کلمه جو
صفحه اصلی

dynamics


معنی : پویایی شناسی، مبحی حرکت اجسام، مکانیک حرکت
معانی دیگر : (کل نیروهای اخلاقی یا اقتصادی یا سیاسی و غیره که در زمینه ی بخصوصی عمل می کنند) پویاگان، (فیزیک) پویایی شناسی، پویاشناسی، علم دینامیک، مبحک حرکت اجسام

انگلیسی به فارسی

پویایی‌شناسی، مبحث حرکت اجسام، مکانیک حرکت


دینامیک، پویایی شناسی، مبحی حرکت اجسام، مکانیک حرکت


انگلیسی به انگلیسی

• active forces in any field; study of forces and their relation to the motion of bodies (mechanics); movement, activity, motion

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دینامیک
[مهندسی گاز] مکانیک حرکت
[ریاضیات] پویایی، پویایی شناسی، جنبشی، دینامیک، علم دینامیک، نیرو شناسی، علم القوا
[پلیمر] دینامیک

مترادف و متضاد

پویایی شناسی (اسم)
dynamics

مبحی حرکت اجسام (اسم)
dynamics

مکانیک حرکت (اسم)
dynamics

جملات نمونه

1. the dynamics of a free economy
نیروهایی که در اقتصاد آزاد موثرند (پویاگان اقتصاد آزاد)

2. the principal dynamics of climatic changes is the sun
پویاگان عمده ی دگرگونی های آب و هوا خورشید است.

3. This software is used for modelling atmospheric dynamics.
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار برای مدل سازی دینامیکی اتمسفری به کار می رود
[ترجمه گوگل]این نرم افزار برای مدل سازی دینامیک اتمسفر استفاده می شود

4. He did research on group dynamics and leadership styles.
[ترجمه ترگمان]او در مورد پویایی های گروهی و سبک های رهبری تحقیق کرد
[ترجمه گوگل]او تحقیق در مورد پویایی گروه و سبک رهبری انجام داد

5. Market dynamics are working in the company's favour.
[ترجمه ترگمان]پویایی بازار به نفع شرکت کار می کند
[ترجمه گوگل]پویایی بازار در خدمت شرکت است

6. In ocean dynamics studies, important topics are heat storage, circulation and the role of sea ice.
[ترجمه ترگمان]در مطالعات دینامیک اقیانوس، موضوعات مهم ذخیره سازی حرارتی، گردش و نقش یخ دریا هستند
[ترجمه گوگل]مطالعات دینامیک اقیانوس، موضوعات مهم ذخیره سازی گرما، گردش و نقش یخ دریا است

7. Similarly, cultural and population dynamics have meant that there is now a major youth culture, with its associated markets.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، پویایی فرهنگی و جمعیت به این معنا است که در حال حاضر یک فرهنگ بزرگ جوانان با بازارهای مرتبط با آن وجود دارد
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، دینامیک فرهنگی و جمعیت به این معنی است که در حال حاضر یک فرهنگ بزرگ جوانان وجود دارد که با بازارهای مربوطه مرتبط است

8. The introduction of numerator dynamics would further reduce the value of n needed to produce dynamical behavior.
[ترجمه ترگمان]معرفی دینامیک صورت، مقدار n مورد نیاز برای تولید رفتار دینامیکی را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]مقدمه ای از پویایی عددی می تواند ارزش های مورد نیاز برای تولید رفتار دینامیکی را کاهش دهد

9. Research into group dynamics indicates that a group of high achievers, for example, do not perform as well as a mixed-ability group.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در مورد پویایی گروه نشان می دهد که گروهی از achievers بالا به عنوان یک گروه توانایی مرکب عمل نمی کنند
[ترجمه گوگل]تحقیق در پویایی گروه نشان می دهد که گروهی از افراد موفق، به عنوان مثال، به عنوان یک گروه با توانایی مخلوط نیز عمل نمی کنند

10. The dynamics depend only on the product of survival and fertility, which we denote by.
[ترجمه ترگمان]این پویایی فقط به محصول بقا و باروری که ما با آن اشاره می کنیم، بستگی دارد
[ترجمه گوگل]پویایی فقط به محصول بقا و باروری بستگی دارد، که ما آن را نشان می دهیم

11. The treatment of engineering dynamics is almost invariably linear, although examples of simple non-linear formulations are provided.
[ترجمه ترگمان]عملکرد دینامیک مهندسی تقریبا همیشه خطی است، اگرچه نمونه هایی از فرمول های ساده غیر خطی ارایه شده اند
[ترجمه گوگل]درمان دینامیک مهندسی تقریبا همیشه خطی است، گرچه نمونه هایی از فرمولاسیون های غیر خطی ساده ارائه شده است

12. But even these demonstrated that the dynamics of change were largely generated by outside pressures and not by self-starting entrepreneurship.
[ترجمه ترگمان]اما حتی این ها ثابت کردند که پویایی تغییر تا حد زیادی ناشی از فشارهای بیرونی و نه از سوی کارآفرینی آغاز شده بود
[ترجمه گوگل]اما حتی این نشان داد که پویایی تغییرات عمدتا ناشی از فشارهای خارجی و نه شروع کارآفرینی است

13. Physiological mechanisms which control the population dynamics are also subject to variation and selection.
[ترجمه ترگمان]مکانیسم های فیزیولوژیکی که پویایی جمعیت را کنترل می کنند نیز موضوع تغییر و انتخاب هستند
[ترجمه گوگل]مکانیسم های فیزیولوژیکی که کنترل پویایی جمعیت را دارند، نیز تغییر و انتخاب می شوند

14. The population dynamics emerges from the interactions among the individual organisms.
[ترجمه ترگمان]پویایی جمعیت از فعل و انفعالات میان ارگانیسم های منفرد پدیدار می شود
[ترجمه گوگل]دینامیک جمعیت ناشی از تعاملات موجود در موجودات فردی است

the dynamics of a free economy

نیروهایی که در اقتصاد آزاد مؤثرند (پویاگان اقتصاد آزاد)


The principal dynamics of climatic changes is the sun.

پویاگان عمده‌ی دگرگونی‌های آب و هوا خورشید است.


پیشنهاد کاربران

تحرک ، پویایی ( شیمی )

بلندی صدا میان نت ها یا عبارات موسیقایی در یک اثر مانند فورته، پیانو، پیانیسیمو و. . . ( موسیقی )

دینامیک

جمعِ پویایی

پر انرژی

پویش

مناسبات

تعاملات

روابط پویا

اقتضائات، مقتضیات، ترتیبات، مناسبات

سطوح صدا در موسیقی

تحرکات ( سیاسی )

dynamics ( فیزیک )
واژه مصوب: پویایی‏شناسی
تعریف: شاخه‏ای از علم مکانیک که به مطالعۀ حرکت جسم یا مجموعه‏ای از اجسام، هنگامی که تحت تأثیر نیرو یا نیروهای خارجی هستند، می‏پردازد|||متـ . دینامیک


کلمات دیگر: