1. conversion reaction (or hysteria)
روان رنجوری تبدیلی (واگردی)
2. conversion table
جدول تبدیل
3. the conversion of britain to christianity took place in the seventh century
گروش انگلستان به مسیحیت در قرن هفتم میلادی صورت گرفت.
4. the conversion of chemical energy into electrical power
واگرد (تبدیل) انرژی شیمیایی به نیروی برق
5. the conversion of dollars into pounds
تبدیل دلار به پوند
6. Our neighbours have just done a loft conversion .
[ترجمه ترگمان]همسایگان ما فقط یک تبدیل زیر شیروانی را انجام داده اند
[ترجمه گوگل]همسایگان ما فقط یک تبدیل حیاط انجام داده اند
7. Today, after a careful conversion, it is a very comfortable and elegant country home.
[ترجمه ترگمان]امروز بعد از تبدیل دقیق، این کشور یک کشور بسیار راحت و زیبا است
[ترجمه گوگل]امروز، پس از یک تغییر دقیق، این خانه بسیار راحت و زیبا کشور است
8. The warehouse was undergoing conversion into apartments.
[ترجمه ترگمان]انبار تبدیل به آپارتمان شده بود
[ترجمه گوگل]انبار در حال تبدیل شدن به آپارتمان ها بود
9. A loft conversion can add considerably to the value of a house.
[ترجمه ترگمان]یک تبدیل زیر شیروانی می تواند به مقدار زیادی به ارزش یک خانه بیفزاید
[ترجمه گوگل]تبدیل حیاط می تواند به میزان قابل توجهی به ارزش یک خانه افزوده شود
10. Conversion to gas central heating will save you a lot of money.
[ترجمه ترگمان]تبدیل گاز مرکزی بنزین شما را به مقدار زیادی پس انداز خواهد کرد
[ترجمه گوگل]تبدیل به گرمایش مرکزی گاز شما پول زیادی را صرفه جویی خواهد کرد
11. It is always worth having a loft conversion costed out.
[ترجمه ترگمان]همیشه ارزش تبدیل کردن یک انبار زیر شیروانی را دارد
[ترجمه گوگل]همیشه ارزش خرید یک آپارتمان ارزش دارد
12. There are no charges for currency conversion.
[ترجمه ترگمان]هیچ هزینه ای برای تبدیل ارز وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ هزینه ای برای تبدیل ارز وجود ندارد
13. Late in life she experienced a religious conversion.
[ترجمه ترگمان]او در اواخر زندگی یک تغییر مذهب را تجربه کرد
[ترجمه گوگل]در اوایل زندگی او تبدیل به مذهب شد
14. Cheap solar energy conversion has been the dream of some scientists since the 1970s.
[ترجمه ترگمان]تبدیل انرژی خورشیدی ارزان، رویای برخی از دانشمندان از دهه ۱۹۷۰ بوده است
[ترجمه گوگل]تبدیل انرژی ارزان انرژی خورشیدی رویای برخی از دانشمندان از دهه 1970 بوده است
15. A qualified pilot would still need a conversion course to fly microlight aircraft.
[ترجمه ترگمان]یک خلبان شایسته هنوز به یک دوره تبدیل برای پرواز با هواپیما نیاز دارد
[ترجمه گوگل]خلبان واجد شرایط هنوز به یک دوره تبدیل به پرواز هواپیما میکرولایت نیاز دارد
16. Solar power is the conversion of the sun's energy into heat and electricity.
[ترجمه ترگمان]انرژی خورشیدی تبدیل انرژی خورشید به گرما و الکتریسیته است
[ترجمه گوگل]انرژی خورشیدی تبدیل انرژی خورشید به گرما و برق است