کلمه جو
صفحه اصلی

costless

انگلیسی به فارسی

هزینه کمتر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of cost.

• costing nothing

جملات نمونه

1. When a man send costless jewellery to a woman, maybe he would like something what returned back to him were many.
[ترجمه ترگمان]وقتی یک مرد جواهرات را برای یک زن بفرستد، شاید او چیزی را که به او برگشته بود دوست داشته باشد
[ترجمه گوگل]وقتی یک مرد جواهر فروشی را به یک زن می فرستد، ممکن است او چیزی را بخرد که به او بازگردانده شود، خیلی زیاد است

2. Offering less pukka security is not costless.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد عدم امنیت کم تر پیشنهاد می شود
[ترجمه گوگل]ارائه کمتر امنیت pukka بدون هزینه است

3. New filters are costless in operation when used in HVDC power transmission system.
[ترجمه ترگمان]فیلترهای جدید در هنگام استفاده در سیستم انتقال توان اچ وی دی سی مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]در هنگام استفاده از سیستم انتقال قدرت HVDC، فیلترهای جدید در هنگام استفاده در هزینه های عملیاتی هزینه ای ندارند

4. The method is fast, precise, costless and easy to operate.
[ترجمه ترگمان]این روش سریع، دقیق، دقیق و آسان است
[ترجمه گوگل]روش سریع، دقیق، بدون هزینه و کارکرد آسان است

5. Nevertheless, our float was costless in 200because of the superb results we had in our other insurance activities, particularly at GEICO.
[ترجمه ترگمان]با این حال، شناور ما به علت نتایجی که در سایر فعالیت های بیمه ای ما به ویژه در GEICO داشتیم، به میزان ۲۰۰ برابر بود
[ترجمه گوگل]با این وجود، شناور ما در 200 سالگی به دلیل نتایج فوق العاده ای که ما در فعالیت های دیگر بیمه ما، به ویژه در GEICO داشتیم، هزینه نداشت

6. The Cheap nike shoes costless fast suit is severely an extraordinary sneaker.
[ترجمه ترگمان]کفش های پاشنه بلند ارزان قیمت و کت و شلوار شیک بسیار شیک است
[ترجمه گوگل]کفش کراوات ارزان قیمت نایک بسیار مناسب کت و شلوار فوق العاده ای است

7. None of these solutions is exactly costless.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این راه حل ها دقیقا costless نیستند
[ترجمه گوگل]هیچ یک از این راه حلها دقیقا بدون هزینه است

8. The government's ability to offer such insurance on a scale sufficient to make it costless is one reason to favor a public scheme over private insurers.
[ترجمه ترگمان]توانایی دولت برای ارائه چنین بیمه ای در مقیاس کافی برای ایجاد این بیمه یکی از دلایل حمایت از طرح عمومی در مورد بیمه گزاران خصوصی است
[ترجمه گوگل]توانایی دولت برای ارائه چنین بیمه ای در مقیاس کافی برای ایجاد آن بدون هزینه، یکی از دلایل حمایت از طرح عمومی در برابر بیمه های خصوصی است

9. With tools such as YouTube, email, andthe like, advertising has become almost costless and keeping in touchwith existing fans has never been easier.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از ابزارهایی مانند YouTube، ایمیل و andthe، تبلیغات تقریبا costless شده و نگه داشتن طرفداران موجود هیچ وقت آسان تر نبوده است
[ترجمه گوگل]با ابزارهایی نظیر یوتیوب، ایمیل و غیره، تبلیغات تقریبا بدون هزینه است و در ارتباط با طرفداران فعلی هرگز آسان تر نبوده است

10. I suggest that for SOEs and private firms alike, divergent interests between managers and shareholders imply that ensuring optimal pay out policy is not costless.
[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد می کنم که برای شرکت های خصوصی و خصوصی به طور یک سان، منافع واگرا بین مدیران و سهامداران دلالت بر این امر دارد که تضمین پرداخت بهینه سیاست به صورت costless نیست
[ترجمه گوگل]من پیشنهاد می کنم که برای SOE ها و شرکت های خصوصی به طور یکسان، منافع متفاوت بین مدیران و سهامداران حاکی از آن است که اطمینان از سیاست های پرداخت بهینه، هزینه ای نیست

11. There's a good lesson here for policy makers in Washington who think protectionism is costless.
[ترجمه ترگمان]یک درس خوب در اینجا برای سیاست گذاران در واشنگتن وجود دارد که فکر می کنند حمایت از تولیدات داخلی غیرقابل تحمل است
[ترجمه گوگل]در اینجا برای سیاست گذاران در واشنگتن یک درس خوب وجود دارد که فکر می کند پروتکل گری بی هزینه است

12. Web pages are not printed materials, resizing and reframing paragraphs are virtually costless and effortless.
[ترجمه ترگمان]صفحات وب مطالب چاپی نیستند، مقالات resizing و reframing (reframing paragraphs)عملا costless و بدون تلاش هستند
[ترجمه گوگل]صفحات وب مواد چاپی نیست، تغییر اندازه و پارامترهای reframing تقریبا بدون هزینه و بدون درد هستند

13. Future problems by definition are not felt in the present, and so it is difficult to mobilize public opinion in support of solutions unless they are costless.
[ترجمه ترگمان]مشکلات آینده با تعریف در حال حاضر وجود ندارند و بنابراین بسیج کردن افکار عمومی در حمایت از راه حل ها دشوار است مگر اینکه آن ها costless باشند
[ترجمه گوگل]مشکلات آینده به وسیله تعریف در حال حاضر احساس نمی شود و بنابراین مشکل است که بسیج افکار عمومی در حمایت از راه حل های مگر اینکه آنها بدون هزینه است

14. This is a gigantic behavior difference cued by one tiny and costless change in procedure.
[ترجمه ترگمان]این یک تفاوت رفتاری بسیار بزرگ است که توسط یک تغییر کوچک و costless در روش ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]این یک تفاوت رفتار غول پیکر است که یک تغییر کوچک و بی هزینه در روند انجام شده است

پیشنهاد کاربران

تعداد

ازاد رایگان

بدون هزینه، بی بها

ارزان تر


کلمات دیگر: