1. Her efficiency and intelligence are beyond question.
[ترجمه ترگمان]کارایی و هوش او مافوق یک سوال است
[ترجمه گوگل]کارآیی و هوشمندی او فراتر از سوال است
2. To my mind, Mark Twain was beyond question the large man of his time.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، مارک تو این مساله از مرد بزرگ زمان او بود
[ترجمه گوگل]به نظر من، مارک تواین فراتر از سوال بزرگ مرد زمان خود بود
3. Her probity and integrity are beyond question.
[ترجمه ترگمان]صداقت و صداقت او فراتر از این است
[ترجمه گوگل]رضایت و صداقت او فراتر از سوال است
4. Her commitment to work is beyond question.
[ترجمه مینا] تعهد او نسبت به کار بالاتر از حد انتظار است.
[ترجمه ترگمان]تعهد او به کار فراتر از سوال است
[ترجمه گوگل]تعهد او به کار فراتر از سوال است
5. What is beyond question is that it must be carried round as extra pounds.
[ترجمه ترگمان]چیزی که فراتر از پرسش است این است که باید آن را به عنوان پوند اضافه کرد
[ترجمه گوگل]فراتر از این مسئله این است که باید به عنوان پوند اضافی انجام شود
6. His honesty is beyond question.
[ترجمه ترگمان]شرافت او مافوق یک سوال است
[ترجمه گوگل]صداقت او فراتر از سوال است
7. Comparative cultural studies have now demonstrated beyond question that similar mythic tales are to be found in every quarter of this earth.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، مطالعات فرهنگی تطبیقی، فراتر از این مساله نشان داده اند که افسانه های اسطوره ای مشابه در هر محله ای از این زمین یافت می شوند
[ترجمه گوگل]مطالعات فرهنگی مقایسه ای اکنون فراتر از این سؤال برانگیز است که داستان های افسانه ای مشابه در هر سه ماهه این زمین یافت می شود
8. Her sincerity is beyond question.
[ترجمه ترگمان]صداقت او فراتر از یک سوال است
[ترجمه گوگل]صداقت او فراتر از سوال است
9. Her loyalty is beyond question.
[ترجمه ترگمان] وفاداری اون فراتر از question
[ترجمه گوگل]وفاداری او فراتر از سوال است
10. Although Mr Major's tenure in Huntingdon is beyond question, his past success meant that no Tory worker could relax.
[ترجمه ترگمان]اگرچه تصدی آقای Major در Huntingdon فراتر از سوال است، موفقیت گذشته او به این معنا بود که هیچ کارگر حزب محافظه کار نمی تواند آرامش خود را حفظ کند
[ترجمه گوگل]اگر چه سرپرست Major در Huntingdon فراتر از سوال است، موفقیت گذشته او به این معنی است که هیچ کارگر Tory نمی تواند استراحت کند
11. Her honesty is beyond question.
[ترجمه ترگمان]صداقت او فراتر از سوال است
[ترجمه گوگل]صداقت او فراتر از سوال است
12. As a footballer, Le Saux's ability was beyond question.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک فوتبالیست، توانایی لو Saux فراتر از سوال بود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک فوتبالیست، توانایی Le Saux فراتر از سوال بود
13. The test demonstrated beyond question that she is pregnant.
[ترجمه ترگمان]این آزمایش فراتر از این مساله بود که او باردار است
[ترجمه گوگل]این آزمون بیش از این که باردار باشد، نشان می دهد
14. Beyond question, commercialize the long - term direction that is reform of Chinese civil aviation.
[ترجمه ترگمان]فراتر از سوال، مسیر بلند مدت که اصلاح هوانوردی غیرنظامی چین است را تجارتی می کند
[ترجمه گوگل]فراتر از این سوال، جهت گیری دراز مدت تجاری است که اصلاح هواپیمایی شهری چینی است