کلمه جو
صفحه اصلی

shoot the breeze


(امریکا - خودمانی) گپ زدن، اختلاط کردن، وراجی کردن

انگلیسی به انگلیسی

• chatter, babble, speak casually

جملات نمونه

1. We sat around in the bar, shooting the breeze.
[ترجمه داود] دور بار نشسته بودیم و حرفهای خودمانی میزدیم.
[ترجمه ترگمان]ما در بار نشستیم و به باد شلیک کردیم
[ترجمه گوگل]ما در نوار نشسته بودیم، با تیراندازی نسیم

2. They expected me to sit up and shoot the breeze with them till one or two in the morning.
[ترجمه JASMINE] آنها توقع داشتند که من تا یک و دو صبح بنشینم و با آنها گپ بزنم
[ترجمه ترگمان]آن ها انتظار داشتند که من بنشینم و با آن ها تا یکی دو روز صبح با آن ها خداحافظی کنم
[ترجمه گوگل]آنها انتظار داشتند که تا یک یا دو صبح روزانه بنشینند و با آنها باد کنند

3. We sat out on the porch, just shooting the breeze.
[ترجمه ترگمان]روی ایوان نشستیم و به باد شلیک کردیم
[ترجمه گوگل]ما در حیاط نشسته بودیم، فقط نسیم را تیراندازی کردیم

4. Cal and I were sitting on the porch, shooting the breeze.
[ترجمه ترگمان]کال و من روی ایوان نشسته بودیم و به باد شلیک می کردیم
[ترجمه گوگل]کال و من بر روی حیاط نشسته بودند، با تیراندازی نسیم

5. They spent all their time sitting around the dock and shooting the breeze.
[ترجمه ترگمان]آن ها تمام مدت خود را صرف نشستن در کنار لنگرگاه و تیراندازی به نسیم کردند
[ترجمه گوگل]آنها تمام وقت خود را در اطراف حوض نشستند و با صدای تیراندازی به هوا خیره شدند

6. Invited into a back room, I shot the breeze with a married couple who said they ran the place.
[ترجمه ترگمان]به یه اتاق پشتی دعوت شدیم و با یه زوج ازدواج که اونجا رو اداره کردن، شلیک کردم
[ترجمه گوگل]دعوت به اتاق پشتی، من با یک زن و شوهر ازدواج کردم که نسیم را می زد و گفت که آنها محل را می زدند

7. Here I found four or five members slouched around a deal table shooting the breeze.
[ترجمه ترگمان]در اینجا من چهار یا پنج نفر را پیدا کردم که در اطراف یک میز قراردادی در حال عکاسی از نسیم بودند
[ترجمه گوگل]در اینجا من چهار یا پنج عضو را در اطراف میز مقابله به تصویر کشیدن نسیم

8. Unlike the other candidates, he is always ready to sit in the back of his bus shooting the breeze with reporters.
[ترجمه ترگمان]برخلاف سایر نامزدها، او همیشه آماده نشستن در پشت اتوبوس با خبرنگاران است
[ترجمه گوگل]بر خلاف دیگر کاندیداها، او همیشه آماده است تا در پشت اتوبوس خود بنشیند و خبرنگاران را در آغوش بگیرد

9. It's nice shoot the breeze with an old friend.
[ترجمه ترگمان]خیلی خوبه که با یه دوست قدیمی به باد شلیک کنیم
[ترجمه گوگل]با توجه به دوست قدیمی، باد خوبی است

10. We like to shoot the breeze during the break.
[ترجمه ترگمان]ما دوست داریم در طول استراحت از باد عکس بگیریم
[ترجمه گوگل]ما دوست داریم در طول تعطیلات نسیم را شلیک کنیم

11. I just stayed the dorm to around and shoot the breeze with a couple of friends.
[ترجمه ترگمان]من فقط خوابگاه ماندم تا با چند نفر از دوستانم به طرف باد تیراندازی کنم
[ترجمه گوگل]من فقط خوابگاه را ترک کردم و با یک زن و شوهر دوست داشتم نسیم را بچرخانم

12. The auditors used to come in and do nothing but shoot the breeze for forty minutes.
[ترجمه ترگمان]حسابرسان کار خود را انجام می دادند و کاری جز شلیک گلوله به مدت چهل دقیقه انجام نمی دادند
[ترجمه گوگل]حسابرسان برای ورود و انجام کارهای مختلف، فقط 40 دقیقه به باد می خندند

پیشنهاد کاربران

گپ زدن

پر حرف

اختلاط کردن، گپ زدن
• Chatter
• to chat about unimportant manners
• to converse casually in order to pass the time or simply entertain each other.

درد و دل کردن

گپ و گفت غیر رسمی و دوستانه


کلمات دیگر: