غیر اختصاصی
nonspecific
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of specific.
• متضاد: specific
• مشابه: general
• متضاد: specific
• مشابه: general
• not specific; undefined
جملات نمونه
1. I intend to use these terms in a deliberately non-specific and all-embracing way.
[ترجمه ترگمان]من قصد دارم از این عبارات به روش کاملا - و کاملا - استفاده کنم
[ترجمه گوگل]من قصد دارم از این اصطلاحات به طور عمدی غیرممکن و همه جانبه استفاده کنم
[ترجمه گوگل]من قصد دارم از این اصطلاحات به طور عمدی غیرممکن و همه جانبه استفاده کنم
2. What is usually found is cells with massive receptive fields with very non-specific receptive field properties.
[ترجمه ترگمان]آنچه معمولا یافت می شود، سلول هایی است که دارای زمینه های جذب گسترده با ویژگی های field receptive هستند
[ترجمه گوگل]معمولا وجود سلول هایی با زمینه های جذب عظیم با خواص فیلد گیرنده بسیار غیر خاص است
[ترجمه گوگل]معمولا وجود سلول هایی با زمینه های جذب عظیم با خواص فیلد گیرنده بسیار غیر خاص است
3. Bohemian children suffer from two to three respiratory diseases a year, and one third suffer from non-specific allergies.
[ترجمه ترگمان]کودکان بوهمی از دو تا سه بیماری تنفسی در سال رنج می برند و یک سوم از آلرژی های غیر ویژه ای رنج می برند
[ترجمه گوگل]کودکان بوهمی یک سال از دو تا سه بیماری تنفسی رنج می برند و یک سوم از آلرژی های غیر اختصاصی رنج می برند
[ترجمه گوگل]کودکان بوهمی یک سال از دو تا سه بیماری تنفسی رنج می برند و یک سوم از آلرژی های غیر اختصاصی رنج می برند
4. Others are preceded by mild head injuries or nonspecific infections.
[ترجمه ترگمان]بقیه نیز دچار آسیب های خفیف سر و یا عفونت های غیر اختصاصی هستند
[ترجمه گوگل]دیگران به دنبال آسیب های سر و گردن یا عفونت های غیر اختصاصی هستند
[ترجمه گوگل]دیگران به دنبال آسیب های سر و گردن یا عفونت های غیر اختصاصی هستند
5. There are three main types: non-specific, specific, and potential.
[ترجمه ترگمان]سه نوع اصلی وجود دارد: non، خاص، و پتانسیل
[ترجمه گوگل]سه نوع اصلی وجود دارد: غیر اختصاصی، خاص و بالقوه
[ترجمه گوگل]سه نوع اصلی وجود دارد: غیر اختصاصی، خاص و بالقوه
6. At least he had been non-specific, so the chances were still good.
[ترجمه ترگمان]حداقل او چیز خاصی نبود، بنابراین احتمال داشت هنوز هم خوب باشد
[ترجمه گوگل]حداقل او غیر خاص بود، بنابراین شانس هنوز خوب بود
[ترجمه گوگل]حداقل او غیر خاص بود، بنابراین شانس هنوز خوب بود
7. This includes object classes providing basic non-specific operating system services.
[ترجمه ترگمان]این شامل کلاس های شی است که خدمات سیستم عامل غیر اختصاصی پایه را فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]این شامل کلاسهای شیء ارائه خدمات اساسی غیر متمرکز سیستم عامل می شود
[ترجمه گوگل]این شامل کلاسهای شیء ارائه خدمات اساسی غیر متمرکز سیستم عامل می شود
8. The candidate's speech was non-specific.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی این نامزد غیر اختصاصی بود
[ترجمه گوگل]سخنرانی نامزد غیر خاص بود
[ترجمه گوگل]سخنرانی نامزد غیر خاص بود
9. The causative organism, like that responsible for many cases of non-specific infection, is a member of the chlamydia group.
[ترجمه ترگمان]این موجود زنده، مانند آن که مسئول بسیاری از موارد عفونت غیر ویژه است، عضوی از گروه chlamydia است
[ترجمه گوگل]ارگانیسم عفونی، مانند آن که مسئول بسیاری از موارد عفونت غیر اختصاصی است، عضو گروه کلامیدیا است
[ترجمه گوگل]ارگانیسم عفونی، مانند آن که مسئول بسیاری از موارد عفونت غیر اختصاصی است، عضو گروه کلامیدیا است
10. It is a nonspecific test and must be interpreted in the context of the total clinical presentation.
[ترجمه ترگمان]این یک تست غیر اختصاصی است و باید در بافت کلی ارائه بالینی کلی تفسیر شود
[ترجمه گوگل]این یک آزمون غیر اختصاصی است و باید در زمینه کل ارائه بالینی تفسیر شود
[ترجمه گوگل]این یک آزمون غیر اختصاصی است و باید در زمینه کل ارائه بالینی تفسیر شود
11. But gastric metaplasia may also develop as a non-specific response to mucosal injury not associated with acid peptic damage.
[ترجمه ترگمان]اما metaplasia gastric نیز ممکن است به عنوان یک پاسخ غیر ویژه به آسیب mucosal که همراه با آسیب peptic اسیدی است، توسعه یابد
[ترجمه گوگل]اما متاپلازی معده ممکن است به عنوان پاسخ غیر اختصاصی به صدمه مخاطی که با آسیب پذیری اسید ارتباط ندارد، توسعه یابد
[ترجمه گوگل]اما متاپلازی معده ممکن است به عنوان پاسخ غیر اختصاصی به صدمه مخاطی که با آسیب پذیری اسید ارتباط ندارد، توسعه یابد
12. The usual differential diagnosis lies between non-specific urethritis and gonorrhoea.
[ترجمه ترگمان]تشخیص تفاوت معمول بین urethritis non و gonorrhoea وجود دارد
[ترجمه گوگل]تشخیص دیفرانسیل معمولی بین نوع خاصی از اورتریت و گونوره است
[ترجمه گوگل]تشخیص دیفرانسیل معمولی بین نوع خاصی از اورتریت و گونوره است
13. I had carried out postmortem examinations of the dead animals but had found only a non-specific gastro-enteritis.
[ترجمه ترگمان]پس از اتمام امتحانات، امتحانات پس از مرگ حیوانات مرده را به همراه داشتم، اما نه به آن مبتلا شده بودم
[ترجمه گوگل]من آزمایشات پس از مرگ از حیوانات مرده را انجام دادم، اما فقط یک گاستروانتیست غیر اختصاصی یافتم
[ترجمه گوگل]من آزمایشات پس از مرگ از حیوانات مرده را انجام دادم، اما فقط یک گاستروانتیست غیر اختصاصی یافتم
14. They may then be an unusual cause of non-specific urethritis.
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است علت غیر معمول of غیر ویژه باشند
[ترجمه گوگل]سپس آنها ممکن است یک علت غیر معمول اورتریت غیر اختصاصی باشند
[ترجمه گوگل]سپس آنها ممکن است یک علت غیر معمول اورتریت غیر اختصاصی باشند
پیشنهاد کاربران
مشخص نشده
نامشخص
عام - کلی
غیراختصاصی، غیرتخصصی
Non_specific lumbar pain:دردغیراختصاصی کمر
Non_specific lumbar pain:دردغیراختصاصی کمر
مشخص نشده، نامشخص
عموما با علامت NOS نشان داده میشود
عموما با علامت NOS نشان داده میشود
کلمات دیگر: