کلمه جو
صفحه اصلی

dozen


معنی : دوجین، دوازده عدد
معانی دیگر : (معمولا جمع) زیاد، فراوان، چندین

انگلیسی به فارسی

دوجین


دوازده، دوجین، دوازده عدد


انگلیسی به انگلیسی

• twelve items, group of twelve
a dozen means twelve.
you can use dozens to refer vaguely to a large number.

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] دوازده عدد، دوجین
[ریاضیات] دو جین

مترادف و متضاد

دوجین (اسم)
dozen

دوازده عدد (اسم)
dozen

جملات نمونه

1. a dozen eggs
یک دو جین تخم مرغ

2. a full dozen
دو جین تمام

3. a round dozen
یک دوجین تمام

4. by the dozen
دوجینی،دوازده تا دوازده تا

5. a dime a dozen
(امریکا - عامیانه) ارزان،فراوان و ارزان،کم ارزش

6. oranges were sold by the dozen
پرتقال ها را دوجینی می فروختند.

7. nowadays, writers are a dime a dozen
امروزه نویسنده از در و دیوار می بارد.

8. apples by the kilo and eggs by the dozen
سیب کیلویی و تخم مرغ دو جینی

9. Eggs are sold by the dozen.
[ترجمه مهسا] تخم مرغ ها دوجینی فروخته میشود
[ترجمه ترگمان] اگز \"دوازده تا فروخته میشه\"
[ترجمه گوگل]تخم مرغ توسط ده ها فروخته می شود

10. A group of half a dozen men entered the pub and bore down on the bar.
[ترجمه ترگمان]یک دسته از شش نفر وارد میخانه شدند و بار دیگر به بار آمدند
[ترجمه گوگل]گروهی از نیمی از دوازده مرد وارد میخانه شدند و در نوار افتادند

11. It six of one and half a dozen of the other.
[ترجمه ترگمان]شش و نیم و نیم دوجین از آن ها
[ترجمه گوگل]این شش و نیم و دوازده نفر دیگر هستند

12. Books like this are a dime a dozen.
[ترجمه ترگمان] کتاب ها مثل این یه ده سنتی هستن
[ترجمه گوگل]کتاب هایی مانند این یک عدد یک دهم است

13. A dozen were sent for,but only ten were received.
[ترجمه ترگمان]ده دوازده نفر فرستاده شدند، اما فقط ده نفر دریافت کردند
[ترجمه گوگل]ده ها نفر فرستاده شدند، اما فقط ده نفر دریافت کردند

14. He bought a dozen of chopsticks.
[ترجمه ترگمان] یه عالمه چوب هم خرید
[ترجمه گوگل]او یک دهم چپستیکک را خریداری کرد

15. You will be able to take ten dozen bottles free of duty through customs.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید ده دوازده بطری را از گمرک معاف کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید ظرف ده بیست بطری را از طریق آداب و رسوم آزاد کنید

16. Several dozen councillors walked out of the meeting in protest.
[ترجمه ترگمان]چندین نفر از اعضای شورا در اعتراض به این جلسه حرکت کردند
[ترجمه گوگل]دهها تن از نمایندگان مجلس در اعتراض به خروج از جلسه رفتند

17. I want a dozen of pencils, please!
[ترجمه ترگمان]! من یه دوجین مداد میخوام، لطفا
[ترجمه گوگل]می خواهم چندین مداد، لطفا!

how much are eggs per dozen?

قیمت هر دو جین تخم‌مرغ چقدر است؟


a dozen eggs

یک دو جین تخم‌مرغ


She had dozens of suitors.

او ده‌ها خواستگار داشت.


I have dozens of things to do.

خیلی کار دارم.


Oranges were sold by the dozen.

پرتقال‌ها را دوجینی می‌فروختند.


اصطلاحات

by the dozen

دوجینی، دوازده تا دوازده تا


the dozens

(عامیانه ـ در میان سیاهان امریکا) شوخی رکیک (لفظی)


پیشنهاد کاربران

A group or set of twelve.

دوجین؛ دوازده عدد

Dozen eggs
شانه تخم مرغ ( البته دوازده تایی )

it is six of a one or half a dozen of the other:فرقی نداره

Half a dozen eggs is six eggs
نصف یه شانه دوازده تایی تخم مرغ میشه شش تا تخم مرغ.
دوازده تایی_Dozen:12
دوستان با dozens of اشتباه نکنید چون معنی dozens of میشه ده ها. . . مثلا:
There are dozens of metal or plastic hooks
ده ها قلاب فلزی یا پلاستیکی وجود دارد.
قاعدتا نمیگیم که دوازده ها. . . . . . 😅
حرف اضافشم of هست که بالا ذکر کردم، فقط قابل توجهتون گفتم.


کلمات دیگر: