کلمه جو
صفحه اصلی

hon


(خودمانی - مخفف عسل : honey) عزیزم، جونم، مخفف:، جناب، شرافتمند، (noun) (خودمانی مخفف عسل : honey) عزیزم، جونم مخفف: جناب، شرافتمند مخفف: افتخاری

انگلیسی به فارسی

(عامیانه - مخفف عسل : honey) عزیزم، جونم


مخفف: جناب، شرافتمند


مخفف: افتخاری


انگلیسی به انگلیسی

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "Honorable," a title of respect and consideration.

• hon. is a written abbreviation for `honourable' and `honorary' when they are used as part of a person's title.
deserving of respect and admiration; trustworthy, reliable, upright
serving to honor; given as an honor without the usual requirements or obligations (as of a degree); holding a title or position given as honor; dependent upon one's honor (as of an obligation)

جملات نمونه

1. The right hon. Gentleman can be assured that the whole aid community is firmly behind those principles.
[ترجمه ترگمان]عزیزم جنتلمن می تواند مطمئن باشد که کل جامعه کمک های مالی در پشت این اصول استوار است
[ترجمه گوگل]صحیح است آقایان می توانند اطمینان دهند که کل جامعه کمک کننده به شدت پشت این اصول است

2. That is a problem with which my right hon. and learned Friend is trying to cope.
[ترجمه ترگمان]این یک مشکل است که در آن عزیزم عزیزم و دوست آموزش دیده تلاش می کند با آن کنار بیاید
[ترجمه گوگل]این یک مشکل است که من درست می دانم و آموخته دوست دارد در تلاش برای مقابله است

3. As the hon. Gentleman has stated, Mrs. X, by her own admission, was very drunk.
[ترجمه ترگمان] به عنوان \"عزیزم\" خانم ایکس با اعتراف خود کام لا مست بود
[ترجمه گوگل]همانطور که صادقانه خانم اظهار داشت خانم X با پذیرش خود بسیار مست بود

4. I assure the hon. Gentleman that it is a subject in which I take the keenest interest.
[ترجمه ترگمان]به عزیزم اطمینان می دهم آقای محترم، این موضوعی است که من بیش ترین علاقه را به شما دارم
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم جنتلمن که این موضوع است که در آن من علاقه مند ترین است

5. The hon. Member for Sedgefield questioned the commercially sensitive nature of the provision.
[ترجمه ترگمان]عزیزم هر عضو برای Sedgefield ماهیت حساس تجاری این ماده را زیر سوال می برد
[ترجمه گوگل]منصفانه عضو Sedgefield، ماهیت تجاری حساس ارائه را مورد پرسش قرار داد

6. The hon. Gentleman will be delighted to know that unemployment in the Holloway area has fallen since 198
[ترجمه ترگمان]عزیزم جنتلمن با کمال میل می داند که بیکاری در منطقه هالووی از سال ۱۹۸ به بعد کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]منصفانه آقایان خوشحال خواهند شد که بدانند بیکاری در منطقه هالووی از سال 1983 افت کرده است

7. The hon. Gentleman has not produced evidence of a general trend.
[ترجمه ترگمان]عزیزم نجیبزاده هیچ مدرکی دال بر یک گرایش کلی به دست نیاورده است
[ترجمه گوگل]منصفانه آقای جانسن شواهدی از روند کلی تولید نکرده است

8. I commend the work of my hon. Friend the Minister in that respect.
[ترجمه ترگمان]کار عزیزم را ستایش می کنم از طرف دوست وزیر با این احترام
[ترجمه گوگل]من از کار من صمیمانه سپاسگزارم دوست وزیر در این رابطه

9. Mr. Trippier My right hon. Friend is not environmentally benign but environmentally friendly.
[ترجمه ترگمان]آقای Trippier عزیزم، عزیزم دوست سازگار با محیط زیست نیست، بلکه سازگار با محیط زیست است
[ترجمه گوگل]آقای تریپیر راستی منصفانه دوست دوستانه محیط زیستی نیست اما دوستانه است

10. Mr. Leigh My hon. Friend is a very effective constituency Member.
[ترجمه ترگمان]آقای لی رو عزیزم دوست عضو یک حوزه انتخاباتی بسیار کارآمد است
[ترجمه گوگل]آقای لای من عادل دوست یک عضو بسیار موثر حوزه انتخابیه است

11. Does the right hon. Gentleman agree that the people of Northern Ireland demand equal rights with those on the mainland?
[ترجمه ترگمان]عزیزم؟ جنتلمن موافق هستند که مردم ایرلند شمالی خواستار حقوق برابر با افراد اصلی در سرزمین اصلی هستند؟
[ترجمه گوگل]درست است جنتلمن موافق است که مردم ایرلند شمالی تقاضای حقوق برابر با کسانی که در سرزمین اصلی هستند؟

12. My hon. Friend conjured up images of people coming out of taxis and meeting friends.
[ترجمه ترگمان]عزیزم دوست، تصاویری از افرادی که از تاکسی پیاده می شوند و دوستان را ملاقات می کند
[ترجمه گوگل]صادقانه دوست تصاویری از افرادی که از تاکسی خارج می شوند و دوستانشان را ملاقات می کنند

13. The right hon. and learned Gentleman has advanced his idea of how to encourage manufacturing investment.
[ترجمه ترگمان]عزیزم و Gentleman را آموخت که چگونه سرمایه گذاری تولیدی را تشویق کند
[ترجمه گوگل]صحیح است و آموخته آقایان پیشرفت کرده است ایده خود را از چگونگی تشویق سرمایه گذاری تولید

14. Mr. Adley: I thank my right Hon. Friend for that reply and declare an interest in the industry.
[ترجمه ترگمان]آقای Adley، از دوست right برای این جواب ممنونم و اظهار علاقه به صنعت را اعلام می دارم
[ترجمه گوگل]آقای آدلی: از حق من سپاسگزارم دوست این پاسخ و اعلام علاقه به صنعت

15. I am sure that all hon. Members representing Northern Ireland constituencies will welcome the opportunity to debate the orders.
[ترجمه ترگمان]حتما عزیزم اعضای حوزه های انتخاباتی ایرلند شمالی از این فرصت برای بحث و گفتگو با این دستورها استقبال خواهند کرد
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که همه hon اعضای نمایندگان حوزه های انتخابی ایرلند شمالی از این فرصت برای بحث در مورد سفارشات خوششان می آید

پیشنهاد کاربران

مخفف honey ( عسلم - عزیزم )

من اینو اولین بار با کلمه ی سفیر دیدم
The Hon embassador
و به سفیرشریف یا سفیرمحترم میشه ترجمه ش کرد


کلمات دیگر: