بخشیدن و فراموش کردن، آشتی کردن
forgive and forget
بخشیدن و فراموش کردن، آشتی کردن
انگلیسی به انگلیسی
• pardon someone and not hold a grudge
جملات نمونه
1. The thorough revenge is to forgive and forget.
[ترجمه دخترک تنها😉] بگذر و بگذار بگدرد . . . �
[ترجمه ترگمان]انتقام کامل از بخشیدن و فراموش کردن است[ترجمه گوگل]انتقام کامل این است که ببخشید و فراموش کنید
2. Forgive and forget.
[ترجمه ترگمان]مرا ببخش و فراموش کن
[ترجمه گوگل]ببخش و فراموش کن
[ترجمه گوگل]ببخش و فراموش کن
3. He was not the sort of man to forgive and forget.
[ترجمه ترگمان]او از آن نوع بشر نبود که او را ببخشد و فراموش کند
[ترجمه گوگل]او مردی نبود که بخواهد فراموش کند
[ترجمه گوگل]او مردی نبود که بخواهد فراموش کند
4. Let's forgive and forget.
[ترجمه ترگمان]بیا فراموش کنیم و فراموش کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید بیاموزیم و فراموش کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید بیاموزیم و فراموش کنیم
5. It's best to forgive and forget.
[ترجمه ترگمان]فراموش کردن و فراموش کردن بهترین چیز است
[ترجمه گوگل]بهتر است ببخشید و فراموش کنید
[ترجمه گوگل]بهتر است ببخشید و فراموش کنید
6. After the argument the boys decided to forgive and forget.
[ترجمه ترگمان]بعد از جر و بحث بچه ها تصمیم گرفتند که ببخشند و فراموش کنند
[ترجمه گوگل]پس از بحث، پسران تصمیم گرفتند که ببخشند و فراموش کنند
[ترجمه گوگل]پس از بحث، پسران تصمیم گرفتند که ببخشند و فراموش کنند
7. I've never found it easy to forgive and forget .
[ترجمه ترگمان]فراموش کردن و فراموش کردن آن برایم آسان نبود
[ترجمه گوگل]من هرگز آن را آسان نیافتم و فراموش کرده ام
[ترجمه گوگل]من هرگز آن را آسان نیافتم و فراموش کرده ام
8. He didn't look the sort of man to forgive and forget .
[ترجمه ترگمان]به کسی نگاه نمی کرد که مرا ببخشد و فراموش کند
[ترجمه گوگل]او به نوعی مرد را نادیده نگرفت و فراموش کرد
[ترجمه گوگل]او به نوعی مرد را نادیده نگرفت و فراموش کرد
9. My advice is that it's best to forgive and forget.
[ترجمه ترگمان]توصیه من این است که بهتر است ببخشم و فراموش کنم
[ترجمه گوگل]توصیه من این است که بهتر است ببخشید و فراموش کنید
[ترجمه گوگل]توصیه من این است که بهتر است ببخشید و فراموش کنید
10. Three years on it's impossible to forgive and forget.
[ترجمه صادوخ هسم] سه سال میگذرد تا ان را ببخشید و فراموش کنی: )
[ترجمه ترگمان]سه سال برای فراموش کردن و فراموش کردن غیرممکن است[ترجمه گوگل]سه سال است که آن را ببخش و فراموش کن
11. Maybe you can forgive and forget, but I can't.
[ترجمه ترگمان]شاید تو بتونی منو ببخشی و فراموش کنی، اما من نمی تونم
[ترجمه گوگل]شاید شما بتوانید ببخشید و فراموش کنید، اما نمیتوانم
[ترجمه گوگل]شاید شما بتوانید ببخشید و فراموش کنید، اما نمیتوانم
12. This means I will forgive and forget quickly.
[ترجمه ترگمان]این بدان معناست که من می بخشم و سریع فراموش می کنم
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که من ببخشید و فراموش کنم
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که من ببخشید و فراموش کنم
13. Can't you forgive and forget?
[ترجمه ترگمان]نمی توانی مرا ببخشی و فراموش کنی؟
[ترجمه گوگل]نمیتوانید ببخشید و فراموش کنید
[ترجمه گوگل]نمیتوانید ببخشید و فراموش کنید
14. Forgive and forget, turn the other way where others wouldn't.
[ترجمه ترگمان]مرا ببخش و فراموش کن، راه دیگری را که دیگران به آن تعلق ندارند، عوض کن
[ترجمه گوگل]ببخشید و فراموش کنید، راه دیگری را عوض کنید که دیگران نمی توانند
[ترجمه گوگل]ببخشید و فراموش کنید، راه دیگری را عوض کنید که دیگران نمی توانند
پیشنهاد کاربران
مراببخش فراموش کن
بگذر و بگذار بگذرد
بده بستون
کلمات دیگر: