کلمه جو
صفحه اصلی

cousins

جملات نمونه

1. i entertained my cousins over the weekend
در تعطیلات آخر هفته پسر عموهایم مهمانم بودند.

2. the british and their american cousins
انگلیسی ها و هم نژادان امریکایی آنان

3. we need no introduction because we are cousins
ما نیازی به معرفی نداریم چون پسرعمو هستیم.

پیشنهاد کاربران

خاله

اقوام

در واقع باید معنی فامیل بده ، حالا هرکی
پسر خاله ، پسر عمه ، دختر خاله و. . . .
خاله ، زن عمو ، زن دایی، عمه همه رو میکن aunt
حالا واسه عمو ، شوهر خاله ، شوهر عمه، دایی همه رو میکن uncle
اگر نسبت خونی نداشته باشن مثل برادر شوهر in - law می آرن
برادر ناتنی یا خواهر ناتنی step brother یاstep sister می آرن
پدر یا مادر یکی باشه half می آرن

دختر خاله ، پسرخاله ، دختر دایی ، پسر دایی ، دختر عمو ، پسر عمو ، دختر عمه ، پسر عمه

فامیل مثل دختر خاله_ دختر دایی_پسر عمو - پسر عمه

Distant relative


دختر عمو یا پسر عمو

Aunt and uncle children


کلمات دیگر: