کلمه جو
صفحه اصلی

feedlot


(دام داری ـ جای سرپوشیده ای که در آن دام ها را برای کشتارگاه پروار می کنند) خوراندگاه، پروارگاه، پروارگان، خورگاه

انگلیسی به فارسی

(دامداری ـ جای سرپوشیده‌ای که در آن دام‌ها را برای کشتارگاه پروار می‌کنند) خوراندگاه، پروارگاه، پروارگان، خورگاه


feedlot


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a plot of land on which livestock, esp. cattle to be sold for beef, are fattened before being shipped to market.

جملات نمونه

1. We raise calves for sale to feedlots, which fatten them up to market weight.
[ترجمه ترگمان]ما گوساله ها را برای فروش به feedlots افزایش می دهیم، که آن ها را به وزن بازار پروار می کند
[ترجمه گوگل]ما گوساله ها را برای فروش به خوراکی ها می بریم که آنها را تا وزن بازار کاهش می دهد

2. They had met briefly at the cattle feedlot near Fresno.
[ترجمه ترگمان]اونا یه مدت کوتاهی در کشتارگاه نزدیک فرزنو ملاقات کرده بودن
[ترجمه گوگل]آنها به طور خلاصه در خوراک دام در نزدیکی فرسنو ملاقات کردند

3. But even a feedlot cow is a much less efficient meat producer than an industrial pig or chicken.
[ترجمه ترگمان]اما حتی یک گاو نر feedlot تولید کننده گوشت بسیار کمتری نسبت به خوک یا مرغ صنعتی است
[ترجمه گوگل]اما حتی یک گاو تغذیه، گوشت تولید کننده بسیار کم کارآمدتری نسبت به خوک یا مرغ صنعتی است

4. Charolais have demonstrated growth ability, efficient feedlot gains and in carcass cut-out values.
[ترجمه ترگمان]شاروله، توانایی رشد، سود دهی کارآمد و در ارزش های برش دار را به اثبات رسانده است
[ترجمه گوگل]Charolais توانایی های رشد، سودمندی خوراک های خوراکی و ارزش های برش لاشه را نشان داده است

5. The herd is kept in a large feedlot where there is an automatic feeder that fills itself from a silo.
[ترجمه ترگمان]این گله در یک feedlot بزرگ نگهداری می شود که در آن یک فیدر خودکار وجود دارد که خودش را از یک سیلوی پر می کند
[ترجمه گوگل]گله در یک صندوق بزرگ نگهداری می شود که در آن یک فیدر اتوماتیک وجود دارد که خود را از یک سیلو پر می کند

6. Feedlot and other industrial farming systems that provide the majority of supermarket meat rely on heavy antibiotic use to speed the animals' growth and prevent disease in their filthy conditions.
[ترجمه ترگمان]feedlot و دیگر سیستم های دامپروری صنعتی که اکثر گوشت سوپرمارکت ها را تامین می کنند، بر استفاده از آنتی بیوتیک سنگین برای سرعت بخشیدن به رشد حیوانات و جلوگیری از بیماری در شرایط کثیف شان تکیه می کنند
[ترجمه گوگل]فیدلوت و دیگر سیستم های صنعتی صنعتی که اکثریت گوشت سوپرمارکت را ارائه می دهند، به استفاده از آنتی بیوتیک های سنگین کمک می کنند تا سرعت رشد حیوانات را افزایش دهند و از بیماری در شرایط کثیف خود جلوگیری کنند

7. They grow more slowly than feedlot animals and, as a result, emit more methane over their lifetime.
[ترجمه ترگمان]آن ها آهسته تر از feedlot حیوان رشد می کنند و در نتیجه، متان بیشتری را در طول عمر خود منتشر می کنند
[ترجمه گوگل]آنها رشد می کنند آهسته تر از حیوانات خوراک دام و در نتیجه، متان بیشتر در طول عمر خود را منتشر می کنند

8. They hauled feedlot manure from the ranches to fertilize their fields.
[ترجمه ترگمان]آن ها فضولات حیوانات را از مزارع پرورش می دادند تا مزارع خود را بارور کنند
[ترجمه گوگل]آنها کود را از مزرعه کشتند تا مزرعه خود را بارور کنند

9. Its broad, international coverage includes feedlot systems, transport, subsistence farming systems and the contribution of cattle production systems to land, air and water pollution.
[ترجمه ترگمان]پوشش گسترده و بین المللی آن شامل سیستم های feedlot، حمل و نقل، سیستم های کشاورزی معیشتی و سهم سیستم های تولید گاو به زمین، آلودگی هوا و آب است
[ترجمه گوگل]پوشش جامع و بین المللی آن شامل سیستم های خوراک دام، حمل و نقل، سیستم های کشاورزی معیشتی و کمک به سیستم های تولید گاوها در برابر آلودگی زمین، هوا و آب است

10. This is a huge feedlot outside Havana.
[ترجمه ترگمان]این یک feedlot بزرگ در بیرون هاوانا است
[ترجمه گوگل]این یک feedlot بزرگ در خارج از هاوانا است

11. Grass-fed beef Feedlot waste piles up and ruins groundwater.
[ترجمه ترگمان]علف خورده علف خورده توده زباله را بالا و پایین می برد
[ترجمه گوگل]زباله های خوراک گوساله های خوراکی چغندرقند و آب های زیرزمینی خراب می کنند

12. Through comparing effects between grazing systems and a feedlot system on the degenerated vegetation, the roles of rotational grazing system playing in vegetation recovery were investigated.
[ترجمه ترگمان]از طریق مقایسه اثرات بین سیستم های چریدن و یک سیستم feedlot بر پوشش گیاهی فاسد، نقش سیستم چرای دوره ای ایفا شده در بازیابی پوشش گیاهی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]از طریق مقایسه اثرات بین سیستم های چرای و سیستم خوراکی بر روی گیاه دژنره، نقش سیستم چمن زنی چرخشی در بازیابی پوشش گیاهی مورد بررسی قرار گرفت

13. Yearlings spend an average of five months in a feedlot before being shipped to the packing house.
[ترجمه ترگمان]yearlings به طور متوسط ۵ ماه را در کشتارگاه حمل می کنند قبل از اینکه به کشتارگاه حمل شوند
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه به خانه بسته بندی حمل شود، سالانه ها به طور متوسط ​​پنج ماه در یک فیدل قرار می گیرند

14. Direct-fed microbials(DFM) have been shown to increase daily gain and feed efficiency in feedlot cattle, enhance milk production in dairy cows, and improve health and performance of young calves.
[ترجمه ترگمان]نشان داده شده است که microbials تغذیه مستقیم (DFM)افزایش مصرف روزانه و بهره وری تغذیه دام ها را افزایش داده و تولید شیر در محصولات لبنی را افزایش داده و سلامت و عملکرد گوساله ها را بهبود می بخشد
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که میکروبی مستقیم با تغذیه (DFM) افزایش روزانه و بازده خوراک در گاوهای خوراکی، افزایش تولید شیر در گاوهای شیری و بهبود سلامت و عملکرد گوساله های جوان است

پیشنهاد کاربران

دامداری


کلمات دیگر: