کلمه جو
صفحه اصلی

planted


کاشته، نشانده، غرس شده، کارگذاشته، نصب شده، درخت دار، مشجر

انگلیسی به فارسی

کاشته شده


انگلیسی به انگلیسی

• inserted without the knowledge of others; sown, placed in the earth

جملات نمونه

1. planted land
زمین کشت شده

2. . . . . you planted the seeds of love in me!
. . . . تخم محبت به دلم کاشتی !

3. he planted flowers in the flower bed
او در باغچه گل کاشت.

4. he planted former soldiers in border regions
او سربازان پیشین را در نواحی سر حدی ساکن کرد.

5. i planted a fist in his mouth
یک مشت خواباندم توی دهانش.

6. others planted and we ate; we plant so that others may eat
دیگران کاشتند ماخوردیم و ما می کاریم تا دیگران بخورند.

7. they planted two agents in our london embassy
آنها دو جاسوس در سفارت ما در لندن مستقر کرده بودند.

8. we planted trees to improve the landscape
برای بهتر کردن منظره درختکاری کردیم.

9. he angrily planted himself in front of the door and did not let anyone get out
او با غضب خود را جلوی در قرار داد و نگذاشت کسی خارج شود.

10. flowers had been planted in the interval between the houses
در فاصله ی میان خانه ها گل کاشته بودند.

11. to stake newly planted trees
درختان تازه کاشته را با تیرچه واداشتن

12. watering the newly planted tree will make the soil around it settle
آب دادن به نهال تازه کاشته موجب محکم کردن خاک اطراف آن می شود.

13. several listening devices were planted in our hotel room
چندین دستگاه استراق سمع در اتاق هتل،تعبیه شده بود.

14. two of the newly planted trees died, but the others have started budding
دوتا از درختانی که تازه کاشته بودند خشک شدند،ولی بقیه شروع به جوانه زدن کرده اند.

15. despite the quake, rahim remained planted in his chair
با وجود زلزله رحیم در صندلی خود باقی ماند.

16. a few pats around the newly planted tree are helpful
چند ضربه ی ملایم به اطراف درخت تازه کاشته شده مفید است.

17. wheat is a cereal that has been planted for thousands of years
گندم غله ای است که از هزاران سال پیش کشت می شده است.

18. The field was planted with citrus trees.
[ترجمه ترگمان]این میدان با درختان مرکبات کاشته شد
[ترجمه گوگل]این حوزه با درختان مرکبات کاشته شد

19. They planted trees in the intervals between the houses.
[ترجمه ترگمان]در فواصل بین خانه ها درختان را کاشته بودند
[ترجمه گوگل]آنها در فاصله زمانی بین خانه ها کاشتند

20. The roses were planted in clumps across the park.
[ترجمه ترگمان]گل های سرخ در آن سوی پارک بوته های گل کاشته بودند
[ترجمه گوگل]گل رز در کاشت در پارک کاشته شد

21. We planted beans and peas in the field.
[ترجمه ترگمان]لوبیا و نخود در مزرعه کار می کردیم
[ترجمه گوگل]ما لوبیا و نخود را در این زمینه کشتیم

22. She planted tulips in her garden.
[ترجمه ترگمان]لاله ها را در باغچه خود کاشته بود
[ترجمه گوگل]او در باغ خود گل لاله ها را کاشت

23. They planted explosives in the tunnel.
[ترجمه ترگمان]آن ها مواد منفجره را در تونل کار گذاشتند
[ترجمه گوگل]آنها مواد منفجره را در تونل کاشته بودند

پیشنهاد کاربران

کاشتن گل یا نهال به زمان گذشته

کاشتن گل و گیاه در خاک

کاشتن گیاه و گل در خاک

I don't know

جاسازشده

کاشتن چیزی.

مثل کاشتن نهال یا گل


کلمات دیگر: