1. There's not much difference between baseball and softball.
[ترجمه ترگمان]هیچ تفاوتی بین بیس بال و سافت بال نیست
[ترجمه گوگل]بین بیس بال و سافتبال تفاوت زیادی وجود ندارد
2. The Amateur Softball Association's roster of umpires has declined to 5000.
[ترجمه ترگمان]فهرست داوران غیرحرفه ای softball از ۵،۰۰۰ تن کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]فهرست مجلات آماتور Softball Association به 5000 نفر کاهش یافته است
3. In softball, pitches are tossed underhand.
[ترجمه ترگمان]در سافت بال هر ضربه مشکوکی رو پرت میکنن
[ترجمه گوگل]در سافتبال، زمین های زیرزمینی پرتاب می شوند
4. The softball leagues have extended the reign of the weekend warrior from just Saturdays and Sundays to after-work hours on weekdays.
[ترجمه ترگمان]لیگ های سافت بال حاکمیت جنگ آخر هفته را از روزه ای شنبه و یکشنبه تا بعد از ساعات کاری در روزه ای هفته تمدید می کنند
[ترجمه گوگل]لیگ های سافتبال، سلطنت از جنگجو آخر هفته را فقط از روزهای شنبه و یکشنبه تا روزهای بعد از ظهر در روزهای هفته افزایش داده است
5. When we played softball, I'd steal second base, feel guilty and go back. Woody Allen
[ترجمه ترگمان]وقتی سافت بال (بیس بال)بازی می کردیم، باز هم دزدی می کردم، احساس گناه می کردم و برمی گردم وودی آلن
[ترجمه گوگل]وقتی که ما بازی میکردیم، من پایه دوم را سرقت کردم، احساس گناه کردم و برگشتم وودی آلن
6. Laying aside their softball questions, reporters asked Amelio whether he had really done such a good job at National Semiconductor.
[ترجمه ترگمان]خبرنگاران از امیلیو پرسید که آیا واقعا کار خوبی در شرکت نیمههادی ملی انجام داده است یا نه
[ترجمه گوگل]خبرنگاران از آملیو پرسیدند آیا وی واقعا این کار را در نیمه رسانای ملی انجام داده است؟
7. Three beer-befuddled construction workers played softball with my head in a backstreet on the mistaken assumption that I was Tom Tunney.
[ترجمه ترگمان]سه تا از کارگرهای construction، که گیج و سردرگم بودند، با سرم به سافت بال بازی می کردند، چون من تام Tunney بودم
[ترجمه گوگل]سه کارگر ساختمانی با آبجو آب نوشیدنی با سر من بازی میکردند که پیش فرض اشتباه است که من تام تونی بودم
8. Playing softball is just a good way to let your hair down and have fun.
[ترجمه ترگمان]سافت بال بازی خیلی خوبه که موهات رو خراب کنی و خوش بگذرونی
[ترجمه گوگل]بازی سافتبال فقط یک راه خوب برای ریزش مو است و از آن لذت ببرید
9. We'll play softball in the park tomorrow, weather permitting.
[ترجمه ترگمان]فردا در پارک با یس بال بازی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما فردا در کنار پارک بازی خواهیم کرد، شرایط آب و هوایی
10. The softball game that starts in the morning and finishes when it is too dark to see the ball anymore.
[ترجمه ترگمان]بازی سافت بال که در صبح شروع می شود و زمانی تمام می شود که دیگر برای دیدن توپ خیلی تاریک است
[ترجمه گوگل]بازی سافتبال که در صبح شروع می شود و زمانی که توپ بیش از حد تاریک است توپ را خاموش می کند
11. It has volleyball, softball, concerts, and art shows around the clock.
[ترجمه ترگمان]این فیلم والیبال، سافت بال، کنسرت ها و هنر را در حدود ساعت دارد
[ترجمه گوگل]والیبال، سافتبال، کنسرت ها، و نمایش های هنری در اطراف ساعت است
12. The sports program was intramural softball in a little courtyard.
[ترجمه ترگمان]برنامه ورزشی، سافت بال بازی در یک حیاط کوچک بود
[ترجمه گوگل]این برنامه ورزشی، یک حیاط کوچک در یک سوله باندهنده بود
13. Gumbley, 4 has been playing organized softball for more than 25 years.
[ترجمه ترگمان]Gumbley ۴ ساله بیش از ۲۵ سال است که با سافت بال سازمان یافته بازی می کند
[ترجمه گوگل]Gumbley 4 بیش از 25 سال بازی کرده است
14. Students have a choice of softball, football, or basketball.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان حق انتخاب توپ بیسبال، فوتبال، یا بسکتبال دارند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان دارای سوپولب، فوتبال یا بسکتبال هستند
15. We were invited to play in a softball game between the Salomon equity department and one of its largest clients.
[ترجمه ترگمان]ما برای بازی در یک بازی سافت بال بین اداره مبارزه سلیمان و یکی از بزرگ ترین مشتریانش دعوت شدیم
[ترجمه گوگل]از ما دعوت شدیم که در بازی سافتبال بین بخش سرمایه گذاری Salomon و یکی از بزرگترین مشتریان شرکت کنیم