اتوماسیون عملیات دیگ بخار اعمال شود

23. Strong falling is to use the wallop of current to achieve blowdown.
[ترجمه ترگمان]در حال افتادن قوی، استفاده از wallop جریان برای رسیدن به blowdown است
[ترجمه گوگل]سقوط شدید این است که با استفاده از جریان جریان برای رسیدن به تخلیه

24. Unripe variable is opposite outside balanced yield, the influence of balanced blowdown flow rate.
[ترجمه ترگمان]متغیر Unripe در مقابل بازده متعادل، تاثیر نرخ جریان blowdown متعادل قرار دارد
[ترجمه گوگل]متغیر نامعلوم در مقابل عملکرد خارج از حد متعادل قرار دارد، تاثیر جریان متعادل جریان خروجی

25. The study shows that cyclic steam injection rate, soaking time, flowing bottom hole pressure and blowdown mode are important factors influencing the effectiveness of single well steam stimulation.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه نشان می دهد که نرخ تزریق بخار حلقوی، زمان جذب، فشار حفره پایین و حالت blowdown عوامل مهمی هستند که بر اثربخشی تحریک تک شعله تکی تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان می دهد که سرعت تزریق بخار سیکل، زمان خیس شدن، فشار پایین سوراخ جریان و حالت فشرده سازی، عوامل مهمی هستند که اثر بخشی تحریک بخار را دارند

پیشنهاد کاربران

a tree or trees that have been blown down by the wind.

وقتی که باد می وزه و باعث افتادن چیزی میشه

افتادن چیزی بر اثر وزیدن باد شدید


کلمات دیگر: