کلمه جو
صفحه اصلی

authorise


معنی : اختیار دادن، اجازه دادن، ترخیص کردن
معانی دیگر : مجاز نمودن بازرگانى : اختیار دادن

انگلیسی به انگلیسی

• permit; approve; empower (also authorize)

مترادف و متضاد

اختیار دادن (فعل)
accredit, empower, authorize, enable, authorise

اجازه دادن (فعل)
allow, authorize, authorise, let, permit, give clearance

ترخیص کردن (فعل)
free, clear, allow, authorize, authorise, permit

جملات نمونه

1. Please authorise us to debit your account and, where possible, give a day-time telephone number in case of query.
[ترجمه ترگمان]لطفا به ما اجازه دهید حساب خود را واریز کنید و در صورت امکان یک شماره تلفن روزانه به صورت پرس و جو بدهید
[ترجمه گوگل]لطفا ما را مجددا به حساب خود بپردازید و در صورت امکان، شماره تلفن روزانه را در صورت درخواست ارسال کنید

2. This is presumably why Mr Bush refused to authorise an immediate increase in the defence budget.
[ترجمه ترگمان]این احتمالا به همین دلیل است که آقای بوش از اجازه دادن به افزایش فوری در بودجه دفاعی خودداری کرد
[ترجمه گوگل]احتمالا این احتمال وجود دارد که آقای بوش از اجازه افزایش سریع در بودجه دفاعی خودداری کرد

3. A store presumably would not authorise dishonest persons putting items intended to be stolen even into the shop's trolley.
[ترجمه ترگمان]مغازه ای که احتمالا به افراد نادرست اجازه می دهد تا اقلام مورد نظر را حتی در چرخ دستی مغازه ها بدزدند
[ترجمه گوگل]یک فروشگاه احتمالا اجازه نمیدهد افراد ناخوشایند که اقلامی را که قصد داشت به سرقت برده شوند حتی به داخل چرخ دستی مغازه منصوب کنند

4. To re-appoint the Auditors and to authorise the Directors to fix their remuneration.
[ترجمه ترگمان]انتصاب مجدد حسابرسان و دادن اجازه دادن به مدیران برای تعمیر remuneration
[ترجمه گوگل]مجددا حسابرسان را مجددا تعیین کرده و به مدیران اجازه میدهید که حقوق خود را ثابت کنید

5. Under a Direct Debit, you authorise us to debit your Current Account with the cost when each bill is due.
[ترجمه ترگمان]تحت یک بدهکار مستقیم، شما به ما اجازه می دهد حساب فعلی خود را با هزینه هر صورت حساب به حساب واریز کنید
[ترجمه گوگل]تحت یک وام مستقیم، شما به ما اجازه میدهید حساب کاربری جاری خود را با هزینه زمانی که هر لایحه به حساب میآید، بپردازید

6. The EIS-ULA executive has agreed to authorise an all-out strike in the school if necessary.
[ترجمه ترگمان]مدیر EIS - موافقت کرده است که در صورت نیاز به یک حمله همه جانبه در مدرسه اجازه دهد
[ترجمه گوگل]اجرایی EIS-ULA توافق کرده است که در صورت لزوم به اعتصاب کامل در مدرسه اجازه دهد

7. The warrant can authorise further detention for periods up to 36 hours.
[ترجمه ترگمان]این حکم می تواند مدت حبس بیشتر را برای مدت ۳۶ ساعت تمدید کند
[ترجمه گوگل]این حکم می تواند بازداشت های بیشتری را برای مدت 36 ساعت مجازات کند

8. Do get the Leader to authorise a bold statement.
[ترجمه ترگمان]رهبر را وادار به صدور بیانیه ای جسورانه کنید
[ترجمه گوگل]آیا رهبر را مجاز به یک بیانیه جسورانه دریافت کنید

9. To re-appoint the auditors and authorise the Directors to fix their remuneration.
[ترجمه ترگمان]برای انتخاب مجدد حسابرسان و اجازه دادن به مدیران جهت تعیین حق الزحمه آن ها
[ترجمه گوگل]مجددا حسابرسان را مجددا تعیین کرده و مدیران را مجاز به پرداخت حقوق خود می کنند

10. I have not authorised it — and I will not authorise it.
[ترجمه ترگمان]من اجازه این کار را ندارم - و من هم اجازه این کار را نخواهم داد
[ترجمه گوگل]من آن را مجاز نداده ام - و من آن را مجاز نخواهم بود

11. The Parliament could also authorise an official like the Governor to change these laws.
[ترجمه ترگمان]پارلمان همچنین می تواند اجازه دهد که یک مقام رسمی مانند فرماندار این قوانین را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]پارلمان همچنین می تواند یک مقام مانند فرماندار را مجاز به تغییر این قوانین کند

12. To re - appoint auditors and to authorise the directors to fix their remuneration.
[ترجمه ترگمان]انتصاب بازرسان و دادن اجازه دادن به مدیران برای تعمیر remuneration
[ترجمه گوگل]برای بازنشستگی مجدد حسابرسان و اجازه دادن به مدیران برای رفع اتهامات آنها

13. I authorise Aviva Insurance Company Limited to charge the premium due to my credit card account.
[ترجمه ترگمان]من به شرکت بیمه Aviva اجازه دادم تا حق بیمه را به خاطر حساب کارت اعتباری من مطالبه کند
[ترجمه گوگل]من به شرکت Aviva Insurance Limited اجازه می دهم که به دلیل حساب کارت اعتباری از حق بیمه برخوردار باشد

14. I authorise Aviva Life Insurance Company Limited to charge the premium due to my card account.
[ترجمه ترگمان]من شرکت بیمه عمر Aviva را مجاز به پرداخت حق بیمه به خاطر حساب کارت خود کردم
[ترجمه گوگل]من به شرکت Aviva Life Insurance Limited اجازه می دهم که به دلیل حساب کارت من حق بیمه را بپردازم

15. Congress, which was supposed to re - authorise the law last year, has made little progress.
[ترجمه ترگمان]کنگره که قرار بود سال گذشته این قانون را تایید کند پیشرفت اندکی داشته است
[ترجمه گوگل]کنگره، که قرار بود مجددا قانون را در سال گذشته تصویب کند، پیشرفت کمی داشته است

پیشنهاد کاربران

دادن اجازه رسمی به کسی یا چیزی برای انجام اقدامی


کلمات دیگر: