موید، تایید کننده، اثبات کننده، بازنمودین، بازنمودگر (corraboratory هم می گویند)
corroborative
موید، تایید کننده، اثبات کننده، بازنمودین، بازنمودگر (corraboratory هم می گویند)
انگلیسی به فارسی
مؤید، تأییدکننده، اثباتکننده، بازنمودین، بازنمودگر (corraboratory هم میگویند)
انگلیسی به انگلیسی
• confirming, supporting, substantiating
مترادف و متضاد
confirmatory
Synonyms: supporting, collateral
جملات نمونه
1. Is there any corroborative evidence for this theory?
[ترجمه ترگمان]هیچ شواهدی مبنی بر اثبات این نظریه وجود داره؟
[ترجمه گوگل]آیا شواهد تأییدی برای این نظریه وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا شواهد تأییدی برای این نظریه وجود دارد؟
2. Other people who could provide corroborative or extra information were interviewed.
[ترجمه ترگمان]افراد دیگری که می توانند اطلاعات تاییدی یا اضافی ارائه کنند مصاحبه شدند
[ترجمه گوگل]سایر افرادی که می توانند اطلاعات تکمیلی یا اضافی را ارائه دهند مصاحبه شد
[ترجمه گوگل]سایر افرادی که می توانند اطلاعات تکمیلی یا اضافی را ارائه دهند مصاحبه شد
3. This corroborative, young sir, was unknown to the ancients.
[ترجمه ترگمان]این بار پس از مطالعه آن مرد جوان در مقایسه با باستانی ها چیزی به چشم نمی خورد
[ترجمه گوگل]این آشکار، آقا جوان، به عالم قدیم ناشناخته بود
[ترجمه گوگل]این آشکار، آقا جوان، به عالم قدیم ناشناخته بود
4. He was clear and distinct in every corroborative circumstance.
[ترجمه ترگمان]در همه این شرح و احوال کام لا روشن و واضح بود
[ترجمه گوگل]او در هر شرایط تأییدی روشن و متمایز بود
[ترجمه گوگل]او در هر شرایط تأییدی روشن و متمایز بود
5. It is also very important to corroborative evidence from their family.
[ترجمه ترگمان]همچنین داشتن مدرک تایید کننده از خانواده آن ها بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]همچنین برای شواهد تأییدی از خانواده آنها بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]همچنین برای شواهد تأییدی از خانواده آنها بسیار مهم است
6. Examination provides corroborative data.
[ترجمه ترگمان]بررسی داده های تاییدی را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]بررسی داده های تأیید کننده را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]بررسی داده های تأیید کننده را فراهم می کند
7. They convicted the wrong man on the basis of a signed confession with no corroborative evidence.
[ترجمه ترگمان]آن ها مرد اشتباهی را براساس یک اعتراف امضا شده بدون هیچ مدرک تایید کننده محکوم کردند
[ترجمه گوگل]آنها بر اساس یک اعتراف اعتراف آمیز بدون شواهد تأیید شده، مرد غلط را محکوم کردند
[ترجمه گوگل]آنها بر اساس یک اعتراف اعتراف آمیز بدون شواهد تأیید شده، مرد غلط را محکوم کردند
8. All patients had either a recent hospitalization for HF or corroborative evidence of HF, such as pulmonary congestion or left-ventricular hypertrophy.
[ترجمه ترگمان]همه بیماران یا یک بستری جدید برای HF و یا شهادت تایید شده از HF و از قبیل گرفتگی ریوی و یا بطن چپ را داشتند
[ترجمه گوگل]همه بیماران بستری در بیمارستان HF اخیرا داشتند یا شواهد تأیید کننده HF مانند احتقان ریوی یا هیپرتروفی چپ بطنی
[ترجمه گوگل]همه بیماران بستری در بیمارستان HF اخیرا داشتند یا شواهد تأیید کننده HF مانند احتقان ریوی یا هیپرتروفی چپ بطنی
You need to present corroborative evidence for your accusations.
شما باید مدارک و شواهدی در اثبات اتهاماتی که وارد میکنید، ارائه بدهید.
پیشنهاد کاربران
مؤکد، حامی، حمایت کننده
کلمات دیگر: